کانون اندیشه دانشجوی مسلمان..

کانون اندیشه دانشجوی مسلمان..
نویسندگان

۴۸ مطلب در خرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

۲۹
خرداد


 پیروزی آقای دکتر حسن روحانی در انتخابات پرشور و حماسی اخیر، بلافاصله بعد از اعلام نتیجه انتخابات با تحلیل‌ها و گمانه‌زنی‌های فراوان و متفاوتی در داخل و خارج کشور روبرو شد. بیشترین حجم این تفسیرها به دو موضوع؛ «احتمال تغییرات جدی در سیاست‌های کلان نظام» و «نقش و تاثیر این انتخاب بر آرایش سیاسی احزاب و جریانات داخلی» اختصاص داشت که هنوز هم ادامه دارد. یادداشت پیش روی اشاره‌ای گذرا به نکات یاد شده دارد.
1- آقای روحانی که در انتخابات حماسی 24 خرداد با کسب اکثریت آرای مردم به ریاست جمهوری اسلامی ایران انتخاب شده‌اند، اگرچه اعلام کرده‌اند در اداره امور اجرایی کشور سلیقه‌ای متفاوت با اصولگرایان و سایر نامزدها دارند ولی این سلیقه سیاسی متفاوت در چارچوب سلیقه‌های درون نظام تعریف شده و احراز صلاحیت ایشان از سوی شورای نگهبان را در پی داشته است بنابراین، تنها رخداد تازه‌ای که این روزها، با انتخاب آقای روحانی اتفاق افتاده- و اتفاق مهمی نیز هست- جابه‌جایی مسئولیت امور اجرایی کشور از یک سلیقه سیاسی به سلیقه سیاسی دیگری در چارچوب و بستر تعریف شده نظام است. رخدادی که در عمر سی‌و چند ساله نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بارها اتفاق افتاده است. این جابه‌جایی نشان می‌دهد که اولا؛ نگاه مردم برای حل مشکلات و از جمله مشکلات اقتصادی به درون نظام است و به قول حضرت آقا؛ «نظر دشمنان برای ملت ایران اهمیتی ندارد» و ثانیا؛ برخلاف آنچه دشمنان بیرونی ادعا می‌کنند، «حلقه‌مدیریت» در نظام اسلامی بسته نیست و مسئولیت‌ها می‌تواند با انتخاب مردم در میان سلیقه‌های مختلف درون نظام جابه‌جا شود.
2- تعیین سیاست‌های کلی و کلان نظام مطابق اصل 110 قانون اساسی از اختیارات رهبری است. بنابراین برخلاف هیاهوی دشمنان بیرونی و دنباله‌های داخلی آنها، با انتخاب آقای دکتر روحانی، سیاست‌های کلان نظام تغییری نکرده و نخواهد کرد. آقای روحانی سال‌های متمادی دبیر شورای عالی امنیت ملی و یکی از نمایندگان رهبر معظم انقلاب در این شورا بوده- و هنوز هم هستند- و می‌دانند که علاوه بر اختیار قانونی رهبری در تعیین سیاست‌های کلی نظام- ولایت مطلقه فقیه- بسیاری از سیاست‌های کلان با ارجاع رهبر انقلاب، در این شورا مورد بحث و بررسی قرار گرفته و نهایتاً در صورت تأیید ایشان به اجرا درمی‌آید. اعضای این شورا مطابق اصل 176 قانون اساسی عبارتند از؛ رؤسای سه قوه، رئیس ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح، مسئول امور برنامه و بودجه، دو نماینده به انتخاب مقام‌رهبری، وزرای امور خارجه، کشور و اطلاعات و برحسب موضوع، وزیر مربوطه و عالی‌ترین مقام‌های ارتش و سپاه. با توجه به نکته یاد شده، با حضور آقای دکتر روحانی در رأس قوه اجرایی کشور، هم نگرانی بعضی‌ها و هم انتظار برخی دیگر درباره تغییر سیاست‌های کلان نظام بی‌اساس و نشدنی است و البته ایشان نیز تاکنون چنین ادعایی را مطرح نکرده‌اند.
3- همزمان با انتخاب آقای روحانی، سه جریان جبهه اصلاحات، اطرافیان آقای هاشمی رفسنجانی و اصحاب فتنه تلاش گسترده و از قبل پیش‌بینی شده‌ای را برای مصادره آرای ایشان به نفع خود آغاز کردند. این تلاش با استناد به حمایت آقایان هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی از آقای روحانی صورت گرفته و ادامه دارد. جریانات یاد شده در تبلیغات و اظهارنظرهای خود به طور زیرکانه‌ای موقعیت آقای دکتر روحانی را تضعیف کرده و ادعا می‌کنند چنانچه هاشمی و خاتمی از وی حمایت نکرده بودند نمی‌توانست اکثریت آراء مردم را به دست آورد! این عملیات روانی گسترده و پرحجم برای مصادره آرای آقای دکتر روحانی در حالی است که؛
الف: مدعیان اصلاحات در همان اوایل کار متوجه شدند نامزد اختصاصی آنها، آقای عارف کمترین شانسی برای پیروزی ندارد و تمامی نظرسنجی‌ها از پایین‌ترین رده مقبولیت ایشان در میان 8 نامزد ریاست جمهوری یازدهم حکایت می‌کند. اصرار آقای عارف که نامزد اصلاح‌طلبان است آراء ایشان را کمتر و کمتر می‌کرد و نهایتا تصمیم به حذف ایشان گرفته شد و با وجود مخالفت‌ها و مقاومت‌های فراوان آقای عارف، او را وادار به انصراف کردند و این در حالی بود که حلقه‌های دوم و سوم جبهه اصلاحات- که معمولاً در جریان تصمیم‌های اصلی نیستند- به شدت اعتراض می‌کردند که چرا نامزد اصلاح‌طلبان را حذف می‌کنید و از روحانی که هیچ قرابتی با اصلاحات ندارد حمایت می‌شود؟!
ب: درباره حمایت گروه‌ها و جریانات اپوزیسیون از کاندیداتوری آقای دکتر روحانی، قبل از همه باید از هوشمندی ایشان قدردانی کرد که برخلاف خاتمی و موسوی و کروبی، نه فقط روی خوشی به این جرثومه‌های فساد و تباهی نشان نداد بلکه با اظهارات خود در مناظره‌های تلویزیونی و تأکید بر آموزه‌های نظام و انقلاب- ولو با سلیقه و بیانی متفاوت- راه سوءاستفاده آنها را در مقیاس قابل توجهی سد کرد.
4- اگرچه مدعیان اصلاحات با سر و صدا و هیاهو و تیترهای اول روزنامه‌ها و نشریات تحت مدیریت خود اصرار داشته و دارند که انتخاب آقای دکتر روحانی را پیروزی اصلاح‌طلبان قلمداد کنند و ایشان را وامدار و مدیون خود بدانند! ولی با توجه به نکته یاد شده؛
الف: آقای روحانی نه فقط مدیون آنها نیست، بلکه مدعیان اصلاحات به ایشان بدهکار هستند، چرا که آنان در پوشش حمایت از نامزدی آقای روحانی فرصت حضور و خودنمایی در عرصه سیاسی کشور را یافته بودند.
ب: اصحاب فتنه و برخی از مدعیان اصلاحات- تاکید می‌شود که برخی و نه همه آنها- بعد از وطن‌فروشی در فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 که با ادعای تقلب در انتخابات کلید خورده بود، در پی آن بودند که از یکسو پشیمانی خود از جنایاتی که مرتکب شده بودند را نشان بدهند و از سوی دیگر برای این شرمندگی و رسوایی پوششی دست و پا کنند. اعلام حمایت آنان از نامزدی آقای روحانی اگرچه نمی‌تواند مانع مجازات آنها باشد ولی پوشش مورد اشاره را در اختیارشان گذارده است. از این روی با جرأت می‌توان گفت که نه فقط آقای روحانی وامدار مدعیان اصلاحات نیست، بلکه آنها به آقای دکتر روحانی بدهکار هستند، اگرچه پُز طلبکارانه گرفته‌اند.
5- به اعتقاد نگارنده که با شواهد قابل ارائه فراوانی نیز همراه است، آرای آقای دکتر روحانی قبل از آن که خاستگاه گروهی و حزبی داشته باشد، خاستگاه مردمی داشته است و عوامل زیر را می‌توان در کسب آرای ایشان موثر دانست.
الف: روحانی بودن که در میان مردم از اعتبار و اعتماد ویژه برخوردار است. این ویژگی از قضا در میان حلقه‌های اول و دوم جبهه اصلاحات منفی تلقی می‌شود! یکی از همین طیف طی مصاحبه‌ای درباره آقای خاتمی- مصاحبه وی موجود است- گفته بود «گروه خونی ایشان به علت آن که روحانی است، با اصلاحات سازگار نیست!»
ب: تعدد نامزدهای اصولگرا که نهایتا هیچکدام از آنها حاضر نشدند به نفع یکی از میان خود انصراف بدهند. ممکن است گفته شود مجموعه آراء آنها نیز کمتر از آراء آقای روحانی بود که در پاسخ باید گفت؛ مردم با مشاهده تعدد آنها و مخصوصا موضع‌گیری برخی از آنان علیه یکدیگر در مناظره‌های تلویزیونی، بیم آن داشتند که این تفاوت نظرها و کنار نرفتن به نفع دیگری رویه و روشی باشد که هنگام ریاست بر قوه مجریه نیز ادامه یابد و همانند آنچه در دولت دهم شاهد بودند برخی از تنش‌های آسیب‌رسان را در پی داشته باشد.
ج: شرایط ناهنجار اقتصادی کشور و مخصوصا گرانی‌های لگام‌گسیخته و افزایش جهشی قیمت‌ها، همراه با سیاه‌نمایی‌های گسترده علیه دولت کنونی و نادیده گرفتن خدمات برجسته و بعضا کم‌نظیر آن از یکسو و پرداختن دولت به مسائل حاشیه‌ای و بی‌توجهی غیرقابل توجیه به مشکلات معیشتی مردم از سوی دیگر نقش فراوانی در جلب آراء به سمت آقای روحانی داشت. از این روی جناب دکتر روحانی قبل از آن که از حمایت کارگزاران و مدعیان اصلاحات تشکر کنند بایستی خود را مدیون حلقه انحرافی نفوذی در دولت بدانند!
د: تاکید آقای روحانی بر پیروی از رهبر معظم انقلاب، دو دهه نمایندگی حضرت آقا در شورای عالی امنیت ملی و... از جمله عوامل دیگری است که در همپوشانی با سایر عوامل یاد شده در کسب اکثریت آرای مردم نقش داشته است.
6- این روزها مدعیان اصلاحات و اصحاب فتنه در هماهنگی با رسانه‌ها و مراکز بیرونی، اصرار دارند انتخاب آقای روحانی را با مشخصاتی که خود برای ایشان ترسیم نموده‌اند، نشانه تضعیف اصولگرایی و تفکر بسیجی در این مرز و بوم قلمداد کرده و سرخوردگی آنان را دنبال کنند، و حال آن که اقتدار نظام و جایگاه برجسته کنونی آن در منطقه و جهان مدیون فداکاری بسیجیان و حزب‌الله پاکباخته است و این جریان الهی و انقلابی در همه عرصه‌های داخلی و خارجی کشور حرف اول را می‌زند... و شرح بیشتر در این باره را به زمان دیگری موکول می‌کنیم.
7- و بالاخره، اکنون آقای روحانی رئیس جمهور همه ملت هستند و به قول حکیمانه رهبر معظم انقلاب، باید رقابت‌ها تبدیل به رفاقت شود و همگان برای تحقق آنچه رئیس جمهور منتخب وعده داده است به کمک ایشان بشتابند.

  • یکی از ما چند نفر
۲۷
خرداد

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/22199/01.jpg

  • یکی از ما چند نفر
۲۷
خرداد


  • یکی از ما چند نفر
۲۵
خرداد


خدایا کمکم کن آنچه  می نویسم فقط به اذن توباشد...

شاید این جمله خیلی تکراری باشه که زندگی سراسر" امتحان"ه اما امروز بافشاری که به همتون وارد شد میدونم این رو بهتر درک میکنید. سیل پیامکهاتون بهم چیزای زیادی از ذهنیتتون نشون داد و دیدم  باید تا اونجایی که به ذهن خودم میرسه و با چند نفری که صحبت کردم وکمک شما ابعاد این امتحان بزرگ الهی رو بیشتر باز و برسی کنیم.

موضوع امتحان دو سوال بود که ظاهری ساده داشت:

1-در انتخابات ریاست جمهوری سال 92جمهوری اسلامی ایران چه وظیفه ای داریم؟

2-چه میزان به وظیفه خود عمل کردید؟

اماسوال اول:

-این سوال دقیقا کی در ذهن شما نقش بست و منسجم شد؟در بهترین حالت2ماه قبل انتخابات.

-برای پیداکردن جواب چقدروقت گذاشتیم؟در بهترین حالت20روز قبل از انتخابات

-برای پیداکردن جواب به چه منابعی رجوع کردیم؟رسانه،کتابهای قبل که خوانده بودیم،بزرگان،جبهه و...

-آیا به جواب قاطعی رسیدید؟تقریبابله،نامزد اصلح را شناختیم وفهمیدیم وظیفه ی  ما علاوه بر شناخت نامزد اصلح تبلیغ گفتمان اوو تشویق مردم به رای دادن به اوست.

وسوال دوم:

-آیا تمام تلاشتان را برای تحقق وظیفه خود انجام دادید؟باتوجه به وقت وابزارها وتوانم بله.

 

خب،سوالات امتحان که واضح بود حال2وضع داریم:

1-ما پاسخ سوالات را درست دادیم و در امتحان الهی در پیشگاه ولی عصر(عج)سربلندیم و نتیجه ظاهری بخاطر قصوری از سمت ما نبوده.

2-ما پاسخ درست ندادیم و به تبع آن وظیفه ی مان را نیز درست انجام ندادیم و نتیجه ی بدآن!!!را نیز دیدیم.

نقد شخصی من:انشاالله که ما وظعیت اول را داریم و بهتر است درآن تردید نکنیم ،چرا که ما در قدم هایمان هیچ انحراف واضحی و هیچ جهت گیری تندروانه یا انحصارطلبانه و مقلدانه علی الخصوص با چشم کور!نداشتیم.اگر داشتیم نقد کنید،بسم الله

امااگر 4سال آینده یا8سال آینده همین روند در را برای امتحان انتخاباتی پیش بگیریم درست است؟

سوال این امتحان واقعا2ماه پیش مطرح شد یا 4سال قبل؟چراما به این سوال بی توجهی کردیم؟

اصولگرایان و مذهبی ها و غیره از 4سال پیش که این سوال و امتحان الهی مطرح شد چه کردند؟

آیاجمعیت اصولگرای کشور در این 4سال با برد پیاپی در انتخابات دچار غرور کاذب نشد؟

آیا نتیجه این غفلت پراکندگی اصولگرایان در ظاهرنشد؟

اگر در انتخابات بعدی فقط20 روز وقت بگذاریم وتصور کنیم با این 20 روز در حال تزریق اسلام نه به کشور بلکه باتوهم بعضی دوستان به کل دنیاهستیم!کافی است؟

بنظر شما جبهه رقیب هم 20 روز وقت صرف کرد و برنده شد؟

این روزها:

*به سوالات بالا خوب فکر کنید.

*اصولگراهای4سال بعد همین من وشماییم که بایداز الان شروع کنیم ودیگرفقط با پوستر پخش کردن وظیفه مان به اتمام نمیرسد!

*با دعواهای خودیها در سایتهای مختلف احساساتی نشوید و بازی نخورید.

*بقول استاد بزرگوارم باید فکر اساسی برای فعالیت سیاسی بصورت تشکیلاتی کنیم.

*آیه یاس نخوانید و به قول نامزد اصلحمان از ظرفیت موجود استفاده کنید!

*اعمال خوب  هیچکدام از ما حبط نشده است و مگر به عدل پروردگار شک داشته باشید.

*وضعیت پیشآمده حتی اگر بد به نظربیاید و باعث سرخوردگی ما نیز شود میتواند به خوب بدل شود چرا که اگر مومن بواسطه ی گناهی دچار عقوبت شود بعد از توبه آن عقوبت برای او تبدیل به امتحان مجدد می شود.

*بقول استادم انسجام ملی که در88 از بین رفته بود بدست آمد.

*بقول استادم نگاه کلان داشته باشید.

 

بسیارمهم:یکی از دوستان چهارشنبه ازشک به اینکه مبادا روحانی بالا بیاد و ...صحبت کرد و من با اطمینان و همان غرور 8ساله که به خوردمون دادند گفتم نه عمرا!گفت مقاله حاج حسین شریعتمداری برای ضرورت اجماع اصولگرایان رو خوندی؟گفتم نه اما با خودم فکر کردم حتما چیز مهمی نیست...الان بالاخره وقت شد بخونم..مثل همیشه به جا و به وقت...اما...هرچند این سوال وجود داره که به فرض محال اگر همه اصولگرایان میرفتند و عرصه رو به یک نفر میسپردند به رای 51 درصدی روحانی میرسیدند یا نه؟؟اماهشدار حاج حسین سردار قلمنباید نادیده گرفته میشد مگر با دلایل محکمی که شایدکاندیدا داشتند...

حالا واقعا سوال اصلی اینه این وسط مقصر کی بود؟جرئت ندارم پشت سر حاج باقر و سعید و غیره حرفی بزنم،اما امیدوارم ما شریک خطای کسی نشده باشیم.

خدایا از تو ملتمسانه میخوام در این امر جز خیر و جز بالا بردن اسم اسلام  نباشه.خدایا ما رو ببخش.دولتمردهای مارو ببخش،خدایا کاندیدا،گروه،دسته و هرکس که بانی این امر شد رو ببخش ومکر دشمن رو به خودشون بازگردون.

پی نوشت1:میدونم همگی حالتون واقعا بده و هنوز بغض هیچکس تموم نشده،پس...قرآن بخونید.

 

پی نوشت 3:همین الان از سران فتنه این رییس جمهور منتخب به گرمی در رسانه عمومی تو اولین جملاتش تشکر کرد...روزهای عجیب ومبهمی

 در پیش داریم.

 

پی نوشت2:آقای حسین قدیانی جای تاسف داره که قطعه 26 که یک روز فکر میکردیم مکان قلم پاک باشه تبدیل کردی به محل جنگ خودی که ثابت کنی ایولا حاج باقر ویاراش!

پی نوشت3:امتحان غدد و روماتولوژی.م به دعای شما برای پاس شدن نیاز داره.

پی نوشت4:استادببخشید که این چند روز خیلی اذیتتون کردم.فقط برای جبران میتونم در حرم مطهر امام رئوف امین الله بخونم.

پی نوشت5:فَاصبر اِن وَعدَاللهَ حقٌ وَلایَستَخِفَنَکَ الذین لایوقنون.

پس صبر پیشه کن که وعده خدا حق است  وهرگز کسانیکه ایمان ندارند تورا خشمگین نسازند.

والسلام

 

 

  • یکی از ما چند نفر
۲۵
خرداد

بی لشگریم,حوصله ی شرح قصه نیست

فرمانبریم,حوصله شرح قصه نیست


با پرچم سفید به پیکار میرویم

ما کمتریم,حوصله شرح قصه نیست


فریاد می زنند ببینید و بشنوید

کور و کریم,حوصله شرح قصه نیست


تکرار نقش کهنه ی خود در لباس نو

بازیگریم,حوصله شرح قصه نیست


آیینه ها به دیدن هم خو گرفته اند

یکدیگریم,حوصله شرح قصه نیست


همچون انار خون دل از خویش میخوریم

غم پروریم,حوصله شرح قصه نیست


آیا به راز گوشه ی چشم سیاه دوست

پی میبریم,حوصله ی شرح نیست


فاضل...

203/2 هستم.


  • یکی از ما چند نفر
۲۴
خرداد

شخصی از امام صادق پرسید:

بین دو حاکم در تردیدم، چه کنم؟

امام صادق فرمودند:

عادل، صادق، فقیه، و باتقواترین را انتخاب کن

اگر به تشخیص نرسیدی

ببین افراد متدین به کدام متمایلند

اگر نفهمیدی

بنگر مخالفان آیین ما کدام را بیشتر می پسندند او را کنار بگذار

و ببین کدام بیشتر خشمگینشان می کند او را برگزین.

تهذیب جلد 6 ص 256

  • یکی از ما چند نفر
۲۲
خرداد

توی هر کاری که می خواهد انجام دهد، به خدا توکل می کند ... آنچنان که گویی هیچ کس دیگری در عالم ندارد ... نه دوستی و نه آشنایی ... نه خانواده ای و اقوامی که کمکش کنند، دستش را به یاری بگیرند، اگر جایی درمانده شد، به کمکش بشتابند ... وقتی همین ها را از او می پرسم، لبخندی بر لبانش نقش می بندد و می گوید: جوان مگر نمی دانی همین دوست و آشناها، خانواده و اقوام و ... هم بخواهند کمکی به من بکنند باید خدا کمکشان کند؟ ... کمی فکر کن ... می بینم راست می گوید ... درست که دوست و آشنا و خانواده و اقوام هستند، اما نه اینکه همه شان بنده های خدا هستند؛ مگر نه اینکه خودشان محتاج کمک خدایند؛ مگر نه اینکه خدا نخواهد نمی توانند قدم از قدمی بردارند ... پس ... الهی به امید خودت و نه بنده هایت ...

توکل تضمین الهی برای کسی است که همیشه‏ حامی و پشتیبان حق است. قرآن کریم می‏ گوید از پیمودن راه حق نترسید و به خدا توکل کنید، از نیروی باطل نترسید و به خدا توکل کنید. قرآن همه پیغمبرانی که بعد از نوح آمده‏ اند، را مثال می آورد که آنها به مردمی که با آنها مخالفت می ‏کردند و سد راه آنها می ‏شدند، می‏گفتند: «وَ ما لَنا أَلاّ نَتَوَکَّلَ عَلَی اللّهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلی ما آذَیْتُمُونا وَ عَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ»( ابراهیم: 12) ؛ «و چرا بر خدا توکل نکنیم و حال آن که ما را به راه هایمان رهبری کرده است؟ و ما بر آزاری که به ما رساندید البته صبر خواهیم کرد و اهل توکل باید تنها بر خدا توکل کنند.» این آیه در کمال صراحت، توکل را به صورت یک امر مثبت ذکر می ‏کند.

خداوند در آیه دیگری می ‏فرماید: «فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ»( آل عمران: 159 )؛ «(ای پیغمبر!) همین که عزم کردی و تصمیم‏ گرفتی، به خدا اعتماد کن و کار خود را دنبال کن.» قرآن نشستن و دست روی دست گذاشتن را نهی می کند و می‏ فرماید کار خود را بکن و به خدا توکل کن. همان اندازه که به هنگام مشورت باید، نرمش و انعطاف به خرج داد، در زمان اتخاذ تصمیم نهایى باید قاطع بود. بنابر این پس از برگزارى مشاوره و روشن شدن نتیجه مشورت، باید هر گونه تردید و دو دلى و آرای پراکنده را کنار زد و با قاطعیت تصمیم گرفت. این، آن چیزى است که در آیه فوق از آن تعبیر به عزم شده است که به آن تصمیم قاطع نیز می گویند. جمله فوق بیانگر آن است که به هنگام تصمیم نهایى باید بر خدا توکل داشت؛ یعنى در عین فراهم نمودن اسباب و وسایل عادى، استمداد از قدرت بى پایان پروردگار را فراموش نکرد.

قرآن نشستن و دست روی دست گذاشتن را نهی می کند و می‏ فرماید کار خود را بکن و به خدا توکل کن. همان اندازه که به هنگام مشورت باید، نرمش و انعطاف به خرج داد، در زمان اتخاذ تصمیم نهایى باید قاطع بود. بنابر این پس از برگزارى مشاوره و روشن شدن نتیجه مشورت، باید هر گونه تردید و دو دلى و آرای پراکنده را کنار زد و با قاطعیت تصمیم گرفت

خداوند در آیه دیگری نیز درباره توکل می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ فَکَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنْکُمْ وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ عَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»(مائده: 11)؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید، نعمتی را که خداوند به شما بخشید، به یاد آورید؛ آن زمان که جمعی از دشمنان قصد داشتند به سوی شما دست دراز کنند - و شما را از میان بردارند - اما خدا دست آنان را از شما بازداشت از خدا بپرهیزید و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند.» توکل بر خداوند برنامه همیشگی زندگی یک انسان باایمان است. توکل بر خدا یعنی تلاش پی گیر و مناسب و دقت و برنامه ریزی برای انجام درست هر تکلیف و وظیفه خواه در زندگی فردی یا اجتماعی در زمینه مسائلی دنیوی یا اخروی و  ... از سوی انسان باایمان و واگذار کردن نتیجه آن به خداوندی که خود دستور داده است که انسان ها دست از تلاش و کوشش برندارند و پیش از هر تلاش و در کنار آن و پس از آن، خداوند متعال را ناظر و حاضر و اثربخش ببیند.

قرآن کریم، در آیات دیگری می فرماید: «وَ مَنْ یَتَّقِ اللّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللّهُ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدْرًا»(طلاق: 2 و 3)؛ «هر کس پرهیزکاری کند، خداوند راه خروجی برای رهایی وی از مشکلات‏ قرار می ‏دهد و از طریقی که گمان ندارد، روزیش را می ‏رساند و هر کس بر خدا اعتماد کند و کار خود به وی واگذارد، خدا برای او کفایت است. همانا خدا فرمان خویش را به نتیجه می‏رساند و آنچه را که بخواهد تخلف ندارد. راستی که خدا برای هر چیزی قدر و اندازه ‏ای معین کرده است.» در این آیه، گویی قانونی که فوق همه قوانین و حاکم بر همه آنهاست‏، بیان گردیده و آن، قانون تقوا و توکل است.

این جمله که به خدا توکل کن، اگر بخواهند ترا بفریبند تو خدا را داری، نترس و ... همه برای این است‏ که می‏ خواهد به پیامبر بگوید اگر دشمن‏ دست صلح و سلام به سوی تو دراز کرد تو تحت تأثیر این افکار و اندیشه‏ها که نکند دروغ باشد، نکند خدعه و مکر باشد، امتناع نکن، تو نیز دست صلح‏ و سلام به سوی او دراز کن. در این نگرانی ها که برای هر کسی پیدا می‏ شود که هیچ کس نمی ‏تواند صد در صد مطمئن بشود که دشمن‏ راست می ‏گوید، تو به خدا توجه کن، به خدا اعتماد کن. «فَإِنَّ حَسْبَکَ اللّهُ»(انفال: 62)؛ «پس خدا تو را بس است.» در آیاتی دیگر چنین می فرماید: «إِذْ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هؤُلاءِ دینُهُمْ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ فَإِنَّ اللّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ»(همان: 46)؛ «آنگاه که منافقان و کسانی که در دل هایشان بیماری است، می گفتند: این (مسلمان)ها را دینشان مغرور کرده است و هر کس بر خدا توکل کند، به یقین خداوند شکست ناپذیر حکیم است.»

منافقان و دورویان و بیماردلان که فقط ظاهر را می ‏بینند و عوامل معنوی را نمی ‏بینند، می ‏گفتند این بیچاره ‏ها را ببین.‏ دینشان اینها را مغرور کرده است. در جنگ بدر پیش بینی ‏ها همه این بود که مسلمین مغلوب و منکوب شده و شکست خواهند خورد. یک عده که خودشان را عاقل حساب می ‏کردند و منافق و دورو بودند، پوزخند می ‏زدند و می‏ گفتند این بیچاره ‏ها را ببینید! وعده‏ های قرآن و دینشان این ها را مغرور کرده، دیوانه ‏اند که دارند خودکشی می ‏کنند. کجا دارند می ‏روند؟! با چه عده ‏ای! با چه قدرتی! در مقابل دشمن یک لقمه ‏اند. فریب خورده‏ اند، دینشان‏ این ها را فریب داده است.

قرآن می ‏گوید این ها نمی ‏دانند که اگر کسی با خدا باشد، تکیه‏اش به خدا باشد، چگونه عوامل الهی به نصرت او می ‏آیند و او را در هدفش تأیید می ‏کنند و قوت می ‏دهند. این ها غافل بودند که‏ «مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»؛ «هر که اتکایش به خدا باشد، خدا برای‏ او کافی است.»

در همه کارهایت واقعا به خدا توکل کن ... وظیفه خودت را با اعتماد به خدا انجام بده، آن وقت ‏ببین چطور دست خدا به همراهت می ‏آید ... «فَإِنَّ اللّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ» ... خدا غالب و قاهر است، اگر بخواهد، هیچ قدرتی در مقابل او نیست و حکیم است و کارهایش‏ حکیمانه و بر اساس مصلحت است، بی جهت کسی را تأیید نمی ‏کند.

قلی زاده

  • یکی از ما چند نفر
۲۲
خرداد
کاندیدای انتخابات گفت: نقطه قوت ما جایی بوده که اسلام و مردم را باور کرده‌ایم و کاستی‌های ما جایی نمایان شده که از آموزه‌های آن دور شده‌ایم؛ زیرا ...

به گزارش خبرنگار سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، سعید جلیلی امروز در مسجد امیرالمومنین (ع) شهرستان پاکدشت گفت: وقتی انقلاب ما در حال پیروزی بود قدرت‌های بزرگ به مخالفت با آن پرداختند؛ همچنین وقتی صدام به ایران حمله کرد، تنها نبود و دوباره ملت پیروز شد، پس باید بدانیم که دشمنان به دنبال این بودند که جلوی پیشرفت ما را بگیرند، اما با این حال ما کشور هسته‌ای شدیم؛ زیرا آنان نمی‌خواستند نظام پا بگیرد، این در حالی است که نه تنها پا گرفتیم، بلکه به گفته خود آنان به یکی از قدرت‌های بزرگ تبدیل شدیم، پس توانسته‌ایم با وجود همه دشمنی‌ها موفق شویم.


وی در ادامه افزود: اگر جلوی صدام پیروز شدیم آیا به خاطر جناح‌ها و تجهیزات ما بود؟! خیر، بلکه دلیل آن ارمغان امام، اسلام و باور کردن مردم در کنار یکدیگر بود که باعث شد ظرفیت‌ها آزاد شود و قدرت بزرگی خلق گردد.


این کاندیدای ریاست جمهوری با بیان اینکه امروز به برکت اسلام و مردم در شرایط خوبی قرار داریم، خاطرنشان کرد: خودباوری و مردم‌باوری رمز پیروزی ما بود، ما اگر می خواهیم این مسیر را ادامه دهیم نباید به پیروزی‌های گذشته بی‌توجه باشیم؛ زیرا امروز ما پشت خیمه دشمن ایستاده‌ایم و مهمترین تلاش دشمنان این است که ایجاد شک کنند و در اینکه آیا ما ظرفیت‌های بیشتری داریم یا خیر، تردید به وجود آورند.


جلیلی با اشاره به تبلیغات سنگین رسانه‌های غربی گفت: غرب می گوید ایران ضعیف است، اگر این گونه است پس چرا می‌خواهند علیه ما اجماع کنند و اگر مشکلاتی دارند معتقدند که بدون ایران حل نخواهد شد؛ دشمنان می خواهند با ایجاد تردید ما را از خیمه‌ها بازگردانند.


وی با اشاره به اینکه نباید گمان کنیم که ضعف و مشکلی وجود ندارد، خاطرنشان کرد: دو مسئله ولایت و پشتیبانی از آن و همچنین مشکلات، از سوی مردم بسیار مطرح می‌شود، اما سوال این است اگر به برکت الگوی ولایت فقیه توانستیم حماسه بزرگ دفاع مقدس را خلق کنیم، آیا نمی‌توانیم این حماسه را در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و .... داشته باشیم.


این کاندیدای ریاست جمهوری با اشاره به اینکه اگر توانسته‌ایم به کمک اسلام و مردم حماسه خلق کنیم، می‌توانیم در اقتصاد و تولید نیز حماسه ساز شویم، گفت: همچنین نه تنها می توانیم مشکلاتی مانند فقر، تبعیض، گرانی را رفع کنیم، بلکه می‌توانیم نمونه‌ای برای سایر کشورها باشیم.


جلیلی با اشاره به اینکه نقش دولت و قوه مجریه بسیار مهم است، ابراز داشت: هنر دولت باید این باشد که به ایجاد ظرفیت برای جوانان کمک کند که نظیر آن را می‌توان به استفاده از حضور جوانان برای فرماندهی در دوران جنگ اشاره کرد؛ کسی که آن دوران مدیریت کرد، حتماً می‌تواند این دوران را هم مدیریت کند.


وی ادامه داد: مردم باید احساس کنند که ادارات، پناهگاه آنان است، اگر ادارات مانند سد آهنین جلوی مردم باشد هیچ حماسه‌ای اتفاق نمی‌افتد؛ این در حالی است که نباید فکر کنیم رئیس جمهور می‌تواند همه مشکلات را حل کند.


کاندیدای ریاست جمهوری با اشاره به اینکه دولت نباید مانع مردم شود و باید از آنان پشتیبانی کند، خاطرنشان کرد: شرط این است که در ساختار دولت، عدالت ساختاری وجود داشته باشد نه اینکه عده معدودی از امکانات استفاده کرده و باقی بی‌بهره بمانند.


جلیلی با اشاره به مشکلات دریافت وام پنج میلیون تومانی توسط جوانان گفت: تا کنون 23 نفر به میزان 11 هزار میلیارد تومان وام از بانک گرفته و آن را پس نداده‌اند، باید بدانیم که گرانی و بیکاری وقتی اتفاق می‌افتد که نقدینگی در جامعه بیشتر از کالا باشد، اگر تولید انجام شود کالا نیز بیشتر خواهد شد و اشتغال افزایش می‌یابد.


وی با اشاره به اینکه حماسه سیاسی یکی از پشتوانه‌ها و مصداق‌های اساسی است، تصریح کرد: وقتی همه مردم وارد عرصه شوند، این یکی از ظرفیت‌های اساسی محسوب می‌شود؛ روز بعد انتخابات هم کاندیداها باید به سراغ مردم بروند و برای جوانان در عرصه‌های مختلف برنامه‌ریزی کنند، این در حالی است که شاهد هستیم که کشورهای غربی حتی برای جوانان ما نیز برنامه‌ریزی می کنند، در صورتی که این مسئله باید توسط مدیران داخلی صورت گیرد.


این کاندیدای ریاست جمهوری در ادامه افزود: منتخب مردم باید حماسه اقتصادی را کلید بزند و با برنامه ریزی، غل و زنجیری که ادارات به خاطر بروکراسی به دست و پای مردم زده‌اند، باز کنند؛ چرا که با این روش بخش عمده‌ای از مشکلات و گرانی‌ها حل خواهد شد.


جلیلی با اشاره به اینکه مقاومت باید در همه عرصه‌ها اتفاق بیفتد، خاطرنشان کرد: عده‌ای از طرح یارانه‌ها استقبال نمی‌کنند و حتی به واسطه پرداخت آن معترض هستند؛ به این معنا که پول زیادی وارد جامعه می‌شود، در صورتی که کل یارانه در ماه 2800 میلیارد تومان است که توسط پرداخت آب و برق و غیره به دولت باز می گردد، اما عده‌ای وام‌های کلان می‌گیرند و پس نمی‌دهند؛ باید بتوانیم در برابر رانت‌خواری‌ها مقاومت کنیم.


وی در پایان خاطرنشان کرد: نقطه قوت ما جایی بوده است که اسلام و مردم را باور کرده‌ایم و کاستی‌های ما جایی نمایان شده که از آموزه‌های اسلام دور شده‌ایم؛ زیرا فقر و رانت‌خواری در اسلام وجود ندارد.

قلی زاده

  • یکی از ما چند نفر
۲۱
خرداد

انتخاب کاندیدای اصلح با توجه به شرایط الان کار ساده ای نیست.شرایطی که بعضی از کاندیدا ها خوب میدونن که دغدغه ی مردم چیه و میدونن با شعارهای لیبرالیستی رای جمع نیمشه.

پس چطور میشه از بین 2نفر که جفتشون طرفدارای مشابه زیاد دارن,ادعای ولایت پذیری دارن و بعضا حرف های مشابهی هم ازشون شنیده شده,حق رو پیدا کرد؟

قطعا اصلح در بین کاندیدا های هر دوره فقط یک نفره و هر مسلمون مسئوله که تفکر و تحقیق کنه و اون رو پیدا کنه...

خب منم به عنوان یه مسلمون تحقیق کردم و دلایلی رو پیدا کردم که الان میتونم با جرات بگم قالیباف نه.شما هم میتونید تصمیم قطعی خودتون رو هر چه زودتر بگیرید.

امیدوارم مطالب به درد هر حق پذیری بخوره:

1.یکی از راه های شناخت هر فرد,شناختن اضداد اونه:چرا جبهه گیری های دشمنان در مقابل دکتر جلیلی این قدر سرسختا نه اس در حالی که در مقابل دکتر قالیباف همچین موضع گیری هایی وجود نداره؟

هفته نامه ویک: انتخاب جلیلی برای آمریکا فاجعه بار خواهد بود.

روزنامه صهیونیستی جروزالم:دلهره آورترین احتمال انتخاب جلیلی است.سرسختی و زیرکی او نگذاشت حتی یک نتیجه مطلوب هسته ای بدست آید.

تلاش کاخ سفید در انتخاب رئیس جمهور میانه رو برای ایران!

2.شهرداری تهران اقدام به فروش تراکم کرده بود در حالی که این کار اشکال شرعی دارد.

3.جشن های شهرداری به مناسبت های مختلف نمونه ای از کارهای فرهنگی قالیباف است که همه دیدیم این جشن ها چگونه برگزار شدند...جشن هایی که به بهانه ی اعیاد مذهبی برگزار شده و رنگ و بویی از اسلام نداشت...








 

4.مطلبی که در مناظره سیاسی هم توسط دکتر جلیلی بیان شد:

"((در گزارش شما به عنوان برنامه راهبردی جمله ای ذکر شده که با نگاه شما نمیخواهد. در کتاب برنامه راهبردی دیپلماسی شما در حمایت از نظم مبتنی بر چند قطبی(ص 28) آمده است: "حمایت از چنین نظمی (نظم مبتنی بر همکاریهای چند قطبی) برای جهان نباید به گونه و با گفتمانی انجام پذیرد که تصویر خارجی آن "چالش قدرت هژمون" باشد که هدفی است در حال تحقق؛ یا علاقه به "حاکمیت بی نظمی" که با مبانی عقیدتی نظام اسلامی سازگار نیست.))

آقای قالیباف این چه فرقی دارد با حرف آقای روحانی که گفتند نباید با کدخدای جهان(آمریکا)

در بیوفتیم؟

5.شناختن اطرافیان آقای قالیاف هم خیلی مهم است.چرا که حتی اگر دکتر قالیباف معصوم باشد,این اطرافیان همان وزرای آینده ی دولت و اداره کنندگاه کشور خواهند بود.قضاوت درباره ی اطرافیان ایشان را به خودتان واگذار میکنم.

با همه ی این ها ما منکر صالح بودن آقای قالیباف نیستیم.ولی سوال مهم این است:اصلح کیست؟

 

 203/2

  • یکی از ما چند نفر
۲۱
خرداد


اخه من با این ادمای بی تفاوت چیکار کنم؟وقتی یه تبلیغات میدی بهشون یه نگاهی میکنن و رد میشن...میپرسی سوالی ندارید؟هیچی نمیگن...انگار تبلیغ ای دی اس ال دادی دستشون...انگار قراره معلم مهدکودک بچشون عوض شه.انگار بقال سرکوچشون داره عوض میشه یا میوه فروش محل...البته نه .تعویض اینا براشون مهمتره...

اخه من با این ادمای تندرو چیکار کنم؟هزار تا دلیل میاری براش قبول نمیکنه.مدرک میاری براش قبول نمیکنه.استدلال میکنی قبول نمیکنه...اخرش وقتی میخوای بازم ادامه بدی داد و بیداد میکنه و از فقر و بی پولی و عدم ازادی بیان و!!روابط خارجی محدود و خراب!!! حرف میزنه میگه برو بابا اسلام کیلویی چند؟

 

اخه من با این ادمای بی بصیرت چیکار کنم؟میگی اگه یکی انقلابی بوده.خیلی خدمت به کشور کرده دلیل نمیشه که الان  همون ادمه.از کجا معلوم سرنخورده باشه؟اخه مگه ندیدی کشورهای خارجی چی میگن راجبش؟مگه ندیدی فلان جا چی گفته؟میگن فلانجا تاییدش کرده...اخه...دیگه دلت میگیره و هیچی نمیگی

.

.

.

اخه من با این مردم انقلابی مومن چیکار کنم؟میگی مگه ندیدی چه بلایی سرت اوردن؟مگه ندیدی چقدر گرونیه؟مگه ندیدی تحریمیم؟مگه ندیدی صادرات نفتمون کم شد؟میگن ...رای ما کسیه که پشت ولایت فقیه باشه...جان فدای سید علی باشه...هزار بارم بدتر شه رایمون همینه...بغض گلوتو میگیره...دیگه هیچی نمیگی فقط تو دلت قند اب میکنن از خوبی مردمت

  • یکی از ما چند نفر
۲۱
خرداد


 

اگرچه سه مناظره برگزار شد اما هنوز ابهام هایی وجود دارد و برخی هنوز به جمع بندی نرسیده اند  شاید این موضوع را بتوان در مواضع گاها نزدیک کاندیداها جستجوکرد و یا در نبود یک فضای چالشی در میان کاندیداها  ( البته به غیر از از مناظره سوم ) به نظر می رسد داشتن یک الگوی منطقی ودر عین حال کارآمد جهت بررسی کاندیدا ها  می تواند مارا به گزینه اصلح نزدیک کند . در ابتدا به بیان این الگو و گام های مرحله ای آن اشاره می کنیم :

پیش فرض ها ی الگو : 

1- برمبنای قانون اساسی رییس جمهور مسئول برنامه ریزی و پیشبرد اهداف نظام در سه حوزه اقتصاد ، فرهنگ و سیاست خارجه (البته درموضوع سیاست خارجه سیاست های کلی توسط رهبری نظام مشخص می شود )می باشد .لازمه این امر داشتن نگاه جامع ،دقیق و در عین حال کلان و از طرف دیگر تجربه در همه مسائل و توانایی فهم آن ها و ایجاد ارتباط مابین اجزاء این سه حوزه بسیار مهم است .

تبصره—لازم نیست و معمولا امکان پذیر هم نیست که رییس جمهور درتمامی موارد فوق دانش تخصصی داشته باشد زیرا این امر مربوط به وزیران ایشان می باشد اما داشتن فهم و دانش کلی جامع لازم است  زیرا باید هیات دولت را راهبری کند.

2- کاندیدایی مورد نظر خواهد بود که مواضع و برنامه های او با سیاست های کلان نظام خصوصا دیدگاه های مقام معظم رهبری  انطباق بیشتری داشته باشد . به تعبیر دقیق تر دیدگاه های رهبری مواضع و رفتار ایشان را بیشتر تایید کند.

3- می بایست کسی را انتخاب کنیم که درهر سه حوزه امتیاز قابل قبولی  را داشته باشد . ( نمی گوییم بالا درنتیجه یک فرد می تواند در یکی از حوزه ها بسیار قوی و در مابقی ضعیف باشد فلذا آن کاندیدا ، فرد اصلح مورد نظر ما نخواهد بود . )

 

 مراحل و گام های بررسی کارشناسی :

1- درحوزه خارج ( سیاست خارجه ) :

باتوجه به بیداری اسلامی  درکشورهای منطقه خاورمیانه  ، اوضاع به هم ریخته سوریه و جایگاه استراتژیک آن در امنیت ملی ایران به عنوان خط مقدم مبارزه با اسرائیل ، تحریم های متعدد جهان غرب و درگیری های  داخلی برخی از کشورهای همسایه و خاورمیانه مانند ترکیه ، عراق و...... موج مشکلات اقتصادی درکشورهای اروپایی و آمریکا ، فرصت ها و تهدیدات فراوانی را برای ایران ایجاد کرده است .درنتیجه اوضاع بین الملل عادی نبوده و نیازمند فردی است که نه تنها دانش و شناخت کافی ازعرصه بین الملل داشته بلکه تجربه کافی نیز درآن داشته باشد . با بررسی سوابق کاندیداهای محترم  متوجه می شویم که فقط 3 نفر حائز این دو شرط هستند :

الف - دکترولایتی ( هم دانش هم تجربه  ) ( وزیرامورخارجه )

ب - دکتر جلیلی ( هم دانش تخصص ( دکترای علوم سیاسی ) هم تجربه  ) (معاون وزیر امورخارجه + دبیر شورای عالی امنیت ملی )

ج- دکتر روحانی ( هم دانش و هم تجربه ) ( دبیر شورای عالی امنیت ملی )

طبق مناظره مابقی کاندیداها در بهترین حالت دانش را دارا بودند و البته برخی نیز فاقد دانش و حرف درعرصه بین الملل !!!

ازمتن مناظره سوم نیز این موضوع مشخص است که تنها همین سه نفر وسط گود بحث بودند و بحث های چالشی صرفا مابین این سه فرد بود البته طبیعی هم هست زیرا فقط این سه نفر در سطح بین المللی دانش و تجربه مناسب دارند. هرچند قالیباف سعی کرد خودش را وارد این گود کند ولی  ورودش سیاست داخل بود و نه سیاست  بین الملل .

جدا از سوال هایی که جلیلی پرسید و ولایتی جواب نداد . سوال آن است که چرا ولایتی تلاش داشت مدیریت امروز هسته ای را آسان تر از قطعنامه 598 نشان دهد و خود را کارآمدتر ؟!البته این موضوع از دید حداد عادل پنهان نماند( وجه اختلاف خود را با ولایتی دراین مورد اعلام کرد )و جواب مناسبی به ولایتی داده شد که البته ولایتی هم درپاسخ گفت شما اطلاع نداری !

 

رهبر انقلاب در 17 اسفند سال گذشته در دیدار با اعضای خبرگان پس از نشست آلماتی می فرماید:

در این دیدار غربی ها کار مهمی انجام ندادند که از آن تعبیر به دادن امتیاز شود بلکه آنها فقط به بخشی از حقوق ملت ایران، اعتراف کوچکی کردند.

سعید جلیلی :

<<اگر اطلاعات دیگرتان مثل این اخبار سومی باشد که واویلاست، چون کاملا غلط هست. نوار گفت وگوهای آلماتی موجود است پیاده شده و خدمت آقا تقدیم شده است. اتفاقا همین گزارشی را که بر این مبنا نوشته بودید، ایشان (مقام معظم رهبری )نوشته بودند که ایشان (آقای ولایتی )از کجا دارد می گوید؟  این که خلاف است.>>

رهبرانقلاب در27 /11/ 1391:

الا ن در برهه‌ى کنونى، زمان مسئله‌ى تحریمها و فشارها گفتند که میخواهیم براى ملت ایران تحریم فلج‌کننده تنظیم کنیم؛ تنظیم هم کردند. دو سه روز قبل از بیست و دوى بهمن، یک مرحله‌ى جدید تحریمها را وارد معادلات کردند؛

دشمنان در مقابل این وضعیت، دچار انفعالند؛ این را من به شما عرض بکنم. برخلاف آنچه که وانمود میشود که آنها در موضع فعال قرار دارند، نه، اینجور نیست؛ دشمن در مقابل ملت ایران در موضع انفعال است. ملتى با عزم راسخ، با بصیرت، با ایمان، میداند چه میخواهد، راه را هم بلد است، سختى‌ها را هم با شجاعتِ تمام تحمل میکند؛ در مقابل این ملت، اسلحه‌هاى گوناگون سیاسى و نظامى و امنیتى و اقتصادى کنْد است؛ لذا دشمن در حال انفعال است. دشمنان چون در حال انفعالند، حرکات غیر منطقى میکنند.

 

 

 

1- در حوزه  داخل ( اقتصاد و فرهنگ ) : 

1-1- اقتصاد : برمبنای مراجعه به متن  مردم و  جامعه  یقینا مهمترین و فوری ترین موضوع  روز مردم اقتصاد و مشکلات اقتصادی می باشد . پس کسی اصلح است که بتواند این موضوع را بهتر ازدیگران حل کند . ودرعین حال بتواند رابطه صحیحی بین سیاست های داخلی (اقتصاد و فرهنگ ) و سیاست های خارجی برقرار بکند. و این موضوع دربرنامه و دیدگاه های ایشان بارز باشد.

سوال : چه کسی می تواند مشکلات و مسائل اقتصادی را بهتراز دیگران حل کند ؟

پاسخ : کسی که هم دانش و هم تجربه در حوزه اقتصاد و فعالیت های مربوط به آن را داشته باشد .با بررسی سوابق کاندیداها متوجه می شویم که هیچکدام ازاین 8 نفر تجربه فعالیت اقتصادی را در سطح کلان ندارند. پس  باید سراغ شرط دوم یعنی دنبال کسی برویم که  دانش و نگاه عمیق و درعین حال جامع به این مساله داشته باشد . زیرا اقتصاد اجزاء به هم پیوسته ای دارد که نگاه جامع و کلان نگر از الزامات آن است . با بررسی دقیق به گزینه های زیر می رسیم :

1- دکترجلیلی ( دانش )

2- دکتررضایی ( دانش تخصصی (دکترای اقتصاد ))

تسلط برمفاهیم و اجزاء اصلی اقتصاد ، نگاه همه جانبه و کلان و درعین حال بیان مسائل اجرایی  ، ویژگی بارز و آشکار جلیلی در بحث های اقتصادی می باشد  دلایل این  مدعا ازمتن مناظره اقتصادی به شرح ذیل است :

1- در موضوع مسکن : تعدد راهکارهای اجرایی و درعین حال مرتبط با هم ( به عنوان مثال متن کامل ان درادامه آمده است . )

2- دربحث تورم و مشکل گرانی : هرکاندیدا به بیان دیدگاه های خود و ارائه راهکارهای روتین و کلی موجود پرداختند مانند تنظیم بازار ، تثبیت قیمت ارز و........ اما جلیلی علاوه برآن موارد  به دو موضوع متفاوتی اشاره کرد که کسی به آن توجه نداشت :

الف) برخلاف بقیه که فقط به تورم واقعی پرداختند جلیلی علاوه برآن به نوع دیگری از تورم که تورم انتزاعی—که ناشی از عملکرد رسانه ها است—اشاره کرد . منظور همان بالا و پایین رفتن قیمت ها دراثر مصاحبه مسئولین اقتصادی است .

ب) همه ازکنترل نقدینگی گفتند(که منظورشان هدفمندی یارانه ها بود ) اما او علاوه بر این موضوع به نقدینگی های متعددی اشاره کرد که نه تنها کنترل نشده اندبلکه به متن جامعه تزریق هم شده اند ؛ من جمله معوقات بانکی که بالغ بر 7هزار میلیارد تومان بوده که فقط 6 نفر حدودا 5 هزار میلیارد تومان از آن را گرفته اند  که این رقم چندین برابر یارانه هاست . او همچنین اشاره کرد که این مبلغ در جایی غیراز تولید به کار رفته است ( در دلالی ) .

3-در بحث درآمدهای نفتی تقریبا همه یک چیز گفتند هرچند که محسن رضایی با بیان طرح جدید پالایشگاه های موبایلی کمی خودش را با برنامه تر نشان داد.

4- دربحث عدالت اقتصادی :

شایدبتوان یکی از نقاط تفاوت دیدگاهی جلیلی با دیگران را درهمین بحث دانست اگرچه ظاهرش درمناظره به نظر رسید که یک بحث ظاهرا تئوریک است اما مساله  بسیار مهمی است که درعمل به  اختلافات گوناگون  خواهد کشید .

جلیلی به دو موضوع اشاره کرد که عدالت اصل است و حتی مقدمه ای بر پیشرفت زیرا با عدالت استعدادها شکوفا شده و بالتبع آن پیشرفت رخ می دهد.  و موضوع دوم اینکه باید به صورت ساختاری شکل بگیرد و نه صرفا بصورت حرکت های مقطعی . دراین میان ولایتی و قالیباف موضع مشترک و عجیبی داشتند .(البته قالیباف درمناظره خیر؛ بلکه در مصاحبه های قبل  مانند ولایتی  موضع گرفته بود. ) عدالت به تنهایی بدون پیشرفت به معنای تقسیم عادلانه فقر است !!! البته حداد عادل چنین موضع عجیبی نگرفت اما درادامه حرف های خودش به آسیبی دچارشد که جلیلی اشاره کرد یعنی حرکت های مقطعی .البته ولایتی و قالیباف نیز خوشبینانه به این آسیب دچارشدند .شاهد مدعا پاسخ  جناب قالیباف هست که  به بیان مثالی زدند که به سختی میتوان آن را جزء عدالت حساب کرد و آن  ایجاد پلیس 110 است !!

 

  

پاسخ جلیلی نشان میدهد که او عدالت را خیلی کلان تر و عمیق تر از دوستان می بیند .جهت فهم موضوع به برخی از بیانات مقام معظم رهبری اشاره میکنیم :

مقام معظم رهبری  ۹ آبان ۸۷ در جمع هیات دولت نهم:

»  عدالت مهمترین رکن برپایی جامعه اسلامی و تضمین کننده شکوفایی استعدادها و زمینه ساز پیشرفت، توسعه و امنیت پایدار است و دولت نهم یکی از اهداف اصلی خود را پیگیری اجرای عدالت و پافشاری بر آن قرار داده است.«

مجددا در جمع هیأت دولت در ۸ شهریور ۸۴ فرمودند: ».بعضى‏ها مى‏گویند عدالت یعنى توزیع فقر! نخیر! کسانی‌که بحث عدالت مى‏کنند، به هیچ وجه منظورشان " توزیع فقر" نیست؛ بلکه توزیع عادلانۀ امکانات موجود است. آنهایى که مى‏گویند عدالت توزیع فقر است، مغز و روح حرفشان این است که دنبال عدالت نروید؛ دنبال تولید ثروت بروید تا آنچه تقسیم مى‏شود، ثروت باشد«

محمد باقر قالیباف در ۷ خرداد ۹۲: ».برنامه من تحت عنوان پیشرفت و عدالت است اما عدالت، مقدمه دارد. اگر پیشرفتی نباشد، عدالت تنها توزیع فقر است.«

قضاوت با شما که چه کسی دیدگاهش جامع تر و به دیدگاه مقام معظم رهبری نزدیک تر است.

ه عنوان نمونه دیدگاه های کاندیداها را در زیر بررسی می کنیم  :

1- مسکن و مهار قیمت آن :

 دو راهکار << ادامه  دادن مسکن مهر و رفع  ایرادات آن >> و << بازسازی بافت های فرسوده و مقاوم سازی آن ها >> دربرنامه کاندیداها بوده است جناب قالیباف و جناب حداد برنامه دیگری ارائه نکردند ( البته جناب قالیباف مسکن مهر در بافت های فرسوده را پیشنهاد دادند که دراصل یک برنامه تلقی می شود ولی به دلیل اینکه موضوع بافت های فرسوده را مدنظر قرار داده اند دو راهکار در نظر گرفتیم ) .

جناب عارف << ادامه دادن مسکن مهر و رفع  ایرادات آن تحت عنوان مسکن ماندگار>> و << تورم زا بودن مسکن مهر>> را بیان کردند.

جناب روحانی << ادامه دادن مسکن مهر و رفع  ایرادات آن >> را اظهار داشتند .

جناب ولایتی علاوه بر بیان دو راهکارجناب قالیباف و حداد،<< واگذاری به بخش خصوصی >> رانیز اضافه کردند .

جناب رضایی علاوه بر بیان دو راهکارجناب قالیباف و حداد ، << برداشتن تورم از مسکن >> ، << بازتعریف دوباره محدوده شهرها و ایجاد شهرها براساس معماری ایرانی اسلامی >> ، << تبدیل مسکن ازیک کالای تجاری به یک کالای سرمایه گذاری و سپس افزایش وام ها >> را نیز اضافه کردند  .

جناب جلیلی نیزعلاوه بر بیان دو راهکارجناب قالیباف و حداد ، << ارتباط تورم با مسکن >> ،<< تبدیل مسکن ازیک کالای تجاری به یک کالای سرمایه گذاری از طریق مدیریت سرمایه های سرگردان به سمت تولید و نه بورس بازی >> ،                << سیاستگذاری منطقه ای درامرمسکن >> ،  << مدیریت سود مورد توقع سازنده >> و << حل موضوع اصلاح نظام مالیاتی در رابطه با مسکن >> را نیز اضافه کردند.

نتیجه گیری موضوع مسکن  :

راهکارهای آقایان جلیلی و رضایی  -به ترتیب -  بهتراز بقیه کاندیداها بوده و راهکارها و نگاه  ایشان بیشتر و دقیق تر و جامع تر از بقیه کاندیداها می باشد. این موضوع تسلط این دو را نشان می دهد.

 

باتوجه به بررسی مواضع اقتصادی کاندیداها نگاه جامع ، عمیق و درعین حال کلان ، نتیجه بررسی دیدگاه ها و برنامه های دکترجلیلی نسبت به بقیه کاندیدا ها است .

2-1- همانطور که می دانیم دومین حوزه مهم در سیاست داخل ، بحث فرهنگ می باشد که با توجه به ماهیت انقلاب اسلامی که یک انقلاب فرهنگی است و از طرف دیگر بنا براظهار نظر دیگر کاندیداها بعد از حوزه اقتصاد دومین موضوع از حیث اهمیت      می باشد .

دراین حوزه نیز می بایست سراغ کسانی برویم که هم نگاه علمی داشته و هم دارای تجربه دراین حوزه باشند . با بررسی کاندیداها به ترتیب امتیاز به افراد زیر می رسیم :

1- دکترحداد عادل ( هم دانش و هم تجربه )

2- دکتر جلیلی ( دانش )

3- دکتر ولایتی (دانش )

4- دکترقالیباف ( دانش )

دکتر رضایی ( برمبنای اظهارات ایشان در مناظره فرهنگی ) با توجه به اولویت نداشتن نگاه فرهنگی از این لیست حذف شده اند زیرا عملا اقتصاد را زیربنای فرهنگ  می دانند که با دیدگاه های مابقی کاندیداها متفاوت است و با توجه به نگاه  مقام معظم رهبری به نظر می رسد که نگاه ایشان صحیح نمی باشد. البته جناب حداد عادل درنقد و رد دیدگاه ایشان مطالبی را عرض کردند که خواننده محترم را به آن ارجاع می دهیم .

برمبنای سه گام طی شده و پیش فرض های موجود جناب دکتر جلیلی به دلیل جامعیت در موضوعات سه گانه و کسب امتیاز لازم انتخاب می شوند .

 

 

 

  • یکی از ما چند نفر
۲۱
خرداد

به نام او که لطیف است
حال انتخاباتی خوبی ندارم،حال فکر کردن و قلم زدن هم ندارم،این روزا گاهی حال نفس کشیدن هم ...!
اطلاع دارم که اکثریت بالاتفاقتان!خسته اید،خسته ازاینکه اول نمی دونستید"چه کسی" ،بعد نمیدونستید برای بالابردنش" چه کاری"،بعدتازه در گیر آن شدیدبا "چه نیرویی"؟وبرای رسیدن به جواب هر کدام کلی نیرو گذاشتید فکرا و جسما و روحا.وعلی القاعده به نتایجی رسیدید که شاید اندازه تصوراتتون نتیجه...ادامه حرفم را خودتون به وضوح لمس کردید ومیدونید.پس از نشر اون در انظار عموم!خودداری میکنم که تبدیل به سیاه نمایی نشود!
الان تنور داغ است و حرفهایی که میزنم وقت چسباندنش!-اشتباه نشود،بنده تنور انتخابات را نمیگم!_
جملاتی که از دهان شما به کرات شنیدم و ازافکار خودم بیلیاردهابار !گذشت جای بسی تامل دارد که ریشه های خلا درون خود را خوب بشناسیم:
-بنظرت بهتر نیست به "باایمان کارآمدتر "بجای" با ایمانتر کار آمد "رای بدیم؟
-بنظرت اگر دوباره آبروی گفتمان امام و انقلاب با رای به فردی که دائم این شعارها رو میده بره ضربه به دین نزدیم؟
-بنظرت نباید به کسی رای داد که بین ملت تفرقه وجدایی و اینور اونور نباشه؟بهتر نیست کسی بیاد که تو سبد رایش همه اقشار باشن؟آخه تا کی جنگ بین اصلاح طلب و اصولگرا؟
-خب چرا یکی دیگه رو بالا نیاوردن اینکه هیچ سابقه اجرایی هم نداره؟
-سیاستمدار باید سیاسی بازی بلد باشه نه آیه قرآن وحدیث،بابا این نمیتونه مشکلات کشور روحل کنه...
-خسته شدم از بس واسه قانع کردن یه نفر که اسلام مهمتره حرف زدم آخرشم قبول نکرد...
-بابا مردم اسلام دارن ،مردم فقط اقتصاد میخوان،مشکلات اقتصادی حل شه همه چی حله...
-آخه مگه رییس جمهور میتونه مردم رو باتقوا کنه؟30 سال نشد!ما باید به حفظ ظاهر وآبروی نظام فکر کنیم...حتی شده علی الظاهر...
-و...
-و....
-و...
-وچیزایی که از گفتنشون خجالت میکشم،آره ،واقعا خجالت داره اسم مملکتت اسلامی باشه و نتونی با هزار منطق یک شهروند رو راضی کنی که اسلام اوجب واجبات است،اسلام عدالت هم دارد،نان شب هم دارد،تعهد هم میاورد،تخصص هم میاورد،عزت هم میاورد،نرخ ارز را هم ثابت میکند،مشکلات اجتماعی را هم حل میکند،یارانه ها راهم...مسکن مهر هم...رفاه هم...آرامش هم...اسلام تیم هم برای رییس جمهور میسازد،اسلام همه چیز است،الگوهست،پیشرفت هست،اسلام فصل الخطاب است.اما درک این مطلب دراین مدت هم برای خودمون پذیرشش سخت اومد و مارو به پرتگاه تردید و شک رسوند هم خلا عظیم فهم این مطلب رو در عموم مردم حتی نمازخونها و اعتکاف بروها و ندبه خونهاو چادریها و ریشدارهاوغیره وغیره دیدیم..متاسفانه.
تنور داغ است مطلب رابگیرید و بچسبانید:
-حقیقت اسلام را نه در بعد فردی و نه اجتماعی و حکومتی نمیشناسیم.
-معیار تشخیص حق از باطل نداریم،فرقان نداریم،میزان نداریم...
-سستیم
-ترس داریم
-وظیفه بوده که این30 سال رسم حکومتداری برمبنای الگوی اسلامی رابه مابیاموزند،که غافل بودند مانیز همچنان غافل ماندیم._تاکید میکنم ما هم برای تبیین گزاره های ناب اسلام غافلیم-اگر امروز درذهن مردم ، همین قشر علی الظاهر مذهبی وحزب اللهی کوچکترین فهمی از الگوی اسلامی حکومتداری نقش بسته بود وتبیین شده بود برای شناختن و شناساندن نامزد اصلح انقدر عذاب نمیکشیدیم.غافلیم!
-چقدر نسبت به توصیه های آقا غافلیم.
_پس سروسامان دادن این وضع وظیفه ی کدوم یکی ازماست؟ما که در فعل و فکر خودمون این روزها موندیم...

**فقط تامل کنید وازکنار انبوه تجربیات وهشدارهاییکه وقایع این روزها به ما میدهند به راحتی عبور نکنید.**

پی نوشت:مهم است که اصلح رای بیاورد اما گویا هنوز فهم ونیازمحیا نشده.این روزها بیشتر دعا کنیداین بار هم خداوند قصورمان را ببخشد ودعایمان را مستجاب کند.
یاحق

 

  • یکی از ما چند نفر
۲۰
خرداد
«جان استوارت» شب گذشته از مجری‌گری برنامه تلویزیونی «دیلی شو» در نیویورک به طور موقت استعفاء داد و به زودی برای ساخت فیلم ضد ایرانی «گلاب» به خاورمیانه سفر می‌کند.
به گزارش 598 به نقل از خبرگزاری فارس، «جان استوارت» از این هفته، دیگر شوی هفتگی خود - که یک برنامه طنز خبری با نام «دیلی شو» است - را در آمریکا اجرا نخواهد کرد.

رسانه‌‌های خبری از جمله خبرگزاری آسوشیتدپرس ضمن اعلام این خبر، نوشتند، «جان استوارت» اجرای «دیلی شو» را نه برای تعطیلات که برای ساخت یک فیلم در خاورمیانه متوقف کرده است.

این فیلم که اولین تجربه کارگردانی اوست یک فیلم ضدایرانی با نام «گلاب» است که نقش اول آن را قرار است «گائل گارسیا برنال» بازی کند. «استوارت» به زودی با دیگر عوامل این فیلم به خاورمیانه سفر خواهد کرد.

او این فیلم را براساس فیلمنامه‌ای که خودش براساس کتاب خاطرات «مازیار بهاری» به رشته تحریر درآورده، کارگردانی خواهد کرد. او خود یکی از تهیه کنندگان این فیلم نیز خواهد بود.

«مازیار بهاری» خبرنگار هفته‌نامه نیوزویک آمریکا بود که در جریان اغتشاشات پس از انتخابات در ایران، به دلیل همکاری با سرویس‌های جاسوسی غربی دستگیر شد و پس از آزادی موقت به صورت غیرقانونی از ایران خارج شد و هم اکنون به فعالیت علیه نظام جمهوری اسلامی ایران و همکاری با رسانه‌های فارسی‌زبان نظیر بی‌بی‌سی‌فارسی می‌پردازد.

فیلم «گلاب» قرار است بر اساس خاطرات ادعایی او در زندان ساخته شود. «بهاری» در کتابش مدعی‌شده است که زمانی که در زندان بوده هرگز زندانبان خود را نمی‌بیند و تنها او را از روی بوی گلابی که می داده می شناخته، نام فیلم نیز برگرفته از همین بخش از خاطرات وی است.

«استوارت» شب گذشته به طور موقت از اجرای شوی «دیلی شو» تا 3 سپتامبر که به نیویورک بازگردد استعفا داد. طی این مدت «جان اولیور» این وظیفه را به عهده خواهد گرفت.
قلی زاده
  • یکی از ما چند نفر
۲۰
خرداد

 حجت‌الاسلام حمید رسایی در یادداشتی تحت عنوان «آیا جلیلی کاندیدای دولت و حلقه انحرافی است؟»، به ۷ شبهه انتخاباتی که در خصوص سعید جلیلی مطرح شده، پاسخ گفت.

شبهات متعددی در طول همین چند هفته منتشر شده که شاید پاسخ به آنها ضروری هم نبود اما از آنجا که توپخانه رسانه‌ای برخی رقبای انتخاباتی در کنار تهاجم سازمان یافته رسانه‌های بیگانه حجم انبوهی یافته و تا روز انتخابات قطعا بر شدت آن افزوده خواهد شد، به ناچار اشاره کوتاهی به برخی موارد آن می کنیم:

۱٫ سعید جلیلی گزینه مورد حمایت دولت و حلقه انحرافی است!

این شبهه بدون هیچ دلیل و نشانه‌ای از حدود دو هفته قبل توسط چند رسانه خاص و با هدف دلسرد کردن هواداران وی منتشر شد و بلافاصله نیز مورد عنایت برخی رسانه‌های دیگر قرار گرفت؛ بر اساس اطلاع موثق در هفته آینده نیز بر حجم انتشار آن افزوده خواهد شد. در این باره باید گفت:

الف) در میان کاندیداهای موجود، جلیلی گزینه‌ای ولایت‌مدار، مردمی، ساده‌زیست، مقاوم، استکبارستیز است که با شعار اصلاح ساختار اداری و آزاد سازی ظرفیت‌های انقلابی توده‌های مردم، وارد گود انتخابات شده و توانسته بدنه جریان انقلابی را همراه خود کند. این ویژگی ها او را به شاخصه‌های احمدی نژاد سال ۸۴ نزدیک کرده و به همین دلیل برخی کاندیداها که ۸ سال برای چنین روزی برنامه ریزی کرده‌اند را نگران کرده است.

بی شک این شباهت نه‌تنها نقطه ضعفی برای جلیلی بشمار نمی آید بلکه نقطه قوت اوست؛ چرا که انتقادات اصلی بدنه این جریان، متوجه احمدی نژاد سال ۹۲ است نه احمدی نژاد سال ٨۴ که اتفاقا رویکرد و عملکرد موفقی داشته است.

ب) دقیقا به همین دلیل است که رهبر معظم انقلاب در اولین روز فروردین امسال در مشهد مقدس در بیان شاخصه‌های رئیس جمهور آینده فرمودند: «این را همه بدانند که آنچه ما برای رئیس ‌جمهور آینده نیاز داریم، عبارت است از امتیازاتی که امروز وجود دارد، منهای ضعف‌هائی که وجود دارد. این را همه توجه کنند؛ رئیس ‌جمهورِ هر دوره‌ای باید امتیازات کسبی و ممکن‌‌الحصول رئیس ‌جمهور قبلی را داشته باشد، ضعف‌های او را نداشته باشد… آن چیزهائی که امروز برای دولت و برای رئیس‌ جمهور نقاط قوّت محسوب می شود، اینها باید در رئیس‌ جمهور بعدی وجود داشته‌ باشد، اینها را باید در خود تأمین کند؛ آن چیزهائی که امروز نقاط ضعف شناخته می شود – که ممکن است شما بگوئید، من بگویم، دیگری بگوید – این نقاط ضعف را باید از خود دور کند. یعنی ما در سلسله‌‌ دولت‌هائی که پشت‌ سر هم می‌آیند، باید رو به پیشرفت باشیم، رو به تعالی و تکامل باشیم، تدریجاً بهترین های خودمان را بفرستیم؛ هر کسی می‌آید، پایبند به انقلاب، پایبند به ارزش ها، پایبند به منافع ملی، پایبند به نظام اسلامی، پایبند به عقل جمعی، پایبند به تدبیر باشد».

این سخن رهبر انقلاب بدین معناست که نه تنها شباهت به ویژگی ها و محاسن دولت و رئیس جمهور فعلی نقص نیست بلکه چنانچه کاندیدایی معایب رئیس جمهور فعلی را نداشته باشد، این شباهت را باید حُسن و نقطه قوت او دانست.

ج) البته این فقط سعید جلیلی نیست که برای تخریب وجهه‌اش چنین اتهامی را متوجه او می کنند بلکه مدتی است جریانی هرگاه گفتمان انقلابی را مزاحم قدرت‌طلبی خود می بیند، با چنین اَنگی برای از میدان به‌درکردن آنها وارد می شود؛ همان‌طور که در جریان انتخابات مجلس نهم آیت‌الله مصباح و کاندیداهای شناخته شده جبهه پایداری را که بارها امتحان خود در عرصه سیاسی را با صراحت پس داده‌اند، متهم به ارتباط با حلقه انحرافی می کردند!

د) یکی از دلایلی که چنین نسبتی را به سعید جلیلی می دهند این است که وی حاضر به سیاه‌نمایی علیه عملکرد دولت فعلی نیست و اصل انصاف را درباره آن رعایت می کند؛ این نیز علاوه بر رعایت انصاف، از آنجا که توصیه رهبر انقلاب به کاندیداهاست، حُسن او به حساب می آید. در حقیقت سعید جلیلی و حتی بدنه جریان انقلابی با «گفتمان» رئیس دولت نهم و بخشی از دولت دهم مشکلی ندارد بلکه مانند بسیاری از دلسوزان با «عملکرد» احمدی نژاد به ویژه در سال‌های اخیر به ویژه از دوره خانه‌نشینی به بعد وی مشکل دارند.

هـ) احمدی نژاد ۹۲ نشان داده که به احمدی نژاد ۸۴ اعتقادی ندارد و از آن فاصله گرفته است؛ این را کاملا می توان از مواضع و جهت‌گیری‌های وی فهمید. به‌همین دلیل برای انتخابات یازدهم تمام سرمایه خود را در سبد گزینه‌ای به نام مشایی‌قرار داد که هیچ نسبت و شباهتی با احمدی نژاد سال ۸۴ ندارد و حتی مشایی بی محابا اعلام می کرد که خیلی به سوم تیر یا چهارم تیر اعتقاد ندارد. گزینه منحصر به فرد احمدی نژاد فقط مشایی بود حتی وقتی چند تن از اعضای کابینه برای انتخابات ثبت‌نام کردند، احمدی نژاد آنها را مجبور به انصراف کرد. در نهایت مشایی به درستی به دست شورای نگهبان رد صلاحیت شد و احمدی نژاد نیز از آن روز به بعد تلاش کرده تا درباره انتخابات هیچ موضعی اتخاذ نکند تا به هیچ‌وجه بر مشارکت بیشتر آن نیافزاید و بلکه با کاهش مشارکت نشان دهد مردم از رد صلاحیت مشایی ناراضی اند! بنابر این نه احمدی نژادِ امروز اعتقادی به سعید جلیلی دارد و نه سعید جلیلیِ امروز، به جلب حمایت احمدی نژاد چشم دوخته است.

۲٫ از کجا معلوم که جلیلی همانند احمدی نژاد به برخی آرمان هایی که امروز برای حفظ آنها به میدان آمده، پشت نکند؟

این شبهه نیز مانند سؤال قبل توسط برخی رسانه‌های خاص دامن زده می شود اما در این باره نیز می توان به نکاتی اشاره کرد:

الف) اصل وجود چنین دغدغه‌ای درباره شخصیت‌های سیاسی قابل ستایش و محترم است اما آیا مگر این نگرانی درباره عملکرد و آینده هر فرد غیر معصوم صادق نیست؟ پس چرا فقط درباره جلیلی مطرح می شود؟ آیا کاندیداهای دیگر می توانند درباره آینده خود به کسی تضمین دهند؟ آیا ما می توانیم درباره آینده خود به کسی تضمین بدهیم؟ هرگز نمی توانیم و برای همین هر لحظه باید به خدا پناه برد.

ب) وقتی از آینده کسی خبر نداریم، نمی توانیم درباره او قصاص قبل از جنایت کنیم و از هم اکنون او را محاکمه و برایش حکم صادر کنیم. دقیقا به همین دلیل است که بر اساس آموزه های دینی “ملاک حال فعلی افراد است” و نه گذشته یا آینده آنها.

ج) علاوه بر تمام این موارد باید گفت که اصل این اشکال به این معناست که آقای جلیلی در حال حاضر از ویژگی ها و شاخصه‌های قابل قبولی بهره‌مند است اما نگرانی اصلی ما در باره آینده اوست. با این فرض نیز باید پرسید آیا فردی که در حال حاضر به صحت و سلامت و توانمندی وی معترفیم، به عنوان یک گزینه اصلح نسبت به دیگران ارجح نیست؟

۳٫ سعید جلیلی گزینه مناسبی است اما تیم کاری ندارد

این اشکال شاید در نگاه اول موجه جلوه کند اما با تأمل در آن درمی‌یابیم که این شبهه بیشتر به دلیل عدم شناخت دقیق ما از نوع فعالیت‌ها و وظایف شورایعالی امنیت ملی از یک سو و از سوی دیگر به دلیل تعریف غلط ولی رایج از مفهوم «تیم» در بین خواص جامعه است.

در این خصوص نیز باید گفت:

الف) همان‌طور که سعید جلیلی در برخی از مواضع خود اعلام کرده، باید بین «تیم» و «باند» تفکیک قائل شد؛ متاسفانه آنچه در بین نخبگان سیاسی ما رواج دارد، لزوم بهره‌گیری از برخی رفتارهای جمعی و حزبی با عنوان «تیم» است که در حقیقت باید آن را باندبازی سیاسی توصیف کرد.

ب) شورایعالی امنیت ملی مانند برخی شوراهای دیگر نیست که فقط در یک بعد فعالیت داشته باشد؛ این شورا دارای پنج معاونت است: معاونت بین الملل؛ معاونت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی؛ معاونت حقوقی و قضایی؛ معاونت اقتصادی؛ معاونت دفاعی و امنیتی. علاوه بر این معاونت‌ها کمیته‌های مختلفی وجود دارد که مشاوران و کارشناسان متعددی در آنها مشغول به کار هستند؛ از جمله «کمیته تدابیر امنیتی مقابله با تحریم» یا «ستاد تدابیر ویژه اقتصادی» و … بدیهی است که از میان اعضای پرشمار این مجموعه ها و آحاد مختلف جامعه که عضو هیچ باند و گروهی نیستند، می توان «تیم کارشناسی زبده‌ای» برای انجام مأموریت‌های مختلف سازمان داد.

ج) در حال حاضر نیز در بین حامیان سعید جلیلی افراد کارشناس و زبده سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و … وجود دارد که عضو هیچ‌یک از احزاب و گروه‌های سیاسی نیستند ولی از ظرفیت‌های کشور به حساب می آیند، حتی شاید در حال حاضر در کنار یکی دیگر از کاندیداها مشغول به فعالیت باشند و البته این مسأله سبب نخواهد شد که از گردونه تفکر انقلابی خارج باشند.

۴٫ جلیلی گزینه مناسبی است اما از آنجا که بدون سابقه و در دقیقه ۹۰ وارد عرصه شد، برای اداره کشور برنامه ندارد

این شبهه بیشتر از سوی کسانی منتشر می شود که سال‌هاست به‌طور غیر مستقیم مشغول فعالیت انتخاباتی هستند و در این راه از تمام امکانات عمومی نیز بهره‌ برده‌اند! در این باره نیز باید گفت:

الف) متأسفانه به دلیل ماهیت فعالیت دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی، فعالیت‌های این دبیرخانه رسانه‌ای نمی شود و الا کاملا مشخص می شود که مسئول چنین جایگاهی در حقیقت وظیفه تشخیص مسائل، رصد و پیگیری موضوعات مهم و کلان کشور را به عهده دارد؛ دقیقا به همین دلیل دبیر شورایعالی امنیت ملی در شاهراه رفت و آمد اطلاعات بخش های مختلف مدیریتی و حاکمیتی کشور قرار دارد.

اتفاقا به دلیل ماهیت این جایگاه، دبیر این شورا نه تنها در جریان اشکالات کشور قرار دارد بلکه موظف است برای درمان آنها با کمک وزارتخانه‌های ذیربط و کارشناسان مربوطه، راهکاری مناسب اجرایی تهیه نماید اما جلیلی اینگونه نیست که محتواهای تئوری خود را در قالب کتاب برنامه‌هایش رونمایی کند.

ب) برای اداره کشور چند قانون بالادستی وجود دارد که همه مسئولان کشور موظفند در آن راستا حرکت کنند؛ از جمله قانون بودجه که سالانه تهیه می شود، قانون برنامه که هر پنج سال یک بار توسط دولت تهیه و به تصویب مجلس می رسد و قانون چشم‌انداز ۲۰ ساله که به تصویب رهبری انقلاب رسیده است. طبعا هر یک از ۸ کاندیدای انتخابات یازدهم سکان اجرایی کشور را بر عهده بگیرد، باید در راستای قانون برنامه پنج ساله و سند چشم‌انداز حرکت کند و نمی تواند هر برنامه‌ای را که دوست دارد، اجرا نماید؛ در حقیقت کاندیداهای ریاست جمهوری باید راهکارهای اجرایی خود را برای تحقق قانون برنامه و چشم‌انداز ارائه دهند در حالی که امروز دیده می شود برخی کاندیداها از برنامه‌هایی سخن می گویند که اجرای آنها بر خلاف قوانین بالا دستی کشور است و قاعدتا اگر بخواهند آن را اجرا کنند، نهادهای نظارتی باید در برابر ایشان مقاومت کنند.

ج) برخی کاندیداها برای برون رفت از مشکلات اقتصادی کشور، می گویند که با برنامه‌ای بسیار کوتاه‌مدت و سریع‌الحصول می توانند مشکلات کشور را حل کنند! این در حالی است که فقط انتخاب کابینه و معرفی وزرای وزارتخانه‌ها به مجلس و رأی اعتماد وزرا حدود یک ماه و نیم به طول می انجامد! قطعا وعده‌هایی از این دست، مصداق نهی رهبری معظم انقلاب برای پرهیز کاندیداها از ارائه وعده‌های غیر واقعی به مردم است.

۵٫ جلیلی از سابقه اجرایی برخوردار نیست هر چند در جهت‌گیری و عملکرد نشان داده مدیری پایبند به اصول و ارزش های انقلابی است

در باره این شبهه نیز چند نکته گفتنی است:

الف) بر اساس اصل ۱۱۵ قانون اساسی کشور، رئیس جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی واجد شرایطی از جمله مدیر و مدبر بودن باشد. تشخیص این مهم بر عهده شورای نگهبان است. برای انتخابات یازدهم برخی از چهره‌های اجرایی کشور نیز ثبت‌نام کرده بودند اما شورای نگهبان با برداشت حداقلی از این قانون، فقط کاندیداهایی را که از امتیاز بیشتری برخوردار بودند تأیید صلاحیت کرد. جایگاه دبیر شورایعالی امنیت ملی بر اساس شرح وظایف وی اگر بالاتر از معاونین اصلی و اجرایی رئیس جمهور نباشد، قطعا کمتر از آنها نیست.

ب) بدیهی است که مهم‌ترین وظیفه رئیس جمهور به عنوان عالی ترین مدیر اجرایی کشور، فعالیت فیزیکی نیست بلکه مدیریت کشور و رتق و فتق امور برای اجرای بهتر قوانین است. از طرفی وظیفه دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی کشور سیاست‌گزاری، هماهنگی و به نوعی انجام امور اجرایی اقتضائی است. به تعبیر کارشناسان، این شورا نهادی است که وضع و اجرای قاعده را توأمان بر عهده دارد. با این وجود منظور از شورا در اینجا ترکیب مذکور نیست چرا که بدنه‌ کارشناسی، ساماندهی، هماهنگی و اجرا بر عهده‌ نهادی است که تحت اداره‌ نماینده‌ مقام معظم رهبری که عضو شورا نیز می‌باشد، در قالب نهاد «دبیرخانه» سازماندهی می‌گردد. دبیرخانه شورا از این جهت که در ارتباط دائمی با تمام نهادهای حاکمیتی کشور است و  آنها را در جهت اخذ و اجرای تصمیمات لازم‌الرعایه‌ شورا برنامه‌ریزی می‌کند، از هر دستگاه اجرایی دیگر متمایز است.

ج) یکی از مهم‌ترین ویژگی های شورایعالی امنیت ملی این است که موضوعات ارجاعی به این شورا دارای دو بُعد مهم «بحرانی بودن» و «ملی بودن» مسائل مورد بحث و بررسی در آن است. در حقیقت وقتی برخی امور کشور به دلایل ذاتی یا عارضی مانند تحریم‌ها یا حوادث غیر مترقبه و یا فتنه‌هایی از جنس کودتای سال ۸۸، به‌طور عادی قابل حل و پیگیری نیست، به این شورا ارجاع می شود و طبعا توان اجرایی یک مدیر برای حل بحران ها بسیار بالاتر از توان اجرایی یک مدیر در وضعیت عادیست.

۶٫ ستادهای جلیلی مانند ستادهای انتخاباتی معمول واجد اقلام تبلیغی پر رونق نیست

در این خصوص نیز باید گفت:

الف) اولین نکته این است که جلیلی از سال ‌ها قبل برای خود ستاد انتخاباتی تشکیل نداده است؛ ستادهای انتخاباتی جلیلی پس از ثبت‌نام وی تشکیل شد و بدیهی است سامان یافتن این ستادها به ویژه در استان ها کمی زمان ببرد. البته این خود یک حُسن و نشانه قانونمداری وی به حساب می آید که طبعا هوادارانش نیز از آن استقبال می کنند؛ با این همه شاهدیم که در همین فرصت کم ستادهای خودجوش مردمی در سراسر کشور با انگیزه بالا شکل گرفته است.

ب) در ستاد انتخاباتی جلیلی چنین فضایی حاکم نیست که بخواهد برای تبلیغات، هزینه چند صد میلیونی داشته باشد و ستادهای وی با محوریت پرداخت‌های مالی به افراد شکل نگرفته است؛ همه چیز در این ستادها بر اساس رابطه مردمی شکل گرفته و به هیچ‌وجه کمک‌های شبهه‌دار از کسی پذیرفته و به کسی پرداخت نمی شود.

بدیهی است در چنین وضعیتی، شاهد انتشار انواع و اقسام پوسترهای تبلیغاتی در تیراژ چند ۱۰ میلیونی نباشیم؛ چرا که اساسا تفکر حاکم بر این ستادها چسباندن پوستر بر «دیوارهای مردم» نیست بلکه این ستادها به دنبال چسباندن پوستر کاندیدای اصلح خود بر «دل های مردم» هستند.

۷٫ جلیلی کاندیدای اصلح است اما در نظرسنجی ها مقبولیت ندارد و برای جلوگیری از به قدرت رسیدن گزینه‌های جریان سازش باید صالح مقبول را برگزینیم!

این شبهه همواره از سوی جریانات خاص در انتخابات‌ها در خصوص کاندیداهای اصلح به عنوان یک اهرم فشار اعمال می شود اما در این باره هم چند نکته گفتنی است:

الف) معمول این نظرسنجی ها، نظرسازی است و نه نظرسنجی معتبر؛ در انتخابات سال ۸۴ در حالی که گفته می شد احمدی نژاد فقط ۴ درصد اقبال عمومی دارد اما در نهایت شاهد بودیم که وی یکی از دو نفر راه یافته به مرحله دوم بود. اساسا با استناد به این نظرسنجی ها نمی توان گفت که چه کسی مقبول است و چه کسی مقبول نیست.

ب) ترکیب اصلی آرای مردم در کشور ما معمولا در ۴۸ ساعت پایانی رقابت‌های انتخاباتی رقم می خورد چرا که برنامه‌های تلویزیونی در تغییر نظر مردم تأثیر به سزایی دارد.

ج) حتی اگر بخواهیم در بازی نظرسنجی وارد شویم، نظرسنجی های معتبری که در حال حاضر وجود دارد نه تنها سعید جلیلی را با فاصله کم، نفر دوم افکار عمومی نشان می دهد بلکه بر اساس این نظر سنجی ها هر روز بر محبوبیت وی افزوده می شود.

د) اما در عین حال نباید از یاد ببریم که به تعبیر آیت‌الله مصباح «خدا منتظر نظرسنجی نمی ماند» و چنانچه هوادارن آقای جلیلی از اصول تخطی نکنند و بر تلاش خود بیافزایند، انشاءالله در مرحله اول کار را تمام خواهیم کرد.
رجا نیوز
هاتف 203/2  :d 
  • یکی از ما چند نفر
۱۹
خرداد

این لینک  pdf خلاصه ی یک بحث دانشجویی برای جواب این سوال است

نوش جان

http://media.afsaran.ir/dphAbG.doc


هاتف 1

  • یکی از ما چند نفر
۱۹
خرداد

محمود احمدی‌نژاد که به منطقه 17 و 18 تهران رفته تا پروژه انتقال خط آهن تهران-تبریز به زیر زمین را افتتاح کند می‌گوید: «ساده‌زیستی دولت به این معناست که مسئولان نباید از امکانات بیت‌المال برای خود اشرافیت راه بیندازند؛ یعنی مدیریت جامعه باید برای جامعه کم‌خرج باشد. همچنین مسئولان باید بدانند حوزه مسئولیت تبدیل به قدرت تسلط بر منابع نشود و مدیر باید احساس عمومی مردم را درک کند تا بتواند برای مردم کار کند. پس کسی که دنبال دنیاست نمی‌تواند حرف مردم را بفهمد. کسانی که ساده‌زیستی دولت را زیر سوال می‌ببرند، به‌دنبال توجیه اشرافیت هستند؛ چون خودشان می‌دانند نمی‌توانند این‌طور زندگی کنند.»

اخه اقای احمدی نژاد محترم،بگم که کی با پول بیت المال واسه محبوبش تو استادیوم همایش راه انداخته بود؟بگم...بگم که کی با پول بیت المال سفرهای استانی راه مینداخت و محبوبشو به این و اون نشون میداد؟بگم که کی الان داره به جای خونه یک طبقه قدیمی تو نارمکش یه ۳ طبقه میسازه؟بگم کی به رای و اعتماد اون همه مردم فهیم ایران پشت کرد؟بگم کی به جای اینکه به درد مردم برسه،به درد محرومین مرخصی گرفت که محبوبشو تا محل ثبت نام همراهی کنه؟بگم کی باعث شد امروز مردم دنبال کسی باشند که حرف از امام و انقلاب نزنه؟بگم کی باعث شد مردم برای درست شدن این وضع خراب به کسی رای بدن که فقط شعارهای اقتصادی میده؟بگم کی باعث شد به ادمای راس کشورمون بگن حلقه انحرافی و بهارو دست بندازن؟بگم کی چی بود وچی شد؟بگم؟؟؟؟؟؟؟؟نه نمیگم...ما مثل بعضیا اهل بگم بگم نیستیم...

  • یکی از ما چند نفر
۱۹
خرداد
شاید بتوان گفت آنچه تاکنون سبب ادامه حیات سینمای سخیف و مبتذل شده است، عدم تماشای آثار سینمایی توسط دلسوزان فرهنگی بوده است. اخیراً هم که برخی سایت های حزب الله به نقد فیم ها روی می آورند، توجه شان بیشتر معطوف به فیلم های قوی با محتوای بد می باشد و آثار سخیف مغفول مانده اند.



فیلم «مردان مریخی، زنان ونوسی» چندی پیش در سینماهای کشور اکران شد.از داستان ضعیف، ایده تکراری، بازی‏های ضعیف و نکات ساختاری فیلم که بگذریم، نگاه ما بیشتر معطوف به محتوای فیلم است که می توان نکات زیر را ناظر به آن ذکر کرد.



در این اثر، شاهد صحنه‏ های فراوان از زنانی با آرایش غلیظ و حجابی نامناسب هستیم. کلوزآپ های فراوان از صورت زنان با آرایش غلیظ، بر حریم شکنی بیشتر این فیلم اذعان دارد. نیز صحنه‏ ای که زنان به ترتیب در مقابل تور لیدر نشسته‏ اند و دوربین با طمأنینه یک یک آنان را در حالتی که آرایش غلیظ و رفتارهای زننده‏ای دارند، نشان می‏دهد.


تعمد بیش از حد سازنده فیلم بر پوشش نامناسب زنان به کرات مشاهده می‏شود. اکثر مواقع، خانم‏هایی را می‏بینیم که گرچه پوششی بر روی سر خود دارند، اما این پوشش به گونه‏ای است که گردن و حتی گوش آنان نمایش داده می‏شود. اعطای مجوز به فیلمی با چنین سطح بی حجابی، البته بیانگر حقایقی در مورد صلاحیت وزارت ارشاد در دعواهای اخیر می باشد. حتی در صحنه‏ ای، یکی از دوستان سیمین، آرزو و عقده پوشیدن لباس نامناسب بر سر مزار پدر خود را با بیان نوع لباس (دکلته) به زبان می‏آورد.



از حجاب زنان که بگذریم، رفتارهای سبک و همراه با ناز و عشوه‏ شان هم پرده عفاف را می‏درد. فی الواقع نوعی تعمد کارگردان برای به تصویر کشیدن این ناز و اداها قابل فهم است.. نمایش صحنه اسکی زنان با لباس‏های کوتاه و  حتی همراه با آهنگ هم از نکات دیگر است. واقعا حذف این صحنه‏ ها چه لطمه ‏ای به ساختار ضعیف فیلم وارد می‏کرد و از آنطرف چه هدفی برای قرار دادن آنها در فیلم می توان متصور شد؟

روابط آزاد محرم و نامحرم در این فیلم به راحتی به تصویر کشیده می شود. گویی اصلاً مقوله‏ ای به نام «حریم زن و مرد» وجود ندارد. رفتار زنان در سفر اروپا با تورلیدر، نمونه ای از این حریم شکنی است. چند زن به همراه یک مرد به عنوان تورلیدر به سفر اروپا می‏روند و کاملاً آزاد و صمیمی با وی تعامل می‏کنند.





در صحنه‏ ای از فیلم به بهانه مراسم عروسی (که مختلط هم می باشد) شاهد پخش آهنگ تند به همراه اشعار نامناسب و رقص هستیم. حتی در صحنه‏ ای، عروس در کنار مردان ایستاده و با تماشای رقص آنان کف می‏زند. زن و مرد نامحرم در کنار یکدیگر به رقص و آواز مشغول هستند. البته خوشبختانه سازنده فیلم، تنها اجازه نمایش رقص مردان را داشته است که معلوم نیست بر مبنای حکم کدام مجتهد توسط مسئولین ارشاد حلال دانسته شده؟

نکته دیگر در این فیلم، تضعیف بنیان خانواده می باشد. نمایش زورگویی ‏های سیمین و القاء این مطلب که تمام زندگی‏ها همین است، بر تضعیف بنیان خانواده موثر است. این گونه نمایش‏ها بی تردید از شوق و علاقه به ازدواج  و تشکیل خانواده خواهد کاست. کارگردان بجای آنکه روابط صحیح خانوادگی را نشان دهد و به این وسیله به  اصلاح رفتارهای غلط خانوادگی کمک کند، با نمایش زنی زورگو و سلطه‏ جو و عمومیت دادن این خلق و خو به تمام زنان، سعی در القای این مطلب دارد که ازدواج و تشکیل خانواده، جز دردسر چیزی برای مردان ندارد. بی ‏تردید این گونه فیلم‏ها بیش از هر چیز به ضرر خود زنان است.


در بخش دیگری از فیلم، شاهد مخالفت سیمین با بچه ‏دار شدن هستیم. وی بچه ‏دار شدن را در تنافی با فعالیت مستمر اجتماعی می‏داند. جالب این است که سیمین فعالیت اجتماعی‏ ای جز مهمانی و سفر به اروپا ندارد. حقیقتاً این شکل، الگوسازی از زن مسلمان ایرانی و تخریب نقش مادری و همسری وی به سود چه کسانی است؟

در طول فیلم دو مرد با یکدیگر مقایسه می‏ شوند، دو دوست که یکی مجرد است و بر تجرد خود تاکید و تشویق دارد و هیچ مشکلی در زندگی ندارد و دیگری متاهل است و دائماً با مشکلات گریبانگیر. مشکلات وی هم همگی ناشی از زندگی متأهلی است. تحمل زنانی که هر کاری انجام می‏دهند تا دل همسر خود را بدست آورند هم مشکل نشان داده ‏می‏شود و این یعنی هر چند هم همسرانت تو را بخواهند، باز تجرد به مراتب بهتر و عالیتر است. در نهایت، مرد متاهل از دست هر دو زن خود فرار می‏کند و به آغوش دوست مجردش باز می‏گردد.

بی شک نمایش رفتارهای زناشویی هر چند به صورت ناقص، نوعی سکس پنهان تلقی می شود و در این فیلم، به کرات چنین رفتارهایی به تصویر کشیده می شوند.

نهایتاً اگر هم بپذیریم سازندگان این فیلم قصد داشتند روابط خوب خانوادگی را به نمایش بگذارند، از کارکردهای پنهان فیلم که همان عادی سازی روابط محرم و نامحرم، نمایش سکس و ... است، غفلت شده است. در ضمن اگر تمایل داریم روابط صمیمی زن و شوهر را به بهانه اینکه در متن فیلم محرم هستند نشان دهیم، چرا رفتارهای دیگرشان را نمایش ندهیم؟ آیا روابط صمیمی، تنها منحصر در روابط جنسی است؟

با نیم نگاهی به سینما، تلویزیون و رسانه‏ های ایران، شاهد افول گام به گام از اصول و ارزش ها هستیم. اگر سابقا در فیلم‏ها شاهد مهمانی مختلط بودیم، امروز به راحتی عروسی مختلط به تصویر کشیده می شود.  اگر سالیان گذشته، نمایش رقص مردان و حتی پخش آهنگ‏ های تند روا نبود، امروزه این نوع رفتارها را به کرات مشاهده می‏کنیم، آنقدر که دیگر برایمان عادی شده، تا آنجا که رسانه‏ های جمهوری اسلامی خود نیمچه ماهواره ‏هایی شده‏
  • یکی از ما چند نفر
۱۹
خرداد
The Dictator (دیکتاتور) فیلمی که در سال 2012 با بودجه ای قریب 65 میلیون دلار در آمریکا ساخته شده و به هجو و تمسخر شخصیت قذافی پادشاه معدوم لیبی می پردازد. فیلم "دیکتاتور" تقریبا می شود گفت هیچ ارزش هنری ندارد. اگر نبود محوریت شخصیت جنجالی و پر صدایی چون قذافی می شد آن را در زمره ی یکی از آثار سخیف و بی ارزش قلمداد کرد.
سرویس نقد رسانه پایگاه 598
- مجدالدین معلمی/ The Dictator(دیکتاتور) فیلمی که در سال 2012 با بودجه ای قریب 65 میلیون دلار در آمریکا ساخته شده و به هجو و تمسخر شخصیت قذافی پادشاه معدوم لیبی می پردازد.

فیلم "دیکتاتور" تقریبا می شود گفت هیچ ارزش هنری ندارد. اگر نبود محوریت شخصیت جنجالی و پر صدایی چون قذافی می شد آن را در زمره ی یکی از آثار سخیف و بی ارزش قلمداد کرد و به سهولت از آن گذشت اما تمسخر عادات و رفتارهای شخصی و سیاسی قذافی این فیلم را به اثری بحث برانگیز و پرمخاطب دنیا تبدیل کرده و ظاهرا" بیش از صد و هفتاد و هفت میلیون دلار فروش داشته است!



بیراه نیست اگر تقارن کشته شدن قذافی با اکران فیلم را در پر مخاطب شدن فیلم موثر بدانیم ولی اینکه غرب در راستای اهداف سیاسیش می تواند از شنیع ترین روش ها برای بد جلوه دادن چهره ی دیگرانی جز خودش، استفاده کند مسئله است که همین حس را در حین خواندن کتاب "پاییز پدر سالار" گابریل گارسیا مارکز داشتم.

مارکز "پاییز پدر سالار " را بهترین اثر خود می داند. به همین خاطر انگیزه ای شد برایم تا آن را بخوانم. بماند که سابقه ی کتاب "کوری" اثر ساراماگو که در دسته آثار رئالیسم جادویی محسوب می شود در خواندن این کتاب بی تاثیر نبود.

هر چه جلوتر می رفتم اعصابم خردتر می شد. اصلا" تنها چیزی که وجود نداشت قصه، داستان یا گره و پیرنگی که کشش لازم را ایجاد کند. سیصد صفحه کتاب مملو از واژه هایی در تحقیر اغراق آمیز پادشاهی خودکامه! اوج هنر نویسنده ساختن یک شخصیت منفی و هجوم ناجوانمردانه به این شخصیت موهوم و بی دفاع است!

نمی دانم جماعت موسوم به روشنفکری ایرانی در ترویج آثاری از این دست دنبال چه می گردند! نمی توان جز این برداشتی داشت که علی رغم افاده های تخصص گرایی و پرهیز از سیاست، افراطی ترین گرایش های سیاسی را در ارزیابی آثار اعمال می کنند. غالب آثار تعریف شده در سبک رئالیسم جادویی بزرگ ترین امتیازشان نقادی نزدیک به فحاشی در لایه ای از ابهام و خلاء مکانی و زمانی است که لابد آقایان انتظار دارند تطبیق به شرایط شود!



رمان "پاییز پدر سالار" گابریل گارسیا مارکز کمترین گیرایی و دلچسبی نداشت. اصولا نمی دانم چرا در زمره رمان ها دسته بندی می شوند. در خوشبینانه ترین حالت یک بیانیه ی  توصیفی سیاسی ضد یک پادشاه خودکامه ی خیالی است. از نظر من "پاییز پدر سالار" به همان میزان بی ارزش و وقت تلف کن بود که فیلم "دیکتاتور".

هر دو از جایگاه حق مطلق و سفیدی کامل به سیاهی و باطل مطلق می نگرند. یک نفس شعار می دهند و هیچ حقی برای دفاع یا ذره ای مثبت بودن برای سوژه شان قایل نیستند. حالا خدا نکند در ایران کسی با دغدغه ی ایدئولوژیک بخواهد داستانی بنویسد همین جماعت روشنفکر سیاست زده نابودش می کنند!
قلی زاده
  • یکی از ما چند نفر
۱۹
خرداد
فیلم تلویزیونی "سرزمین بارانی" به کارگردانی جواد مزدآبادی، به منظور پخش در روز 24 خرداد و همزمان با انتخابات ریاست جمهوری، مراحل پایانی تولید را سپری می‌کند.

به گزارش سرویس تلویزیون و رادیو ایسنا، بنا بر این گزارش، در خلاصه داستان این فیلم به قلم وحید حسن‌زاده آمده است: محمد خیری پدر خانواده‌ای هفت نفره است که پنج فرزند او هر کدام به نوعی درگیر مشکلات مالی هستند او تصمیم می گیرد منزل خود را به فروش بگذارد تا مسائل مالی فرزندان را حل کند فرزندان به منظور رای گیری برای فروش خانه به خانه باغ می روند؛ ضمن اینکه این مساله با ایام تبلیغات نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری تقارن پیدا کرده است.

به گفته پژمان لشکری‌پور - تهیه کننده - "سرزمین بارانی" روزهای پایانی تصویربرداری را سپری می‌کند و وحید بی‌طرفان در حال تدوین همزمان کار است.

لشکری‌پور تاکید می‌کند: هدف اصلی ما از ساخت این اثر ایجاد وفاق و همدلی در میان اعضای خانواده ها به منظور شرکت در یکی از سرنوشت ساز ترین اتفاقات کشورشان است و در عین اینکه از شعار فاصله گرفته‌ایم تلاش کرده‌ایم تا از خلال یک درام خانوادگی و تاثیرگذار خانواده ایرانی را به شرکت در این حرکت عظیم تشویق کنیم.

روابط عمومی سیمافیلم به ایسنا گزارش داد، احمد علامه دهر، فرهاد بشارتی، فریبا نادری، سوگل طهماسبی، عطیه غبیشاوی، وحید شیخ زاده، فاطمه شکری و شهرام ابراهیمی بازیگران این فیلم هستند.

همچنین فهرست عوامل پشت دوربین این اثر عبارتند از: مدیر تصویربرداری : حمید احمدی ، دستار کارگردان و برنامه ریز: کتایون درخشان وزیری ، مهدی برگ نیل ،دستیار 2 کارگردان : جعفر نامنی ، مدیر تولید : آرش خیری ، دستیار تصویربردار : رضا دیداری ، صدابردار: هاشم زنگی ، دستیار صدابردار: حسین شریعتمدار ، طراح صحنه و لباس : محمد صادقی ، منشی صحنه : مونا قدمی ، چهره پرداز: دانیال شعاعی ، اجرای گریم: رسول نعمتی ، ساناز صباغ نژاد ، تدوین : وحید بیطرفان ، مدیر تدارکات : اکبر مرادی ، آهنگساز : مرتضی شفیع ،عکاس و طراح تیتراژ: هادی شریعتی.

"سرزمین بارانی" در گروه معارف، انقلاب اسلامی و دفاع مقدس سیمافیلم تهیه می‌شود.

قلی زاده

  • یکی از ما چند نفر
۱۹
خرداد
یلم «اورشلیم؛ شمارش معکوس» به کارگردانی «هارلرد کرانک» براساس کتابی تحت همین عنوان به قلم «جان هگی» به تصویر درآمده که با حمایت لابی آی پک چاپ و در سراسر آمریکای شمالی منتشر شده است.

این لابی صهیونیستی به فاصله کوتاهی از انتشار این کتاب، برگردانی سینمایی از آن ساخته است. نکته جالب این است که این فیلم با وجود اکرانی مهجور به جای آنکه در شبکه نمایش خانگی ساخته شود، کمپانی سازنده بدون دریافت حق کپی رایت آن را به تمام شبکه های تلویزیونی اروپایی و آمریکایی جهان واگذار کرده است.
کلیت داستان فیلم- کتاب «اورشلیم؛ شمارش معکوس» درباره گروهی از مسلمانان ایرانی موسوم به گروه «هفت شگفت انگیز» است که می خواهند با بمب گذاری در خاک آمریکا، این کشور را نابود کنند.


این گروه در جای جای آمریکا خانه های تیمی تشکیل داده اند و از قضا همسایه کناری خانه تیمی مرکزی این گروه یک فعال حقوق بشر و دموکراسی و در عین حال بسیار معتقد به مسیحیت و پیش بینی نوسترادموس است که اغلب اوقات خود را به خواندن انجیل می گذراند.
به موازات این ماجرا، سازمان های جاسوسی آمریکا کشف کرده اند که ایران و روسیه تصمیم دارند تا با بمب های اتمی خود، آمریکا و به تبع آن اسرائیل را نابود کنند. در همین حین در آمریکا بمب گذاری هایی درحال اتفاق است.

در این اوضاع، سازمان اف بی آی نمی تواند سرنخی از این ماجرا به دست آورد، اما فعال حقوق بشر که در همسایگی تروریست ها زندگی می کند با کنجکاوی تمام سعی می کند که وارد خانه تیمی شود و پلیس را از این رویداد مطلع سازد.

طبق همین توهمات رسانه ای در این فیلم، همین گروه تروریست که منتسب به ایران نمایش داده می شود، موفق شده نماینده اسرائیل را در خاک آمریکا از میان برد، از طرفی دیگر فعال حقوق بشر با پلیس تماس می گیرد و موفق به متوقف کردن تروریست ها می شود.


مذاکرات ایران و گروه1+5

فیلم با چند حادثه سطحی مثل به هم ریختگی شهر با مدل آخرالزمانی آغاز می شود. داستان به رویدادهای کنونی بازمی گردد که گروه «پنج به علاوه یک» بر سر فناوری هسته ای صلح آمیز ایران به مذاکره نشسته اند، در فیلم نشان داده می شود که اسرائیل و آمریکا خواهان صلح هستند و درحین همین مذاکرات، زمانی که نماینده اسرائیل به آمریکا آمده است.

نیروهای مشترک روسی و ایرانی هفت بمب اتمی را برای انفجار به ایالات متحده آورده اند تا در نقاط مختلف آمریکا آنها را منفجر کنند تا هنگامی که آمریکا درگیر این موضوع است، روسیه و ایران اقدام به حذف اسرائیل از روی کره زمین کنند؛ «نابودی اسرائیل» در واقع به نوعی، دغدغه اصلی این فیلم به شمار می رود.
درام فیلم دقیقاً از جایی آغاز می شود که «آرلین راکول» قاچاقچی آمریکایی، هفت شگفت انگیز (هفت بمب اتمی) را به آمریکا آورده است و می خواهد این موضوع را با مأموران اف بی آی در میان بگذارد، اما در ابتدای این ملاقات توسط یکی از اعضای گروه عملیات هفت شگفت انگیز- دین تانر- کشته می شود. اما دافتری (مأمور اف بی آی) که درحال مذاکره با راکول است موفق می شود «دین تانر» را دستگیر کند.

در بخش بعدی «جک» نماینده سیا و ایو نماینده اف بی آی درباره نیک و دین تانر با فرد هدف رابطه شان که از نیروهای سابق سیا است دیدار می کنند. پدر «ایو» یکی از سران سیا به شمار می رود و در واقع یکی از افرادی است که جهت جدال برای برهم زدن معادله های آخرالزمانی در قالب جنگ دولت ها تلاش می کند.

از طرفی دیگر داده های خود فیلم به مخاطب غربی می خواهد القا کند که اگر مذاکرات به نتیجه نرسد اسرائیل نابود خواهد شد.

بخش بعدی این درام مغشوش به بازجویی از نیک ترنر مرتبط می شود. او خواهری دارد که در ویرجینا زندگی می کند و اف بی آی می خواهد از طریق خواهرش اطلاعاتی درباره وی به دست آورد، اما برادر ترنر برای اینکه اطلاعاتی نصیب اف بی آی نشود خواهرش را به قتل می رساند.

در این بخش با همین اشاره به قتل خواهر، فیلم می خواهد نشان دهد تروریست ها برای رسیدن به مقصود حتی به بستگان و اطرافیان خود نیز رحم نمی کنند و تأثیر اسلام را به صورتی انحرافی و به عنوان خطر تروریسم نمایش می دهد.

فیلمی که با تصویر سازی مغشوش درنظر مردم آمریکا سعی می کند خطر ایران هراسی و اسلام هراسی را ترکیب کند و اغلب حامیان اسلام را افرادی تروریست نشان دهد و حتی سران بلندپایه سیا را تحت تأثیر آرماگدونیسم ایرانی نمایش می دهد.
در بخشی از فیلم، دافتری و ایو دو مامور اف بی آی برای بازگشایی این پرونده به سراغ دوست راکول می روند و متوجه ورود هفت بمب اتمی به داخل خاک آمریکا می شوند. سخنان نماینده اسرائیل در بخش هایی از فیلم گنجانده شده است.
این نماینده از طریق رسانه های گروهی با مردم آمریکا دغدغه هایش را در میان می گذارد، اشارات حاشیه ای اما پررنگ در سخنان نماینده اسرائیل در نوع خود نیاز به تامل بیشتری دارد.

او در این سخنان حاشیه ای به بخشی از تاریخ اشغال فلسطین می پردازد و می گوید اسرائیل هر زمان از مواضع خود عقب نشینی کرده است دچار مشکل شده و به موضوع صلح 1948 اشاره می کند. اشاره «نماینده خیالی دراین فیلم به عقب نشینی اشغالگران در برابر مصر بر می گردد که عامل تضعیف اسراییل شده است.

وی دراین سخنان می گوید، زمانی که در زمان ریگان از لبنان عقب نشینی کرده اند، حزب الله تشکل شد و زمانی که نیروهای اسرائیلی غزه را ترک کردند حماس به وجود آمد. درحاشیه این سخنان که به صورت برجسته ای تصویر می شود، وی عقیده ای کفرآمیز را بر زبان می آورد و می گوید «اسرائیل 3500 سال است که با مدیریت و نظارت خداوند اداره می شود» و ماجرای اشغالگری در قالب شرک آمیزش به خداوند نسبت داده می شود.
آنچه در این فیلم، تحت عنوان مذاکره با ایران مطرح می شود به شکل خاصی با طعنه و کاملا دو پهلو است. ضمن اینکه از داده های فیلم می توان دریافت رسما راجع به مواضع اسرائیل درباره مذاکرات اتمی ایران صحبت می شود.

این فیلم با این ذهنیت سازی غلط در نهایت به یک جمع بندی ایدئولوژیک می رسد که فوق العاده مضحک است.
در بخش های دیگری از فیلم، «ایو» به عنوان نماینده اف بی ای در «لانگ لی» ویرجینا «جک» را ملاقات می کند و از تهدیدهای جاسوسی اخیر دین و نیک می گوید، اما جک منطق و استدلال های او را زیر سوال می برد.

دو مامور اف بی آی به دوست آرلین رجوع می کنند و او به آن ها می گوید که ایران و روسیه تمدن بشری و نظم نوین جهانی را تهدید می کنند؛ روسیه چندین بمب اتمی ساخته است که این بمب ها باید درخاک ایالات متحده منفجر شوند، دانشمندان روس با همکاری ایران دست به چنین اقدامی زده اند و آرلین راکول کلاهک های اتمی را به آمریکا قاچاق می کند، اما همان طور که پیش از این توضیح داده شد توسط «تانر»، یکی از اعضای گروه عملیات «هفت شگفت انگیز» به قتل می رسد.


اشاره ای به بحران اقتصادی غرب


آنچه در متن فحوایی فیلم غالب شده، دروغ بزرگ برای ذهنیت سازی علیه برنامه اتمی ایران است. دوست راکول به دو مامور اف بی آی می گوید هدف از انفجار اتمی توسط روسیه و ایران تصویر افزایش بی ثباتی اقتصادی است، در صورتی که جهانیان بدین امر آگاه هستند که ایالات متحده از تابستان 2008 غوطه ور در اقیانوسی از ورشکستگی اقتصادی است.
اما مهمترین اتهامی که این فیلم به «نظام مقدس» می زند، اتهام گسترش هرج و مرج تروریستی است. آنچه دائما در این فیلم به مخاطب القا می شود این است که تنها کشور دوست آمریکا یعنی اسرائیل هم نمی تواند از این هجمه تروریستی که از جانب ایران و روسیه علیه آمریکا صورت می پذیرد بگریزد.

فیلم مدعی می شود که این به دلیل سیاست های متعادلی که ایالات متحده در پیش گرفته قدرت حمایتی اسرائیل کاسته شده است. دراین فیلم اسرائیل دائما تنها کشور حامی و دوست آمریکا معرفی می شود و پیش بینی می کند که آرماگدونیسم مطروحه در این فیلم قرار است میان دو قطب روسیه- ایران و آمریکا- اسرائیل اتفاق افتد.

مسدود شدن تنگه هرمز

حتی در فیلم این موضوع مطرح می شود که قرار است دو ناو روسی مستقر در خلیج فارس تنگه هرمز را مسدود کنند. در بخشی از دیالوگ های فیلم دوست قاچاقچی، «آرلین راکول» که خود نیز به این شغل دچار است مثل یک راهبر سیاسی به دو مأمور اف بی آی می گوید که نظم نوین جهانی در خطر است و ایران و روسیه این نظم را بر هم خواهند زد؛ این موضوع به طور مکرر در قالب دیالوگ هایی که میان دو کاراکتر رد و بدل می گردد تأکید می شود.


پندارهای آرماگدونی فیلم


در ادامه پروژه ایران هراسی این فیلم به گمانه سازی جعلی دیگری پی می بریم؛ برخی عوامل سیا بروی مکاشفات یوحنا و پیش بینی های انجیل تحقیق کرده اند و به نتایج عجیب و غریبی رسیده اند که آرماگدون به زودی محقق خواهد شد. از طرفی دیگر، تئوری پیچیده دیگری را به ترکیب آرماگدونی فیلم می افزایند.

البته در این فیلم خبری از مکاشفات یوحنا و یا به ثمر نشستن پیشگویی های نوسترداموس نیست، سناریوی تازه ای که این فیلم مطرح می کند «سناریوی جنگ ایزیکیل» است. این سناریوی جدید درباره پیشگویی های منتسب به حزقیل پیامبر (در زبان فارسی یزقل تلفظ می شود) است. در واقع تئوری دروغینی که به این پیامبر قوم یهود منتسب می شود دروغ بزرگ این فیلم برشمرده می شود.

بر اساس پیش بینی های دروغینی که به این پیامبر نسبت می دهند، «حزقیل» پیامبر، اتفاقات اخیر جهان را قرن ها قبل و به درستی پیش بینی کرده است.
براساس آنچه در اصل اقتباسی این کتاب طرح می شود، حزقیل پیامبر پیشگویی کرده است که دو قوم پارس (ایرانیان) و قوم گاگ یا راش (روسیه فعلی) با یکدیگر متحد می شوند تا اسرائیل را نابود کنند.
تئوری تراشی در این فیلم بدین گونه است که یک تقابل سیاسی را به پیامبری از قوم یهود منتسب می کند و به این توهم «ایران هراسی» صهیونیست ها تقدسی الهی می بخشد.

در صورتی که قوم یهود- نه جریان صهیون- توسط یک پادشاه ایرانی حمایت های فراوانی شده است و خودشان نیز به این مسئله اذعان دارند، حال چطور شده که پیامبری الهی که ثمره حضورش در تاریخ قوم یهود به دلیل حمایت های قوم پارس بوده، یک دعوای آخرالزمانی را بتواند پیش بینی کند؟

البته در تئوری این فیلم سعی شده که جعلیات شبه نوستراداموسی را به یک پیامبر الهی منتسب کنند .این فیلم یک خط داستانی دارد که به توهم تروریسم سازی به شیوه آمریکایی دامن می زند.

از طرفی دیگر دو سیره منتسب به ادیان الهی به صورت جعلی، منطبق با آموزه های مسیحی- یهودی در درام این فیلم لحاظ شده است و از ترکیب این جعلیات شبه دینی که به مسیحیت و یهودیت منتسب می شود واژه ای بکار می رود که اغلب از آن با نام «سناریوی ایزیکیل» و یا «انقلاب خدا» یاد می شود.
در دنباله درام این فیلم پی خواهیم برد که «اف بی آی» هیچ اطلاعات موثقی در دست ندارد که سلاح هسته ای به آمریکا وارد شده است.

ایو و همکارش دافتری به دنبال این پرونده هستند و حین این تحقیقات و در بخش های مهم فیلم از زبان پدر ایو (که یک مقام بلند پایه سیا است) می شنویم تئوری «انقلاب خدا» (نعوذبالله) استخراج شده از انجیل، در حال اتفاق است.

در این فیلم، انقلاب خدا، سناریوی ایزیکیل و پیشگویی های حزقیل همه به صورت تئوری وار در کنار هم مطرح می شود.
آنچه در قالب دیالوگ های این فیلم و کتاب طرح می شود، واژه به واژه علیه ایران سناریوسازی می کند.

به عنوان مثال در فیلم می بینیم که سازمان سیا در مهر تروریست های مدعایی فیلم منفعل عمل می کند، اما یک گروه از داخل این سازمان تلاش می کنند تا از طریق پیشگویی های انجیل یوحنا، وقایع خاورمیانه را تحلیل کنند، و به مخاطب دیکته نمایند.

حیات اورشلیم وابستگی عمیقی با امنیت و پایداری آمریکایی دارد. در سناریوی انقلاب خدا قرار است میلیون ها نفر کشته شوند، آخرالزمانی با نابودی آمریکا و اسرائیل رقم می خورد در صورتی که در گره گشایی انتهایی دقیقاً مثل سریال «جریکو» متوجه می شویم ورود سلاح های هسته ای و برنامه ریزی این عملیات توسط سیا انجام شده، اما ادبیات ایران هراسی این تلقی را در مخاطب ایجاد می کند که نظام مقدس محور تمام توطئه هاست.
این فیلم براساس کتابی از جان هگی ساخته شده است. هگی و دیوید مایکل فیلیپس نگارش فیلمنامه این اثر رابرعهده داشته اند.

هگی به عنوان یکی از چهره های سرشناس «آی پک» شناخته می شود که درباره آخرالزمان و تقابل اسرائیل و ایران چندین کتاب منتشر کرده است و جزو افرادی به شمار می رود که از حامیان جنگ اسرائیل و آمریکا علیه ایران است.

اگر به عکس های هگی در این صفحه و جلد تمام کتاب هایش دقت کنیم پی به هویت افراطی و ضدایرانی وی خواهیم برد.
او با دیدگاه «آمریکا: پاسدار صلح جهانی» مجموعه کتاب هایش را به نگارش درآورده است. آمریکایی ها در مجموعه کتاب های او افراد شسته و رفته و خوش تیپی هستند که آمادگی انجام هر کاری برای برقراری صلح در کره زمین را دارند. تولید چنین فیلم هایی در راستای دامن زدن به احساسات ضدایرانی است.
این همان هدفی است که سازندگان فیلم در پی آن هستند تا نگرش جهانیان را نسبت به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و برنامه هسته ای صلح آمیزش تخریب کنند.
اگر تا دیروز تروریست های اغلب آثار هالیوودی عرب زبان بودند، امروز با تولید فیلم هایی چون «اورشلیم؛ شمارش معکوس» تروریست ها فارسی صحبت می کنند و عکس محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران بر در و دیوار خانه آنها در کنار نام مقدس الله دیده می شود. آیا این یک توهین نهادینه شده و فرهنگی در مجموعه هالیوود نیست؟
قلی زاده
  • یکی از ما چند نفر
۱۹
خرداد
«میراث آلبرتا2» که در واقع پیگیری همان دغدغه‌ی فرار مغزها- مهاجرت نخبگان- در کشورهای اروپایی‌ و در بین دانشجویان مهاجرت کرده است علاوه بر اینکه تمام نقاط قوت نسخه‌ی اول را با خود به همراه دارد، در تمام فاکتورها چندگام از فیلم اول جلوتر هم هست.
سرویس نقد رسانه 598: گرچه امروز بیان این گزاره دیر است و بی‌تاثیر، اما با وجود از دست دادن فرصت تماشای «میراث آلبرتا2» در اکران‌ خصوصی پیش از آغاز جشنواره و همچنین تک نمایشش در بخش خارج از مسابقه فجرِ سی‌ویکم، حالا و بعد از تماشای «میراث آلبرتا2» در آغاز اکران‌های دانشگاهیش باید- هرچند دیر- بر این نکته تاکید کنم که راه نیافتن این فیلم به بهانه‌ی نسبت کارگردان جوان‌ش با رئیس سازمان سینمایی- یا هر بهانه‌ی واهیِ دیگری- یکی از بی‌انصافی‌های بزرگ هیئت انتخاب آخرین جشنواره فجر در حق یکی از پربیننده‌ترین مستندهای چند سال اخیر سینمای بود و باید از سوی جبهه انقلاب مورد توجه بیشتری قرار می‌گرفت و همان زمان به این موضوع پرداخته می‌شد.
«میراث آلبرتا1» با وجود تمام مشکلات روایی‌اش- که برای دومین تجربه یک مستندساز جوان کاملا قابل اغماض‌اند-  به گواه اکران‌های گسترده دانشگاهی‌ش و همچنین بازخوردهای مختلف و وسیع‌ش از سوی رسانه‌ها و دانشجویان و حتی شبکه‌های آن‌ور آبی، پربیننده‌ترین مستند چند سال اخیر سینمای ایران بود و از این حیث یکی از مهم‌ترین مستندهای دهه‌ی اخیر.
 
حالا اما با گذشت یک سال از نمایش فیلم اول، «میراث آلبرتا2» که در واقع پیگیری همان دغدغه‌ی فرار مغزها- مهاجرت نخبگان- در کشورهای اروپایی‌ و در بین دانشجویان مهاجرت کرده است علاوه بر اینکه تمام نقاط قوت نسخه‌ی اول را با خود به همراه دارد، در تمام فاکتورها چندگام از فیلم اول جلوتر هم هست. چه در بحث‌های «تکنیکی» و «فرمی» و چه در عمق بخشیدن و اثرگذار کردن خود «مسئله‌ی فیلم»؛ «مسئله‌ی مهاجرت نخبگان».
 
یک: مسئله‌ی «تکنیک» و «جذابیت»
 
مهم‌ترین نکته‌ای که در مواجهه با «میراث آلبرتا» آن را از دیگر مستندهای سال‌های اخیر ایران متمایز می‌کند و قابل بررسی، دغدغه‌ایست که سازندگانش نسبت به «جذابیت» داشتن فیلم‌شان و رعایت اصول «تکنیکی» دارند. به جرئت باید اعتراف کرد که ساخته‌ی جدید «حسین شمقدری» و همکاران‌ش از نظر رعایت و توجه به اصول اساسی فیلم/مستندسازی جزو بهترین ساخته‌های چند سال اخیر سینمای ایران حتی در مقایسه با بسیاری از فیلم‌های سینمایی پرسر و صداست. 
 
توجه نسبتا بالای سازندگان «میراث آلبرتا» به کیفیت و اصول تصویربرداری، ریتم و تمپوی کار، جزئیات تدوین اثر و علاوه بر این‌ها سفارش موسیقی ارژینال به یکی از معتبرترین آهنگسازان ایران- علیرضا کهن‌دیری- در نهایت این فیلم را به یک اثر جذاب و پرکشش در قیاس با کلیت فیلم‌های سینمای ایران تبدیل کرده است، حتی نه فقط در قیاس با آثار سینمای مستند.
 
برای درک بهتر این مضمون دقت کنید به این نکته‌ی مهم که در اولین اکران دانشگاهی «میراث آلبرتا» در دانشگاه شریف بیش از 2500 دانشجو با خرید بلیت 3000تومانی به دیدن این فیلم آمدند، اتفاقی که می‌توان با قطعیت گفت در شرایط مشابه برای هیچ‌کدام از فیلم‌های سینمایی جنجالی هم رخ نخواهد داد. 
 
 
اینکه در دانشگاه‌های مختلف کشور چندین هزار نفر از دانشجویانی که بهترین فیلم‌های روز دنیا را غالبا «مجانی» در اختیار دارند بابت دیدن یک «مستند» حاضرند حتی بلیت 3000تومانی بخرند حتما ریشه در «جذابیت» بالایی دارد که «میراث آلبرتا» برای «مخاطب هدف»‌ش، دانشجویان، دارد و یکی از علل این «جذابیت» علاوه بر «سوژه‌یابی» و «محتوای» دقیق فیلم قطعا ربط مستقیم و غیرقابل کتمانی در رعایت اصول «فرمی» و «تکنیکی» دارد.
 
متاسفانه این مسئله‌ی بدیهی چیزی‌ست که سال‌هاست کارگردانان پرمدعای وطنی از رعایت آن عاجزند. اینکه یک فیلم ایرانی وقتی قرار است مخاطب را مجاب کند تا دست از دیدن فیلم‌های روز دنیا با کمترین قیمت در خانه بردارد و خود را به زحمت بیندازد و چندبرابر هزینه کند و به سینما برود، باید جز اینکه «ایرانی» باشد و «وطنی»، حداقل تمام اصول «تکنیکی»- و نه حتی «فرمی»- را رعایت کرده باشد.
 
کسانی که فیلم‌های آخرین جشنواره فجر را دیده‌اند به طور مثال به یاد بیاورند «چه خوبه برگشتی» استاد! مهرجویی یا «گام‌های شیدایی» حمید بهمنی یا «آفتاب، مهتاب، زمین» علی قوی‌تن یا «بشارت به یک شهروند هزاره سوم» محمدهادی کریمی یا..... را تا متوجه شوند منظور از رعایت نکردن اصول حداقلی و بدیهیِ «تکنیک» یعنی چه و اینکه حتی مخاطبی که وظیفه‌ی شغلی‌ش دیدن فیلم‌های جشنواره است قادر به تحمل یک اثر پرخرج سینمایی نیست چه معنایی دارد. دیدن این فیلم‌ها با خرج‌های میلیاردی قاعدتا همان مسئله‌ایست که ارزش «میراث آلبرتا» و «کشش» و «جذابیت» و «مخاطب‌پسندی»‌اش را در منظر هر بیننده‌ی منصفی چندین برابر خواهد کرد.
 
دو: مسئله‌ی «مسئله»!
 
مسئله‌ی دیگری که در تحلیل موفقیت و اثرگذاری «میراث آلبرتا2» باید به آن توجه کرد این است که خوشبختانه سازندگان اثر دست روی «سوژه»ای گذاشته‌اند که خودشان بطور مستقیم با آن مواجه بوده‌اند، کاملا با آن آشنا هستند و این پدیده(مهاجرت نخبگان) واقعا به «دغدغه»‌ی جدیِ خودشان تبدیل شده و برایشان تبدیل به یک «مسئله» شده است.
 
تیم اصلی سازنده‌ی «میراث..»- شمقدری، اخوان، مددی- دانشجویان سابق دانشگاه صنعتی شریف‌اند و این نشان می‌دهد که خودشان به نزدیک‌ترین و جدی‌ترین حالت ممکن پدیده‌ی مهاجرت نخبگان را لمس کرده‌اند و پیش از تصمیم برای ساخت فیلم‌شان دقیقا می‌دانسته‌اند که مشکل چیست و کجاست و چه می‌خواهند بگویند. و از همه مهمتر اینکه این موضوع برای‌شان به یک «دغدغه» تبدیل شده است.
 
این یکی از اصول اساسی ساخت هر فیلم خوبی در جهان است. اینکه موضوع اصلی فیلم باید قبل از ساخت به دغدغه‌ و مسئله‌ی سازندگان اثر تبدیل شده باشد. سازندگان اثر باید در آن موضوع حرف خودشان را داشته باشند و زدن این حرف برای‌شان قضیه‌ای کاملا جدی باشد. این چیزی ست که مسیر فیلم را مشخص خواهد کرد و به آن رنگ و بوی خاص سازنده و مولف اثر را خواهد داد.
 
برای درک بهتر موضوع به یاد بیاورید فیلم‌های کیمیایی را. گرچه که حالا «دنیای کیمیایی» و «دغدغه‌هایش» نخ‌نما شده‌اند و اساسا هیچ ربطی به «امروز» ندارند. اما با این همه بازهم تمام فیلم‌های کیمیایی حتی بدترین‌های آن‌ها مخاطب و طرفداران خاص خودش را دارد و در زمان اکران‌ش «بحث» ایجاد کرده است و دیده شده است. به این علت که او حتی اگر دنیای‌ش دمده و قدیمی شده باشد بازهم «جهان ذهنی» و «دغدغه‌»های خاص خود را دارد و همین آثارش را قابل بحث می‌کند.
 
سه: مسئله‌ی «مخاطب هدف»
 
بازهم خوشبختانه باید گفت سازندگان «میراث آلبرتا» برای فیلم‌شان «مخاطب هدف» دارند. چیزی که در سینمای ایران، چه در حوزه مستند چه داستانی و چه کوتاه، اساسا یافت نمی‌شود. آن‌ها فیلم‌شان را برای «دانشجویان» و این طیف سنی ساخته‌اند. کسانی که طبعا با پدیده‌ی مورد اشاره فیلم درگیری بیشتری دارند. این البته ابدا باعث نشده است که «جذابیت» و «کشش» اثر برای طیف غیردانشجو کم باشد. بلکه حتی به علت جهت‌دهی درست به محتوای کلیت اثر اتفاقا باعث شده است که مستند از چندپارگی خارج شود و هدف خاصی را دنبال کند.
 
اهمیت «مخاطب هدف» داشتن آنجایی معلوم می‌شود که شما بخواهید موضوع خاصی را بیان کنید و سپس برای رد و یا تائید آن دلایلی را ردیف کنید. خب طبعا این دلایل بر اساس نوع مخاطب تفاوت‌های فاحشی خواهد داشت. طبعا دلایلی که برای ماندن و خدمت به وطن برای یک دانشجوی نخبه بیان می‌شود با هر طیف دیگری از اجتماع فرق خواهد داشت. حتی درنگاه جزئی‌نگرتر دلایلی که برای ماندن و خدمت به وطن به یک دانشجوی مذهبی بیان می‌شود کلی تفاوت خواهد داشت با دلایلی که برای یک دانشجوی با تمایلات روشنفکری بیان می‌شود. و برگ برنده‌ی بزرگ «میراث آلبرتا2» این است که اساس تحلیل و تفسیرش از مهاجرت و معایب و فواید آن را روی فصول مشترک حداکثری طیف دانشجو قرار داده است و اثر را محدود به یک نگاه جزئیِ خاص نکرده است.
 
چهار: مسئله‌ی «محتوا» و «رویکرد»
 
مهم‌ترین مشکل «میراث آلبرتا1» این بود که- هرچند سهوا و به دلیل رویکرد غلط سازندگان در روایت ماجرا- در نهایت مخاطب را «دعوت به رفتن» می‌کرد و وضعیت دانشگاه‌های داخل را بیش از آن چیزی که واقعا هست تلخ و ناامیدکننده نشان می‌داد و همچنین وضعیت آن‌ور اب را بیش از آن چیزی که هست خوب.
 
اما حسن دیگر «میراث آلبرتا2» این است که با آنکه با رویکردی منصفانه و درست به تمام محسنات دانشگاه‌های غرب نسبت به دانشگاه‌های ایران اشاره می‌کند و بطور کاملا دقیق بر این نکته دست می‌گذارد که برای کسی که صرفا دنبال علم‌آموزیست دانشگاه‌های غرب فضای مساعدتریست، ولی ابدا نمی‌شود از آن تعبیر «دعوت به رفتن» داشت چرا که در کنار نشان دادن محسنات علمی غرب به مزیت‌های نسبی ایران نسبت به آنجا هم اشاره می‌کند و همین اثر را از خطر غلتیدن به ورطه‌ی جانبداری و بی‌انصافی دور نگه می‌دارد. 
 
«میراث آلبرتا2» مسئله را برای مخاطبش باز می‌کند و به نسبت کاملا قابل قبولی خوبی و بدی هر دو طرف ماجرا را می‌گوید. حالا این دست خود مخاطب است که با مشاهده این وضعیت تصمیم بگیرد بماند یا برود. این رویکرد درست «محتوایی» در کنار «تکنیک» مناسب در ساخت و «سوژه‌یابی درست» و «داشتن مخاطب هدف» محسنه و نکته‌ی مثبت بزرگ دیگر آخرین کار مستندسازان گروه «آرمان‌مدیا» است.
پایگاه تحلیلی خبریwww.598.ir 
قلی زاده

  • یکی از ما چند نفر
۱۸
خرداد

باید برای انتخابات کار کرد و به میان مردم رفت. حتماً آن جملۀ حضرت امام را شنیده‌اید می‌فرمودند: «در این ایام، که اعلان مى‏ کنند مسئله انتخاب رئیس جمهور [را]، آن اشخاصى که در حوزه‏ها هستند، باید دست از کارها بردارند و راه بیفتند توى شهرها و دهات و روستاها و آن جاهاى دور افتاده و کمک کنند. و اگر نکنند، فردا مسئول‏اند پیش خدا و اگر مسامحه کنند، فردا مسئول‏اند پیش خدا. مردم را دعوت کنند به دخالت در امور، به انتخاب یک رئیس جمهور صحیح… شماها مبلغ اسلام هستید ..‏ امروز تبلیغ اسلام براى حفظ خود اسلام. تبلیغ این است که رئیس جمهورتان را خودتان تعیین کنید. اهمیت این همان اهمیتى است که اسلام دارد.»

(صحیفه امام/ج۱۵/ص۱۶- سخنرانى در جمع روحانیون تهران)


هاتف 1


  • یکی از ما چند نفر
۱۸
خرداد

دو نقد فقهی بر ادعای جناب ولایتی: جناب ولایتی در ۵ اردیبهشت ۹۲ درباره کنارکشیدن به نفع هاشمی در انتخابات ۸۴ می‌گوید که حاج آقا مجتبی، به عنوان یک مجتهد، «حکم» برای وی صادر کرده‌ است!: «شرط آیت‌الله مجتبی تهرانی این بود که اگر هاشمی کاندیدای انتخابات شد، من به نفع ایشان کناره‌گیری کنم؛ چرا که شکست هاشمی را به عنوان یک عالم دینی، به مصلحت نمی‌دانست. و زمانی هم که یک مجتهد حکم می‌کند بقیه مجتهدین هم باید از آن تبعیت کنند.». چه رسد به جناب ولایتی!!!

الف. صدور حکم در امور حکومتی، در زمان ولیّ فقیه، مختص ایشان است: مسلماً انتخابات و سرنوشت ۴ یا ۸ سال یک مملکت، امری حکومتی است و یک مجتهد غیرمبسوط الید، حتی اگر جامع الشرایط هم باشد، حق حکم کردن و تغییر سرنوشت انتخابات با یک حکم حکومی، آن هم ضد عقل و سیره عقلا را ندارد. آقای ولایتی در اینجا مدعی می‌شود که چون یک مجتهدی حکم شرعی صادر کرد، بر دیگر مجتهدین هم لازم است که از آن اطاعت کنند چه رسد به جناب ولایتی. این ادعا در زمان حاکمیت ولیّ فقیه قطعا مخدوش است و هیچ مجتهدی نمی تواند فرمانی حکومتی صادر کند که شما شرعاً موظف به تبعیت از وی باشید، چه رسد به اینکه دیگر مجتهدین، حتی ولیّ فقیه هم موظف به اطاعت از حکم وی باشد. آیا امام جامعه یعنی مأموم؟ گفته می‌شود که فقیه می‌تواند در امر رؤیت هلال چنین کند، اما در امور مربوط به مدیریت جامعه و انتخابات نمی‌توان چنین گفت.

ب. در تعارض حُکمَین، حکم ولیّ فقیه مقدم است یا حکم یک مجتهد؟ اگر فرض کنیم که در زمان حاکمیت فقیه مبسوط الید، فقیه دیگری هم حق دارد که «حکم» صادر کند، و دو حکم یاد شده، به صورت مطابقی یا التزامی تعارض داشته باشند، کدام حکم مقدم است؟ خوب بود جناب ولایتی که سخن از مجتهد و تبعیت از عالم می‌زنند، وقتی نائب امام زمان (عج) می‌فرماید «اصلح» را انتخاب کنید کجا بود؟ و یا وقتی ولیّ فقیه شاخصهای گفتمان امام و انقلاب را تبیین می‌کنند و از مردم می‌خواهند که بر اساس آن موازین رأی بدهند، کجا بود؟ آیا این امر، دلالت بر استحباب دارد؟ آیا ترجیح افضل بر مفضول، مستحب است یا واجب؟ این وجوب عقلی مورد تأکید از سوی ولیّ فقیه، چگونه با وجوب کنارکشیدن به نفع فرد غیر اصلح جمع می‌شود؟ کدام مقدم است؟ قطعا حرف صریح رهبری که با منطق شیعه و عقل هم سازگار است.

منطق روشن و علمی، اجازه نمی‌دهد که جناب ولایتی از اشتباه گفتمانی‌اش رها شود، چه رسد به اینکه بخواهد کنارکشیدن به نفع هاشمی را به پای محاسن شخصیت خود و اطاعت از حکم شرعی یک مجتهد بگذارد!

  • یکی از ما چند نفر
۱۷
خرداد
مصلحی گفت: در این نیم ساعت خلبانان شجاع نیروی هوایی به پرواز درآمدند و نشاندن هواپیما حامل ریگی توسط آنها دارای یک پیغام بزرگ برای دشمن بود که هر چند ما کمتر در داخل به این موضوع پرداختیم اما آنها مقاله‌های فراوانی در این باره نوشتند. جلیلی با مسئولیت خود تصمیم گرفت جنگنده ها به هر قیمتی شده هواپیمای ریگی را فرود بیاورند. سرلشکر فیروز آبادی تصمیم جلیلی را به نیروی هوایی ابلاغ کرد.
به گزارش سایت حیات طیبه به نقل از تسنیم، خبر دستگیری عبدالمالک ریگی تروریست مشهور وابسته به سیا که منتشر شد موجی از شادی میان مردم شکل گرفت و همه از اقدام وزارت اطلاعات تشکر کردند. اما بعدها مصلحی در همایش هادیان سیاسی نیروهای مسلح گفت متاسفانه تنها به موضوع دستگیر ریگی پرداخته شده و کمتر به موفقیت بزرگ نظامی این عملیات توجه شده است.
مصلحی بخشی از این عملیات را اینگونه  توضیح داد:
از آنجایی که ما برای هماهنگی‌های این عملیات نمی‌توانستیم از تلفن استفاده کنیم مجبور شدیم تا از طریق پیغام رسانه با سرلشکر فیروز آبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح و آقای جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی ارتباط برقرار کنیم که این امر نیم ساعت به طول انجامید.
مصلحی گفت: در این نیم ساعت خلبانان شجاع نیروی هوایی به پرواز درآمدند و نشاندن هواپیما حامل ریگی توسط آنها دارای یک پیغام بزرگ برای دشمن بود که هر چند ما کمتر در داخل به این موضوع پرداختیم اما آنها مقاله‌های فراوانی در این باره نوشتند. جلیلی با مسئولیت خود تصمیم گرفت جنگنده ها به هر قیمتی شده هواپیمای ریگی را فرود بیاورند. سرلشکر فیروز آبادی تصمیم جلیلی را به نیروی هوایی ابلاغ کرد.
  • یکی از ما چند نفر
۱۷
خرداد
دکتر جلیلی در جمع مردم شهرکرد:
باید مانع تبعیض و اشرافیت شد
دکتر جلیلی اولین کار دولت را انتقال تفکر بسیجی به ادارات و ساختارهای دنیا عنوان کرد و گفت: اگر ساختار و سازوکارهای دولت را متناسب با گفتمان انقلاب اسلامی نکنیم، به پیشرفت مورد نظر خود نمی‌رسیم؛ دولت ابتدا باید زنجیرهایی را که خودش به خود بسته باز کند و بعد از آن زنجیرهایی را که دولت به دست مردم بسته باز کند.

به گزارش سایت حیات طیبه، به نقل از تسنیم، دکتر جلیلی عصر پنجشنبه در جمع مردم شهرکرد در مسجد صاحب الزمان(عج) این شهر حاضر شده بود، طی سخنانی اظهار داشت: این وعده قرآنی است که اگر ایمان آوردید و خداوند را رب خود بدانید و در این مسیر استقامت کنید، بشارت فرشتگان این خواهد بود که دیگر ترس و حزن و هیچ‌ ناامنی نخواهید داشت. هروقت استقامت کردیم، خداوند پیروزی بزرگی را برای ما به ارمغان آورد. ۵۰ سال است که حضرت امام(ره) ندای ربّنا‌ الله سر داد و اعلام کرد غیر از خدا کسی نمی‌تواند منشأ ربوبی باشد. هیچ قدرت سیاسی، حزبی و خارجی با امام نبود اما امام راحل به خداوند اتکا و مردم اعتماد داشت و این ۲ باعث شد که علی‌رغم وجود دشمنی‌ها، همه سنگرها فتح شد.

کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری تصریح کرد: بر همین اساس بود که انقلاب پیروز شد و بعد از آن نظام اسلامی شکل گرفت و علی‌رغم همه دشمنی‌ها مانند صدام نظام اسلامی تثبیت شد و سپس بحث تحریم‌ها را آغاز کردند و به ملت فشار آوردند اما در حوزه‌ای که فشار و تهدید بیشتری بود، در آن حوزه موفقیت بیشتری داشتیم.

جلیلی با اشاره به برگزاری اجلاس سال گذشته جنبش عدم‌تعهد در ایران، گفت: در جریان این اجلاس با بسیاری از سران ۱۲۰ کشور عضو عدم‌تعهد دیدار کردم و آنها می‌گفتند: تا می‌توانید مقاومت کنید!

وی اظهار داشت: سال‌هاست که تعدادی کشور، تمام مناسبات جهان را در اختیار گرفتند و ادعای ربوبیت دارند و می‌گویند چه کشوری چگونه باید باشد اما یک کشور در مقابل آنها ایستاده می‌گوید که “رب ما” خداوند است. دعوای مخالفین با پیامبران نیز بر سر همین موضوع بود و فرعون ادعای “انا ربّکم” سر می‌داد و هیچ‌کدام از آنها ادعای خالقیت آسمان‌ها و زمین نداشتند و بحث بر سر همین ربوبیت بود و آنها رب بودند که خداوند را باور نمی‌کردند.

کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری با اشاره به سنگ‌اندازی‌های قدرت‌های جهانی بر سر راه ایران هسته‌ای خاطرنشان کرد: آنها از سانتریفیوژها و سوخت هسته‌ای نمی‌ترسند بلکه از علی‌‌محمدی، شهریاری‌ها، احمدی‌روشن و رضائی‌نژادها می‌ترسند و از این می‌ترسند که یک تمدن جدید ظهور کند.

جلیلی با اشاره به اینکه در موقعیت خیبر و پشت خیمه‌های دشمن هستیم، گفت: باید مراقب باشیم تا دشمنان ما را متوقف نکنند که راه آنها از طریق تهدید از بیرون و ایجاد تردید از داخل است اما باید توجه کنیم که امروز قدرت و اقتدار نظام جمهوری اسلامی تثبیت شده حالا طبق فرمایش رهبر معظم انقلاب باید به‌سمت تمدن‌سازی برویم.

وی تصریح کرد: باید طبق فرمول حضرت امام یعنی آزادکردن ظرفیت‌ها تحت اندیشه اسلام ناب الگویی برای بیداری اسلامی باشیم.

کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری اولین کار دولت را انتقال تفکر بسیجی به ادارات و ساختارهای دنیا عنوان کرد و گفت: اگر ساختار و سازوکارهای دولت را متناسب با گفتمان انقلاب اسلامی نکنیم، به پیشرفت مورد نظر خود نمی‌رسیم؛ دولت ابتدا باید زنجیرهایی را که خودش به خود بسته باز کند و بعد از آن زنجیرهایی را که دولت به دست مردم بسته باز کند.

جلیلی با اشاره به مشکلات امروز همانند بیکاری، تورم و عدم توجه به تولید، گفت: باید به تولید توجه کنیم تا تولید رونق بگیرد چرا که در این صورت اشتغال ایجاد می‌شود و بعد از آن قیمت‌ها پایین می‌آید.

وی در خصوص مبارزه با مفاسد اقتصادی نیز گفت: شرط اول در این امر این است که دولت حفره‌هایی را که منجر به فساد می‌شود ببندد و این کار جز با غیرت دینی، امکان‌پذیر نمی‌شود.

کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری در پایان با تأکید بر اینکه باید مانع فساد، تبعیض و اشرافیت شد، خاطرنشان کرد: امیدوارم هر فردی که پس از خلق حماسه سیاسی منتخب مردم می‌شود از فردای آن روز ایجاد حماسه اقتصادی را دنبال کند و با قدرتمند شدن در حوزه اقتصادی نیز، جمهوری اسلامی ایران یک نمونه ارزشمند برای تمدن اسلامی شود.

  • یکی از ما چند نفر
۱۷
خرداد
مدیر روابط عمومی ستاد مجازی دکتر جلیلی گفت: وبلاگهای حامی دکتر جلیلی از مرز 1800 گذشته است. مهدی دیبا افزود تا ساعت 10 صبح جمعه تعداد این وبلاگها به 1840 رسیده است

مدیر روابط عمومی ستاد مجازی دکتر جلیلی گفت: وبلاگهای حامی دکتر جلیلی از مرز ۱۸۰۰ گذشته است. مهدی دیبا افزود تا ساعت ۱۰ صبح جمعه تعداد این وبلاگها به ۱۸۴۰ رسیده است.فراخوان وبلاگهای حامی جلیلی از دو هفته پیش آغاز شده بود. این وبلاگها در ستاد مجازی به آدرس: www.bloggers.saeedjalili.org به ثبت می رسند. پیش بینی شده بود تعداد وبلاگ های حامی دکتر جلیلی به ۱۰۰۰ برسد؛ اما با ادامه ثبت نام وبلاگهای حامی وی این تعداد همچنان رو به افزایش است به گونه ای که مسئولان ستاد مجازی عدد ۲۰۰۰ را هدف گذاری کرده اند. بنابر برنامه ریزی ستاد مجازی دکتر جلیلی همه شهرهای کشور دارای حداقل یک وبلاگ خواهند بود. از روز سه شنبه به درخواست برخی هموطنان ساکن خارج کشور  بخشی هم برای مشارکت آنان در نقشه وبلاگها قرار داده شده است . لیست اسامی شهرهای دارای وبلاگ و فاقد وبلاگ در ستاد مجازی قابل مشاهده است.

37

  • یکی از ما چند نفر
۱۷
خرداد
یک جوان ۲۵ -۳۰ ساله از بوشهر فیلم “تنهای تنهای تنها” را قبل از مذاکرات آلماتی ساخت که بسیار بهتر از من از موضوع هسته ای دفاع می کند. این ظرفیت ها باید آزاد شود و ما دهها ظرفیت دیگر داریم که اگر برایش موقعیت ایجاد کنیم، استفاده می شود

به گزارش ستاد حیات طیبه، تفاوت دکتر جلیلی با سایر کاندیداها در حوزه فرهنگ، ورود مصداقی او به بعضی از آثار هنری داخلی و خارجی است. این موضوع در مناظره فرهنگی کاندیداهای ریاست جمهوری و همچنین سایر برنامه های تلویزیونی وی نمود خاصی یافته است.

دکتر جلیلی در مناظره فرهنگی برای اثبات نظرش مبنی بر عدم جدایی سیاست از فرهنگ و بطلان تئوری هنر برای هنر، گفت : «در آمریکا سه فیلم آرگو، لینکلن و نیمه‌شب ساخته می‌شود که دقیقاً در راستای سیاست‌های ایالات متحده است.لذا اینکه بگوییم هنر برای هنر است، غلط است.» وی در این راستا ادامه داد : «کسانی که می‌ گویند فرهنگ از سیاست جداست در واقع وارد نوعی بازی سیاسی شده اند که سرانجامی ندارد.»

نامزد انتخابات ریاست جمهوری همچنین با اشاره به توانایی عظیم فرهنگ و هنر در تولید قدرت ملی خاطر نشان کرد: «یک جوان ۲۵ -۳۰  ساله از بوشهر فیلم “تنهای تنهای تنها” را قبل از مذاکرات آلماتی ساخت که بسیار بهتر از من از موضوع هسته ای دفاع می کند. این ظرفیت ها باید آزاد شود و ما دهها ظرفیت دیگر داریم که اگر برایش موقعیت ایجاد کنیم، استفاده می شود»

جلیلی در بخش دیگری از اظهارات خود با اشاره به ظرفیت های بزرگ اندیشه دینی و گفتمان انقلاب اسلامی در حوزه فرهنگ ، گفت:

«ما در بسیاری از عرصه های هنری مانند سریال های حضرت یوسف(ع) و حضرت مریم(س) و مختار یا بچه های آسمان یا به رنگ خدا که کارهای خوبی بودند به محض اینکه ایجاد می شوند راه خود را باز می کنند و ما باید در این زمینه فعال تر باشیم.»

دکتر جلیلی همچنین پیش از این در گفتگو با شبکه خبر با اشاره به قدرت فرهنگی گفتمان اسلام ناب ، گفته بود :

« ببینیم در داخل کشور خودمان کدام محصولات سینمایی ما بیشترین استقبال را دارد؟ اتفاقا موضوعاتی بوده که مبتنی بر گفتمان اسلام ناب بوده است. مبتنی بر دفاع از ارزش ها بوده است. من اسم می برم. نمی دانیم تولیدکننده این محصولات چه نظری نسبت به بنده دارند. ما بهترین کارهایی که داشتیم در عرصه دفاع مقدس بوده است. بهترین فیلم هایی که داشته ایم آژانس شیشه ای بوده است. فیلم هایی از این قبیل بوده است. اینها توانسته بیشترین مخاطب را جذب کند.در حوزه دینی بهترین سریال‌ها و فیلمهایی که جلب توجه کرده‌اند مریم مقدس بوده، یوسف پیامبر بوده، مختار بوده است. مگر اینها نبوده؟ بنده خودم که به کشورهای عربی و اسلامی رفتم دیدم اینها با چه استقبالی مواجه شده است. این نشان می دهد اگر ما در این عرصه نگاه درستی داشته باشیم می‌توانیم از آنها استفاده کنیم. اتفاقاً سینما می‌تواند سبب نگرانی دشمن باشد.مفاهیم دینی از طریق این عرصه راه خودش را پیدا می کند مانند بچه های آسمان و رنگ خدا.»

  • یکی از ما چند نفر
۱۶
خرداد
تمام معیارهای مورد نظر آقا را در جلیلی دیدیم / در اصلح بودن او تردید نداریم

دبیر کل جبهه پایداری با تاکید بر اینکه توافق بر روی آقای جلیلی در جبهه پایداری با اجماع اعضا انجام شد، گفت: آیت الله مصباح یزدی گفتند که جلیلی اصلح است و ما هم تردیدی بر روی این مسئله نداریم زیرا تمام معیارهای مورد نظر رهبر انقلاب را در وی دیده‌ایم.
به گزارش رجانیوز به نقل از ستاد حوزوی حیات طیبه، همایش مبلغین گفتمان انقلاب اسلامی( حامیان دکتر جلیلی) روز گذشته با حضور پرشور طلاب و فضلاء حوزه های علمیه قم با سخنرانی اساتید حوزه و دانشگاه برگزار شد.



حجت الاسلام والمسلمین دکتر مرتضی آقاتهرانی در نخستین همایش مبلغین گفتمان انقلاب اسلامی که در مسجد اهل بیت(ع) برگزار شد با بیان اینکه شرکت در انتخابات واجب عینی است اظهار کرد: هیچ کس نمی تواند از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کند.
وی افزود: شور انتخاباتی باید با روش‌های حلال در کشور ایجاد شود و نیازی به دروغ و تهمت نیست؛ همه باید در انتخابات شرکت کنند و اگر آرا به چند ده میلیون برسد بهتر خواهد بود.
نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی با ذکر خاطره ای از سعید جلیلی خاطرنشان کرد: او می گفت هرگاه مردم با جدید به داستان هسته‌ای وارد می‌شدند و حمایت می‌کردند در مذاکرات به پیروزی می رسیدیم و گرنه برهان قاطع داشتن عامل اصلی موفقیت نبوده است.

وی ادامه داد: آقای جلیلی می گفت وقتی حمایت مردم از حقوق هسته‌ای را در قالب امضای نمایندگان در مجلس در مذاکرات مطرح کردم زبان آنها بسته می شد و دیگر نمی‌توانستند درباره حمایت مردم ایران چیزی بگویند.
آقاتهرانی با اشاره به انتخابات مجلس و تلاش گروهی انحرافی برای ورود به خانه ملت اظهار داشت: احساس می کردیم برخی افراد به نام اصول‌گرایان قصد ورود به مجلس را دارند در حالی که کارهای اصول گرایی را انجام نمی‌دادند به همین دلیل جبهه پایداری تشکیل شد.


نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه برخی افراد با اینکه ولایت مدار هستند اما در این مسیر ثبات قدم ندارند گفت: جبهه‌پایداری در انتخابات مجلس موفق بود و به وظیفه خود عمل کرد و علاوه بر این تجربه خوبی هم کسب کرد زیرا مردم هم اعتماد بسیاری به این جبهه داشتند که بخش عمده‌ای از آن مربوط به حضور آیت الله مصباح یزدی و مرحوم آیت الله خوشوقت بود.

وی گفتمان دینی اسلامی و انقلابی را کار اصلی جبهه پایداری دانست و افزود: سیاست ما عین دیانت ماست و سیاست باید در راستای دیانت برنامه ریزی شود؛ در زمینه ریاست جمهوری باید از مدت ها پیش وارد عمل می شدیم.
آقاتهرانی با بیان اینکه جبهه پایداری در انتخابات مجلس به خوبی عمل کرد و از مدت ها قبل افراد شایسته را انتخاب کرد گفت: از هفت یا هشت ماه قبل به فکر این بودیم که چه افرادی برای ریاست جمهوی مناسب هستند و حدود 20 نفر در این زمینه انتخاب شدند که امکان ورود آنها به عرصه بود؛ کسانی که از هشت سال پیش تبلیغات را شروع کرده اند خودشان می آیند، آیا این افراد صلاحیت دارند؟

نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه سایت های مختلفی در تهران راه اندازی شده و پول های زیادی هم در این زمینه خرج شده است افزود: کار برخی افراد فقط این بوده که مخالفان را سرکوب کنند.
نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی با تاکید بر برنامه محور بودن رئیس جمهور با توجه به شاخصه های تعیین شده توسط رهبری گفت: یک هفته پیش از انصراف باقری لنکرانی جلسه ای در تهران داشتیم و از کتاب برنامه جدید ریاست جمهور رونمایی شد و قرار شد از اساتید دانشگاه و وزرای موفق در دولت های گذشته برای تدوین برنامه جدید استفاده شد.



وی با بیان اینکه پس از کناره گیری لنکرانی باید باز هم بر روی همان چهار نفر دیگر بحث می کردیم تصریح کرد: در جلسه ای که گرفته شد برخی دوستان ابهاماتی در مورد آقای جلیلی داشتند و به همین دلیل از وی خواستیم به این ابهامات جواب دهد.
آقاتهرانی عنوان داشت: باز هم توافق بر روی آقای جلیلی با اجماع صورت گرفت و پس از مطرح شدن در نزد آیت الله مصباح یزدی کاری که ما باید انجام می دادیم صورت گرفته بود.

نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه جلیلی بر اساس احساس تکلیف وارد عمل شده است افزود: جلیلی وظیفه مدار و وظیفه گراست؛ او در جلسات مختلف با موضوعات گوناگون با جبهه پایداری به گفت‌وگو نشست و امیدواریم کار با موفقیت ادامه یابد و آیت الله مصباح یزدی هم گفتند که جلیلی اصلح است و ما هم تردیدی بر روی این مسئله نداریم زیرا تمام معیارهای مورد نظر رهبری را در وی دیده ایم.
  • یکی از ما چند نفر
۱۶
خرداد
جلیلی چک بی‌محل نکشید و از داشته‌ها خرج کرد/به اخلاق و به ایمان و به باور معلم گفت و مسجد گفت و مادر/ رئیس جمهوری می خواهیم که ورود به دوران جدید را فهمیده باشد

 

با برگزاری مناظره فرهنگی میان نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری موج حمایت از دیدگاههای فرهنگی دکتر جلیلی از نیمه های این مناظره آغاز شد.

به گزارش سایت حیات طیبه، علی محمد مودب از شعرای نسل انقلاب در پیامی کوتاه تصریح کرد: من از شوق، اشک در چشمم جمع شد که چقدر در یک مناظره که نگاه مخاطب عام به آن است سعید جلیلی با استغنا حرف حساب می زند و مردم فریبی نمی کند. نگاه درست یک مدیر طراز اول نظام به فرهنگ به عنوان بستر حیات طیبه یک تمدن و فضای مسلط بر اقتصاد و سیاست بسیار ستودنی بود.

علی محمد مودب پیام خود را با این بیت به پایان برده است:بی وعده، بی سیاه نمایی و مطمئن/ همواره علم و حلم و صداقت برنده است

جلیلی چک بی‌محل نکشید و از داشته‌ها خرج کرد

علیرضا قزوه شاعر صاحب ذوق و کارشناس فرهنگی کشورمان هم درباره مناظره دوم گفت: در میان صحبت های افراد حاضر در مناظره ها صحبت های دکتر بسیار خوب بود. به نظر بنده نقطه قوت آقای جلیلی در برنامه های تلویزیونی تا الان همین مناظره فرهنگی بود.

قزوه با اشاره به اینکه جامعه توقع نداشت دکتر جلیلی در فرهنگ و اجتماع اینقدر قوی ظاهر شود، گفت: جامعه نقطه قوت ایشان را سیاسی می داند. جامعه بیشتر ایشان را یک دیپلمات زیرک و قوی می داند و زدن حرفهای عمیق و منسجم غیرمنتظره و بسیار خوشحال کننده بود. ایشان امروز نشان دادند که دارای یک تفکر منسجم هستند و در بحثهای خودشان یک تفکر  منسجم را ارائه دادند و یک گفتمان فرهنگی را با بحثهای عمیق و به دور از شعار طرح کردند و چارچوب اصول بحثهای فرهنگی را خوب تبیین کردند.

علیرضا قزوه با اشاره به دیگر کاندیداها گفت: اگر چه آقایانی مانند دکتر حداد عادل و دکتر ولایتی و تا اندازه ای قالیباف نسبتا خوب بحث کردند، اما بحثهای آقای جلیلی همراه با مصادیق قابل اجرا بود. ایشان در بحث ها مثال هایی می زدند که قابلیت اجرا داشت و این مهم است که یک کاندیدا صرفا بخاطر رای حرفهای نشدنی نزند. چون بعضی از آقایان مرتب مصادیقی را مطرح می کردند که قابل اجرا نبودند. این مهم بود که ایشان چک بی محل نکشید و بر اساس داشته ها حرف زد، انصافا حرفهای عمیقی هم زد. به نظر من این مناظره تا حدود زیادی تکلیف خیلی ها را روشن کرد و در روزهای آینده بیشتر مشخص خواهد شد که چقدر این مناظره تعیین کننده بوده است.

به اخلاق و به ایمان و به باور / معلم گفت و مسجد گفت و مادر

قادر طراوت پور شاعر کشورمان با تجلیل از مواضع دکتر جلیلی در مناظره فرهنگی گفت: ذره ای حرص قدرت در دکتر جلیلی وجود ندارد و این بزرگترین دستاورد فرهنگی جمهوری اسلامی است.  طراوت پور با اشاره به مهم بودن جایگاه مادر، معلم  و مسجد به عنوان سه ستون اساسی خیمه فرهنگی مناظره جلیلی را در این بیت خلاصه کرد: به اخلاق و به ایمان و به باور / معلم گفت و مسجد گفت و مادر

تنها کسی که حرفی برای گفتن داشت جلیلی بود

فرج الله سلحشور کارگردان فیلم یوسف پیامبر و سریال مردان آنجلس هم گفت: بعد از تماشای مناظره ها و دقت در سخنان کاندیداهای محترم با خودم گفتم خدا را شکر. خدا را صد هزار مرتبه شکر. انصافاً و به جرأت باید گفت تنها کسی که حرفی برای گفتن داشت آقای دکتر جلیلی بود.

سلحشور اضافه کرد: البته دیگرانی مثل آقایان حداد عادل و ولایتی هم نکاتی گفتند ولی تنها کسی که رمز اصلی کار و کلید حل مشکلات فرهنگی را پیدا کرده و اصل آن را گفت آقای جلیلی بودند و من خدا را شکر می کنم که ایشان بر بحث احیای مساجد برای حل بسیاری از مشکلات فرهنگی تأکید کردند.

مخاطب می‌فهمد جلیلی حرف شعاری نمی‌زند

دکتر همایون استاد دانشگاه و دکترای ارتباطات هم درباره دومین مناظره انتخاباتی گفت: به نظر من این مناظره فرهنگی به نسبت دور قبل مناظره ها در مورد همه کاندیداها بهتر برگزار شد. البته بطور خاص برای آقای دکتر جلیلی بسیار خوب بود. چون فرصت بروز و ظهور ایده های دکتر جلیلی فراهم شد. اساسا گفتمان جلیلی فرهنگی است و ایشان این گفتمان را در همه حوزه ها تسری می دهند.

این استاد ارتباطات با اشاره به فرصت فراهم شده در مناظره ها گفت: فکر می کنم امروز آقای دکتر مواضع خودشان را خیلی روشن و شفاف مطرح کردند. این باعث شد که گام بلندی باشد هم برای مردم و بویژه برای کسانی که به تصمیم نرسیده بودند و یا در مورد دکتر مردد بودند. این مناظره آنها را خیلی به تصمیم گیری نزدیک کرد.

دکتر همایون در انتها اضافه کرد: برای آقای دکتر جلیلی گام بلندی در اقبال عمومی به ایشان بود. چون تفاوت ایشان و گفتمان منسجم ایشان نسبت به دیگران برای مردم و جوانها مشخص شد. آقای جلیلی حرف های شعاری هم نزد و مخاطب خیلی راحت این را می فهمید. اثرات مثبت این مناظره در روزهای آتی خودش را نشان خواهد داد.

رئیس جمهوری می خواهیم که ورود به دوران جدید را به خوبی فهمیده باشد

نادر طالب زاده کارگردان سینما و کارشناس رسانه هم گفت: فارغ از هر بحث جانبدارانه ای به نظرم بهترین گزینه برای موضوعات فرهنگی آقای دکتر جلیلی بودند. چون پاسخ هایشان منحصر به فرد بود. به این دلیل که تمرکز ایشان روی این بحث بود که ما وارد دوران جدیدی شده ایم.
 
طالب زاده اضافه کرد: ما رئیس جمهوری می خواهیم که ورود به دوران جدید را به خوبی فهمیده باشد. نکته دوم در بحثهای ایشان این بود که فرهنگ بر همه چیز اولویت دارد حتی امنیت، و این حرف جدیدی بود.
 
 
این کارگردان سینما همچنین اضافه کرد: ایشان همینطور تنها کاندیدایی بودند که در طول بحثها به چند فیلم اشاره کردند. فیلمهای آرگو، نیمه شب و لینکلن که همه آنها به مسائل امنیتی آمریکا برمی گردد. آمریکایی ها این فیلمها را به جشنواره ها بردند و جایزه هم دادند تا در سراسر دنیا دیده شوند و بعضی از مشکلاتشان را با فیلم بتوانند حل کنند.
 
طالب زاده در انتها گفت: ایشان تنها کاندیدایی بودند که به تحول در فرهنگ اشاره کردند و اینکه «فرهنگ بسیجی» و «تفکر بسیجی» باید احیا بشود و این فرهنگ و این تفکر یک فرصت و ظرفیت مهم برای ادامه بیشرفت های ماست. طرح چنین دیدگاه هایی آنهم در میان مناظرات بسیار غنیمت است.
  • یکی از ما چند نفر
۱۶
خرداد
اگرچه در ابتدا ستاد انتخاباتی سعید جلیلی درباره‌ی ساخت فیلم مستند تبلیغاتی وی تنها بر این موضوع تاکید می‌کرد که تیمی جوان کار ساخت آن را بر عهده دارند اما بالاخره نام این تیم جوان رسانه‌یی شد و اکنون حسین شمقدری فرزند جواد شمقدری - رییس سازمان سینمایی کشور - وظیفه‌ی ساخت فیلم تبلیغاتی این کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری را بر عهد دارد.
 
تهیه‌کنندگی مستندهای سعید جلیلی بر عهده‌ی محمدحسین مددی است که در مستند «میراث آلبرتا» نیز با شمقدری همکاری می‌کرده است.
 
آن‌ طور که یکی از اعضای تیم مستندسازی این کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری بیان کرده است، فیلم‌های تبلیغاتی جلیلی بر پایه‌ی گفتمان مقاومت ساخته شده است.
 
فیلم مستند تبلیغاتی نخست سعید جلیلی دوشنبه 13خرداد ساعت 23 و 30 دقیقه (بازپخش ساعت 30 دقیقه بامداد همان روز از شبکه جام‌جم) و فیلم دوم وی یکشنبه 19 خردادماه ساعت 20 و 10 دقیقه از شبکه اول سیما (بازپخش ساعت 23 و 30 دقیقه همان روز از شبکه جام‌جم) پخش خواهد شد.
  • یکی از ما چند نفر
۱۵
خرداد

زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود.

انسان گرفتار روزمرگی با مرگ خلاقیت مواجه است. تکرار مکررات و پیاده سازی کارهای هر روزه مانعی برای بروز ایده‌های نو خواهد شد و کسی که توانایی آفرینش را از دست بدهد به افسردگی و تنهایی دچار می‌شود.

بر اساس یک اصل کلی هر اقدامی فارغ از بدی یا خوبی اثراتی به همراه دارد. انقلاب صنعتی نیز از این اصل جدا نماند و آثار مخرب آن به دنبال اثرات مثبتش خود نمایی کرد. از دیدگاه جامعه شناسی یکی از آثار منفی صنعتی شدن زندگی انسان‌ها روزمرگی است.

کارشناسان از نشانه‌های روزمرگی را فردگرایی و تنهایی می‌شمرند، بلایی که امروزه گریبان گیر زندگی مردم غرب است. اتکای بیش از حد به نیروی فردی و از طرفی دیگر وجود رقابت شدید برای زنده ماندن و گرفتن فرصت‌های برتر از دلایل این پدیده دانسته شده است. فردی که در جامعه مدرن فعالیت می‌کند باید طبق شرایط خاص اجتماعی که عمو ما تحمیلی هستند برای بقا تلاش کند.

نسان گرفتار روزمرگی با مرگ خلاقیت مواجه است. تکرار مکررات و پیاده سازی کارهای هر روزه مانعی برای بروز ایده‌های نو خواهد شد و کسی که توانایی آفرینش را از دست بدهد به افسردگی و تنهایی دچار می‌شود. جهان به رایش کوچک و زندگی معنی پوچی خواهد گرفت. این انسان مولود جامعه مدرن گاهی برای رهایی از وضعیت موجود به خشونت و تبهکاری روی می‌آورد.
گرایش به مصرف گرایی درد دیگر روزمرگی است. فرد، دیگر با رفع نیازهای سابق ارضا نشده و بر اساس اصل تنوع طلبی به خلق کالاهای جدید روی آورده و با تولید نیاز در پی رفع خلاء موجود زندگی خویش است. روشی که به شدت از سوی غرب دنبال می‌شود. پدیده فیلم، موسیقی‌های به شدت هیجان انگیز تولید بازی‌های متنوع با رویکردهای مختلف و گاه بسیار هدف دار از سیاست‌های فرهنگی غرب به شمار می‌آید.

مذمومیت روزمرگی در نگاه اسلام

دین مبین اسلام برای پیشگیری از آفت روزمرگی توصیه‌های جدی را ارائه داده است. اسلام علایم مؤمن را برنامه ریزی و تقسیم کار می‌داند. انسان باید آینده نگر و تلاش گر باشد. توجه به ارتباط با دیگران از طریق تقسیم کار، انسان را از تنهایی و افسردگی نجات خواهد داد.

بپر هیز از کسالت و ملالت در امور ، زیرا این دو کلید هر بدی ست، کسی که به کسالت و واماندگی رود هیچ حقی ادا نکند. و کسی که ملالت و بی قراری گیرد بر هیچ حقی صابر و شکیبا نتواند بدهد»
اسلام توبه را، راهی برای فرار از روزمرگی می‌داند. بر طبق سخن امیر المؤمنین علی (ع) توبه‌ای واقعی است که فرد تصمیم بر جبران کامل اعمال خود داشته باشد. خاصیت توبه باز شدن دریچه‌های تازه به زندگی انسان است. امید به رحمت خدا و احساس حضور او خود مانعی بزرگ برابر روزمرگی است. تأمل و تأکید اسلام به غنیمت شمردن وقت، حساسیت انسان را به زندگی و استفاده بهینه آن بیشتر می‌کند.

امام صادق(ع) نیز فرد بیکار را محبوب خدا نمی شمارد و باز در سخن دیگر می‌فرمایند: «خداوند از خواب زیاد و بیکاری پیوسته نفرت دارد. (وسایل الشیعه – ج 17، ص 57)

امام محمد باقر علیه‌السلام فرموده‌اند:

«ایاک و الکسل و الضجر فانهما مفتاح کل شر من کسل لم یود حقا حفا و من ضجر لم یصبر علی حق ؛ بپر هیز از کسالت و ملالت در امور ، زیرا این دو کلید هر بدی ست، کسی که به کسالت و واماندگی رود هیچ حقی ادا نکند. و کسی که ملالت و بی قراری گیرد بر هیچ حقی صابر و شکیبا نتواند بدهد» (منتهی الامال ج 2 ص 145) 

کسالت و نشاط در قرآن

قرآن

در قرآن کریم از منافقینی یاد می‌کند که یکی از صفات بارز آنان، داشتن کسالت در هنگام اقامه‌ی نماز است. خداوند می‌فرماید:" همانا منافقین با خدا مکر و حیله می‌کنند و خدا نیز با آن‌ها همین معامله را می‌فرماید و چون به نماز میایستند با حال بی میلی و کسالت و ریا کاری به این کار اقدام می‌کنند."[ نساء، 142] در آیه‌ی دیگر خداوند به فرشت‌گانی قسم می‌خورد که با نشاط کار می‌کنند. می‌فرماید:" و ( قسم به) فرشت‌گانی که ارواح مؤمنان را با مدارا و نشاط جدا میسازند".[ نازعات، 2.]

 

کسالت و نشاط در احادیث

در حدیث مشهور "جنود عقل و جهل" ، امام صادق (ع) می‌فرماید: "از جمله سربازان عقل نشاط است که ضدّ آن (یعنی سرباز جهل)، کسالت و بی حالی است."[ کلینی، کافی، ج1، ص 20.] در روایت دیگری می‌فرماید:" بر تو باد که از کسالت دوری کنی؛ زیرا کسالت و سستی به همراه نا آرامی و غم، تو را از بهره‌های دنیوی و اخروی‌ات محروم می‌کند."[ کافی، ج5، ص 85]

کار و کوشش، راهی است که آفرینش پیش پای انسان گذاشته تا با پیمودن آن، سعادت زندگی خود را دریابد و البته انحراف از مجرای خلقت و طبیعت اگر چه بسیار کم هم باشد، جز به ضرر انسان تمام نخواهد شد و در این صورت، انحراف از امری که اساس نظام زندگی روی آن استوار است، جز بدبختی دنیا و آخرت در بر نخواهد داشت

نتیجه گیری

تلاش، هدفمندی و برنامه ریزی از موانع بزرگ ابتلا به روزمرگی است. عدم وابستگی بیش از حد به فن آوری های روز و اتکا به نیرو و خلاقیت خدادادی رضایت مندی از زندگی را به همراه می‌آورد. گمشده امروز زندگی بشر ایمان امید و کسب آگاهی است و فرهنگ جایگزین آن، در آمد حداکثری و تولید ثروت به هر قیمت است. انسان برای به دست آوردن آن تمام عمر تلاش می‌کند، غافل از آنکه از حقیقت زندگی فرسنگ‌ها فاصله دارد. انسان عصر مدرن برای درمان روزمرگی باید به زندگی خدایی بازگردد و بیش از آنکه به خود تکیه دارد به خالقش اعتماد کند.












  • یکی از ما چند نفر
۱۵
خرداد
در آثار پائولو جادوگرى، به کارگیرى نیروهاى نامرئى و ناشناخته در دنیاى مادى مى باشد و آن دنیاى نامرئى که پائولو از آن سخن مى گوید در برابر جهان مرئى نمى باشد بلکه در برابر دنیاى واقعى است و حقیقتى غیر از توهم ندارد. به همین جهت او به صراحت جادوو سحر را موهوم و تخیلى اعلام مى کند![2]
این نوع تفکر موهومى و تخیلى در سراسر دنیا روبه گسترش است. تدوین کتاب هایى از این نوع و ساختن فیلم هایى براساس آن تأثیر زیادى در گسترش این تفکر انحرافى در جهان داشته است. یک نویسنده غربى ضمن بیان گسترش جادوگرى در سراسر اروپا وکشورهاى غربى، ضمن تأیید اثرات منفى گسترش آن در حوزه دین دارى و اخلاق توده هاى مردم مى نویسد:


 

1. ترویج جادوگرى
از جمله مفاهیم القایى توسط نویسنده مورد نظر، جادوگرى است. وى در مرحله اى از زندگى خود به جادوگرى روى آورده است ومى کوشد خوانندگان آثار خود را با این مفاهیم با اهداف مورد نظر خود آشنا کند. او در یکى از عبارات خود در کتاب والکرى ها که نشرکاروان در سال 84 آن را چاپ کرده در اهمیت جادو مى نویسد:
چه چیزى براى من خیلى مهم باشد؟ جِى (استاد پائولو) قبل از این که جواب بدهد، قدرى مکث کرد و گفت: جادو!
پائولو اصرار داشت: نه! یک چیز دیگر.
جى گفت: زن! جادو و زن.
پائولو خنده اش گرفت و گفت: این دوتا براى من خیلى مهم است!
بیان شیوه ها، رمز و راز جادوگرى و طرح جادو به عنوان عامل از دست دادن ایمان و وسیله اى که مى تواند از انسان محافظت کندنکته اى است که در آثار پائولو زیاد به چشم مى خورد و مسلماً با تعالیم اسلام سازگارى ندارد و جاى طرح این پرسش است که مترجمان،ناشران، و ارائه کنندگان آثار افرادى چون پائولو در پى چه اهدافى اند و در مقابل آن تکلیف متولیان امر فرهنگ در کشور اسلامى ماچیست؟ این نوع کتاب ها در نمایشگاه بین المللى کتاب با تیراژ بالا و با بهترین چاپ در دسترس قشر جوان قرار مى گیرد و متأسفانه به دلیل عدم آگاهى مورد استقبال زیادى واقع مى شود!
در آثار پائولو جادوگرى، به کارگیرى نیروهاى نامرئى و ناشناخته در دنیاى مادى مى باشد و آن دنیاى نامرئى که پائولو از آن سخن مى گوید در برابر جهان مرئى نمى باشد بلکه در برابر دنیاى واقعى است و حقیقتى غیر از توهم ندارد. به همین جهت او به صراحت جادوو سحر را موهوم و تخیلى اعلام مى کند![2]
این نوع تفکر موهومى و تخیلى در سراسر دنیا روبه گسترش است. تدوین کتاب هایى از این نوع و ساختن فیلم هایى براساس آن تأثیر زیادى در گسترش این تفکر انحرافى در جهان داشته است. یک نویسنده غربى ضمن بیان گسترش جادوگرى در سراسر اروپا وکشورهاى غربى، ضمن تأیید اثرات منفى گسترش آن در حوزه دین دارى و اخلاق توده هاى مردم مى نویسد:
در تفکر عصر جدیدى که آمیزه اى غریب از عرفان شرقى و جادوگرى غربى است اعتقاد به خدا در جایگاه ایجادکننده ارزش هاى اخلاقى به طور کامل نفى مى گردد... اصول اخلاقى به نفع جادوگرى قربانى مى گردد... جادو به ما وعده دروغین کنترل مستقیم بر خود و دیگران را طبق هواهاى نفس خود به جاى خواستِ خداوند مى دهد، معنویت عصر جدیدى از پیشگویان، کف بینان، کانال زدن (ارتباط با ارواح) و امثال آن پر است؛ میان همه این ها مسئله خلاء هرگونه امر و نهى اخلاقى است... جادوگران منطقه ویکتوریا در ایالت بریتیش کلمبیاى کانادا اخیراً جهت ساختن کلیسایى که براى جادوگران، بى دینان، و پیروان ادیان زمینى قابل استفاده باشد پول گرفته اند... باید بدانید انقلاب آرامى در راه است![3]
این تفکر موهوى که در آثار پائولو به وفور دیده مى شود در آن جایى براى خدا و شریعت هاى آسمانى وجود ندارد و تمامى آنهابراساس آزمایش ها و تجربیات شخصى انسان ها پدید آمده است؛ تجاربى که مى کوشد اذهان توده هاى مردم را در جهت هایى خاص سوق دهد.

2. ترویج شیطان پرستى
پائولو کوئیلو در کتاب والکرى ها که شرح سفر چهل روزه او به صحراى جنوب آمریکا است ضمن یادآورى گذشته خود، خاطراتش رااز نحوه الهام گیرى از آموزه هاى شیطان پرستى بیان کرده و به ترویج علامت هاى مخصوص این گروه مى پردازد. او مى نویسد:
با خودش گفت تنها کارى که باید بکنى این است که به کلمات ترانه گوش کنى. در اصل آهنگ نبود، بلکه وردى از مراسمى جادویى بود همراه با کلمات وحش در کتاب مکاشفه یوحنا که با صداى پایین در پس زمینه کار خوانده مى شد. هر کس آهنگ را مى خواند نیروهاى تاریکى را بیدارمى کرد... وحش به همه گفته بود که عددش 666 (از نمادهاى شیطان پرستى) است و آمده است که دنیایى خلق کند که ضعیف به قوى خدمت کند و تنها قانون این باشد که هر کس هر کارى دلش مى خواهد انجام دهد.[4]
او از افکار وحش خوشش مى آمد چون که یاغیانه و شیک بود! تصویر وحش روى جلد گروهِ موسیقىِ باشگاهِ قلب تنهاى گروهبان پیر، یکى ازمعتبرترین آلبوم هاى بیتدها بود و تقریباً هیچ کس چیزى از این موضوع نمى دانست...[5]
گفتنى است قدرت پلید و مرموز شیطان همواره از آغاز زندگى بشر توهم زا و ترس آفرین بوده و برخى از انسان هاى ابتدایى براى آسودگى از شر او به تکریم و تقدیسش پرداخته اند؛ تا به امروز که در مدل هاى نوین و در قالب آئین هایى فریب دهنده به همراه ایدئولوژى هاى ساختگى سر برآورده و با نام شیطان پرستى توسط اربابان رسانه ها و رهبران تباهى تبلیغ مى گردد. یکى از راه هاى ترویج این امر، تدوین رمان است. به گزارش ایسنا در سال 2005 اسقف اعظم کلیساى گرین ویل در مراسم سوزاندن کتاب هاى هرى پاتر،نوشته رولینگ مى گوید:
این کتاب ها مروج جادو و جادوگرى است که مردم را به شیطان پرستى مى کشاند.[6]
رمان هاى پائولو نیز در همین مسیر است. سه علت استفاده از موادمخدر و موزیک هاى بسیار تند و مهیج و آزادى و بى بندوبارى هاى غیراخلاقى، گرایش جوانان را به سوى این گروه ها بیشتر نموده است. بارى نماد 666 یا FFF که سمبلى شیطانى است از سال هاى پیش با اشکال گوناگون در میان هواداران خود تبلیغ گردیده و نویسندگانى همچون رولینگ (نویسنده رمان معروف هرى پاتر) و پائولو درآثار خود از آن استفاده نموده اند. این نوع نویسندگان به خوبى مى دانند که در تفکر شیطان پرستى جایى براى اطاعت از قوانین الهى وجود ندارد و ادیان آسمانى همه به کنارى مى روند و سرکوب کردن غریزه هاى نفسانى اصلاً معنا ندارد و کارى کاملاً نادرست تلقى مى گردد. در این تفکر، شیطان به عنوان مظهر و سمبل قدرت و حاکمیت بر روى زمین است. قدرتى که به عنوان برترین قدرت موردپرستش و توجه قرار مى گیرد. عجیب تر آن که این نوع رمان ها و تدوین این نوع کتاب ها تأثیر زیادى در رشد و گسترش گرایش به شیطان پرستى در دنیا داشته است. بى تردید در کنار عوامل دیگرى که اشاره شد، این نویسندگان در توسعه افکار انحرافى نقش زیادى راایفا نموده اند.

3. تحریف و تضعیف آموزه هاى دینى
گزاره هاى وحیانى و مقدسات دینى همواره در طول تاریخ بشریت مورد احترام آحاد مردم قرار گرفته است. در دهه هاى اخیرعده اى بسیار هنرمندانه و در قالب هاى جذاب و فریبنده دست به کار شده اند تا مقدسات دینى را در بین مردم از محتواى واقعى خوددور کنند. از جمله این افراد همین پائولو کوئیلو است که در آثار خود، به شیوه هاى گوناگون مقدسات و تعالیم ادیان آسمانى را موردتعرض قرار مى دهد. او در آثارش کنار نهادن دین را سبب نزدیکى انسان به خدا قلمداد مى کند و خداوند را سبب هرج و مرج موجود درجهان خلقت مى داند و بارها در وجود خداوند با شک و تردید مى نگرد! او مى نویسد:
اگر خدا وجود داشته باشد مى داند که درک بشر محدود است او همان است که این هرج و مرج را آفرید که در آن فقر هست، بى عدالتى هست...بدون شک او قصد خیر داشته اما نتیجه آن فاجعه آفرین بوده! اگر خدا وجود داشته باشد در مورد موجوداتى که تصمیم مى گیرند این زمین را زودترترک کنند بخشنده خواهد بود و شاید حتى از این که ما را وادار کرده وقت مان را آن جا بگذرانیم معذرت بخواهد! محرمات و موهومات به جهنم،مادر مؤمنش مى گفت خداوند از گذشته، حال و آینده باخبر است. در این صورت خدا و رونیکا را با اطلاع کامل از این که کارش به خودکشى خواهدانجامید به این جهان فرستاده و از اعمال او یکه نمى خورد! ... این فکر را مزمزه کرد که به زودى پاسخ به سؤالى را درمى یابد که همه از خود مى پرسندآیا خدا وجود دارد؟ ... تقریباً یقین داشت که همه چیز با مرگ پایان مى پذیرد.[7]
در این گونه نوشته ها طرح این پرسش که آیا خدا وجود دارد و پاسخ به آن که با مرگ همه چیز پایان مى یابد نکته اى است که بر عبث بودن آفرینش و نبود ثواب و عقاب در آخرت تأکید دارد. رواج این ایده سبب جرأت انسان بر گناهان مى گردد؛ از طرف دیگر اشاره پائولوبه این نکته که انسان بعد از آفرینش خلاف خواست خداوند متعال عمل مى نماید و خدا با علم به این نکته که انسان از فرمان او سرپیچى مى کند، وى را خلق کرده است دستاویز دیگرى جهت زندگى سراسر گناه و معصیت انسان مى باشد.
از جمله مواردى که پائولو در آثارش در خصوص آموزه هاى دینى تحریف نموده حاکم بودن جبر بر عالم هستى است. او مى نویسد:
در این لحظه صدایى هم درد و صمیمى به او گفت که تنها نیست و هر چیزى که به سرش آمده معنایى دارد و این معنا دقیقاً همین بود، نشان دادن این که سرنوشت هر کس از پیش رقم خورده است! فاجعه همیشه رخ مى دهد و هیچ کدام از تلاش هاى ما نمى تواند صف پلیدى را که منتظر ماست تغییر دهد![8]
پائولو در آثار خودش این گونه القا مى کند که گویى انسان هیچ تأثیرى در زندگى خود ندارد و همه چیز برخلاف میل و اراده او حرکت مى کند. وى با طرح موضوع خلبان خودکار در هواپیما مى کوشد بگوید که ما هیچ نقشى در زندگى خود نداریم و لذا هیچ مسئولیتى دربرابر اعمال خود نیز نداریم. او مى نویسد:
یکى از آشنایانم که خلبان یک شرکت هواپیمایى تونس است، تعریف مى کرد: در هواپیما دستگاهى به نام خلبان خودکار هست که پس ازرسیدن هواپیما به یک ارتفاع ویژه اختیارش را به دست مى گیرد. در زندگى بزرگسالان هم همین موضوع صدق مى کند: فعالیت هاى زندگى دم به دم پیچیده تر مى شود و لحظه اى فرا مى رسد که باید بخشى از وظایف را به خلبان خودکار سپرد، و گاهى پیش مى آید که این خلبان خودکار که طراحى اش کرده ایم تا به مسائل کسل کننده رسیدگى کند جان مى گیرد و از تمام ماجراهایى که به سوى مان مى آیند جلوگیرى مى کند رادارش روشن است و خودش هم همواره هواپیماى ما را از چیزهایى که نمى شناسد دور مى کند. این گونه است که احساس ماجراجویى را از دست مى دهیم و هرکس احساس ماجراجویى را از دست بدهد به گونه اى احساس زنده بودن را هم از دست مى دهد![9]
این نویسنده افکار تباهى مى کوشد با زیرکى هر چه تمام تر شریعت و آموزه هاى برگرفته از آن را زیر سؤال ببرد. او در پاسخ به این سؤال که مذهب چیست مى نویسد:
من آن را نحوه گروهىِ پرستش مى دانم... آدم مى تواند بودا، اللَّه، یا خداى مسیح را پرستش کند، فرقى نمى کند... براى من مذهب یعنى این و نه مجموعه اى از قراردادها و دستوراتى که به دیگران تحمیل شود![10]
او به خوانندگان آثارش توصیه مى کند که سخن هیچ کس براى شما حجیت ندارد. به سخنان بنیادگراهاى دینى که بر اصول ثابتى تأکید مى کنند هرگز گوش نسپارید! حتى اگر به قیمت اشتباه کردن و گم کردن راه باشد، چرا که گم کردن راه و اشتباه رفتن به مراتب بهتراز بنیادگرایى دینى است. وقتى کسى مى آید به تو مى گوید خدا این است و خدا آن است یا خداى من قوى تر از خداى توست، تنها راه دردام نیفتادن این است که بفهمى جستجوى معنویت یک مسئولیت شخصى است که تو نه مى توانى به کسى منتقل کنى و نه به دیگران توصیه کنى؛ بهتر است انسان اشتباه کند و دنبال نشانه هاى غلط برود تا این که به دیگران اجازه دهد براى سرنوشتش تصمیم بگیرند.[11]

4. ترویج مصرف موادمخدر و سکرآور
على رغم این که موادمخدر به عنوان ماده اى مطرح شده که همه اندیشمندان جهان از آن به عنوان ماده اى مرگبار یاد مى کنند، درعین حال عده اى از نویسندگان در آثار خود مروج استفاده از این مواد گردیده اند. این نویسنده برزیلى که در زندگى خود از این موادافیونى به دفعات استفاده کرده است در آثار خود مى کوشد استفاده از موادمخدر را امرى عادى جلوه دهد و برخلاف واقعیت هاى موجود، خلاصى از آن را ساده و سهل مى داند که این نکته اگر تبلیغ مصرف موادمخدر نباشد، قبح و زشتى این عمل غیرانسانى را دراذهان مردم کم رنگ مى نماید. او در جایى مى نویسد:
هر شب عود روشن مى کردند و ساعت ها به طرح عجیبى آویخته به دیوار خیره مى شدند. مادرش زبان پرتغالى نمى دانست اما مى توانست جلدکتاب ها را ببیند. صلیب ها، آتش افروزى ها، جادوگرى هاى به دار آویخته، علائم عجیب و غریب... این جنون عود سوزاندن چیست؟ سفیر گفت:مى خواهند بوى مارى جوانا را پنهان کنند... پسر من موادمخدر مصرف مى کند. پیش مى آید من هم وقتى جوان بودم مارى جوانا مى کشیدم، آدم زود از آن خسته مى شود. من که خسته شدم. همسرش احساس غرور کرد. شوهرش مرد باتجربه اى بود او به دنیاى موادمخدر وارد شده و سالم خارج شده بود![12]
متأسفانه ترویج مصرف موادمخدر و مواد سکرآور در عبارات ایشان زیاد به چشم مى خورد و مى تواند گویاى این مطلب باشد که نویسنده غیرمستقیم تبلیغ استفاده از این مواد را در دستور کار خود قرار داده است. او در یکى از آثار خود صحنه مشروب خوارى ورونیکاو ادوارد را این گونه به تصویر مى کشد:
ادوارد و ورونیکا گران ترین رستوران لیوبلیانا را انتخاب کردند. بهترین غذاها را سفارش دادند و سه بطرى باده گرانبهاى 1988 نوشیدند! ادواردکه براى چندمین بار لیوان خود را پر مى کرد گفت... به سلامتى مادربزرگ این زن جوان... ورونیکا تکرار کرد به سلامتى مادربزرگم! به طرف مرکزمیدان کوچک وسط شهر قدم زدند. ادوارد گفت بهتر است کمى دیگر باده بنوشیم! یک بار (شراب فروشى) در آن نزدیکى بود. ادوارد دوبطرى خرید. هر دو نشستند و به نوشیدن ادامه دادند![13]
5 . ترویج اباحى گرى
اباحى گرى به معناى پاى بند نبودن به ارزش هاى دینى است. اباحى گرى از بى اعتقادى کافر یا سهل انگارى دیندار پدید مى آید و دردو حوزه فردى و اجتماعى نمود مى یابد. این پدیده در حوزه فردى موجب مى گردد تا آدمى وظایفى را که در برابر خود و خداوند دارد، ادانکند و حرام را مباح شمارد و راه بى قیدى در پیش گیرد. زیان هاى اباحى گرى در حوزه اجتماعى نمودى بیش تر دارد و شخص با مباح شمردن نبایدهاى اجتماعى دست به هر کارى که پسند دلش است مى آلاید و هنجارهاى زندگى جمعى را نادیده مى انگارد. اباحه گران حدود الهى را کنار مى گذارند و همه چیز را در دایره مباحات گنجانده و در پى بیش ترین حد آزادى براى انسان اند.[14] این اندیشه که باتفکرات اومانیستى، لیبرالیستى و سکولاریستى سازگارى دارد امروز به شدت از سوى نویسندگانى همچون پائولو کوئیلو ترویج مى شود.
در کتاب والکرى ها که در سال 86 توسط نشر کاروان در ایران به چاپ رسیده است او روایتگر سفر خود به آمریکا بوده و مى نویسدضمن برخورد با استادش که فردى به نام جى بوده دستورات سفر خود را از او مى گیرد. در دستورات استادش به او مطرح مى شود که براى رسیدن به مراحل نهائى باید والکرى ها را بیابد! والکرى ها دسته اى از زنان هم جنس باز هستند که در بیابان هاى آمریکا نزدیک مرزمکزیک به تبلیغ فرقه خود مشغول بوده و در پى سنت جادو هستند. رهبر این گروه زنى به نام والهالا است که بعد از دریافت الهام ازفرشته اش، شوهر و فرزندانش را رها کرده و گروهى را تشکیل مى دهد. این زن هنگامى که از شوهرش جدا مى شود براى تأمین معاش خود حتى به تن فروشى مى پردازد تا ایده هاى خود را تبلیغ کند!
ترسیم صحنه عشق بازى زن و مرد در بستر، تمناى یک زن براى آمیزش جنسى با مرد و بى توجهى مرد، مطرح نمودن عشق پسر به پسر و دختر به دختر از جمله مواردى است که پائولو از آن استفاده کرده است. او درباره نقش نیروى جنسى در براى رسیدن به مقامات معنوى مى نویسد:
براى تحقق تشرف باید با این نیرو آشنا شوى... چطور آشنا شوم؟ یک فرمول ساده است که در تمام مدت رابطه جنسى از حواس پنج گانه ات استفاده کن. اگر در لحظه اوج لذت جنسى همه این حواس با هم از راه برسند، براى تشرف پذیرفته مى شوى! در لحظه اوج لذت جنسى، حواس پنج گانه ناپدید مى شود و وارد جهان جادو مى شویم؛ دیگر نمى توانیم ببینیم، بشنویم، بچشیم، لمس کنیم یا ببوییم. در آن چند ثانیه طولانى همه چیزناپدید مى شود و خلسه اى جاى آنها را مى گیرد! خلسه اى کاملاً مشابه خلسه اى که عرفا پس از سال ها پرهیزکارى و ریاضت به آن مى رسند![15]
این نویسنده برزیلى در کتاب (ورونیکا تصمیم مى گیرد بمیرد)، فساد جنسى و بى بندوبارى قهرمان داستان را با شیوه اى وسوسه انگیز به تصویر مى کشد و از شیفتگى ورونیکا در برابر ادوارد مى نویسد:
زنى که در مدارس صومعه تحصیل کرده بود، رؤیاى حقارت جنسى را در سر مى پروراند. مردانى با کت و شلوار و کراوات، خدمتکاران متمدن درجه اول به او از ثروتى مى گفتند که خرج روسپیان رومانیایى کرده اند تا فقط اجازه داشته باشند کف پایشان را بلیسند! پسرهایى که عاشق پسرهابودند. دخترهایى که عاشق دخترهاى هم مدرسه اى خود بودند، شوهرانى که مى خواستند رابطه جنسى زن خود را با بیگانگان ببینند و...[16]
این گونه عباراتِ مروج اباحى گرى در آثار این نویسنده به وفور دیده مى شود و او مى کوشد خواننده را به سوى اهداف شیطانى خودسوق دهد؛ اهدافى که به خواننده چنین وانمود مى کند به واسطه این ساختارشکنى و زیرپا گذاشتن همه خط قرمزها داراى قدرت خواهدشد.

6 . ترویج پوچ گرایى
نیهیلیسم نظریه اى فلسفى است که منکر هرگونه ارزش اخلاقى بوده و مبلّغ شکاکیت مطلق مى باشد.[17] این تفکر در آثار آقاى پائولو به چشم مى خورد. او در فرازى به نقل از قهرمان داستان این گونه مى نویسد:
مادرم که به خاطر خودکشى من از نگرانى دیوانه شده از این ضربه بهبود مى یابد و باز از من مى پرسد که مى خواهم با زندگى ام چه کار کنم... تا این که یک روز دوباره به خودکشى مى اندیشم!... در مورد تصمیم کسانى که تصمیم مى گیرند بمیرند چه قضاوتى مى شود کرد؟ هیچ کس نمى تواندقضاوت کند!... بعد به همه گفت مى خواهد خودش را بکشد! هیچ کس حرفش را باور نکرد. بعد یک روز صبح روى منشى تلفنى پیامى گذاشت وخداحافظى کرد و با گاز خودش را کشت! چند بار آن پیام را گوش دادم هرگز صدایش را آن قدر آرام نشنیده بودم![18]
ترویج پوچ انگارى و پوچ گرایى در عصر حاضر در آثار نویسندگانى دیگر همچون ژان پل سارتر، آلبرکامو و فرانتس کافکا نیز به چشم مى خورد.گرایش زیادتر به طغیان ها و خودکشى ها، فرار از خود و دیگران لاابالى گرى و انجام کارهاى زشت مى تواند به نوعى تأثیرات این نوع تفکرات را در بین توده هاى مردم ملموس نماید.

1 . آفتاب و سایه ها، محمدتقى افعالى، ص 274.

2.جریان شناسى انتقادى عرفان هاى نوظهور، حمیدرضا مظاهرى سیف، ص 254.

3.جنگ علیه خانواده، ویلیام گاردنر، ترجمه معصومه محمدى، نشر دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، ص 329.

4. والکرى ها، پائولو کوئیلو، ص 107.

5. والکرى ها، ص 111.

6 . سراب، ویژه نامه جام جم، مرداد 88 ، ص 69

.7 . ورونیکا تصمیم مى گیرد بمیرد، پائولو کوئیلو، ص 24 و 75

8.شیطان و دوشیزه پریم، پائولو کوئیلو، ص 139

130.9 . دومین مکتوب، پائولو کوئیلو، ص 80 .

10 . اعترافات یک سالک، پائولو کوئیلو، نشر بهجت، سال 79، ص 33

11. درآمدى بر عرفان حقیقى و عرفان هاى کاذب، احمدحسین شریفى، نشر صهباى یقین، سال 87 ، ص 171

12 . بریدا، پائولو کوئیلو، ص 90

13.ورونیکا تصمیم مى گیرد، پائولو کوئیلو، ترجمه آرش حجازى، نشر کاروان، 84 ، ص 107 .

14.فرهنگ شیعه، حمید نگارش و همکاران، نشر زمزم هدایت، 85 ، ص 55

15. بریدا، ص 192 و 203

16.ورونیکا تصمیم مى گیرد خودکشى کند، ص 207 - 206

17. سایه هاى خورشید، رحیم شیخ زاده، ص 315

18. ورونیکا تصمیم مى گیرد بمیرد، ص 45 - 43.

منبع:نشریه مربیان

  • یکی از ما چند نفر
۱۴
خرداد
خبرگزاری فارس: فاصله با گفتمان رهبری یعنی توقف در پیشرفت‌ها/ ظرفیت غنی‌سازی را به ۱۰۰ درصد می‌رسانیم

کاندیدای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با اشاره به اینکه هر جا از گفتمان رهبری فاصله گرفتیم، در پیشرفت‌ها متوقف شده‌ایم گفت: سازش، فتنه و حلقه انحراف، نمونه‌هایی از آن هستند.


به گزارش خبرگزاری فارس از اهواز، سعید جلیلی دوشنبه شب در جمع اقشار مختلف مردم خوزستان در مسجد ارشاد اهواز، اظهار کرد: ما باید به سمتی برویم که ظرفیت غنی سازی به صد در صد برسد.

وی گفت: امروز در نفت و گاز دومین تولیدکننده جهان هستیم این‌ها باید ابزار قدرت ملت باشند نه ابزار تهدید دشمن، نفت باید سرمایه باشد نه منبع درآمد.

قطع وابستگی کشور به نفت

این جانباز دفاع مقدس افزود: در بررسی‌هایی که خود غربی‌های انجام دادند تا 10 یا 20 سال آینده ظرفیت نفت به پایان می‌رسد ما باید از نفت به عنوان سرمایه استفاده کنیم نه اینکه درآمد حاصل از آن را خرج کنیم.

وی خاطرنشان کرد: ما تا دو سال پیش بنزین وارد می‌کردیم و این برای ابراز قدرت دشمن وسیله‌ای شده بود چرا باید در کشوری با این همه منابع نفت بنزین وارد شود.

به گفته این کاندیدای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، باید از ظرفیت‌های موجود حداکثر استفاده را ببریم و با هوشمندی وابستگی کشور به نفت را قطع کنیم.

راه‌اندازی سفرهای وزارتخانه‌ای

وی در ادامه به بیان برخی عوامل تورم و گرانی در بازار اشاره کرد و ادامه داد: وقتی پول از کالای تولید شده در بازار بیشتر باشد تورم ایجاد می‌شود ولی اگر با برنامه‌ریزی تولید را بالا ببریم دیگر تورم و گرانی به وجود نمی‌آید.

وی در ادامه به برخی ناهنجاری‌ها اشاره کرد و گفت: در کشور 6 نفر اندازه دو برابر یارانه‌ای که دولت در طول یک ماه به کل مردم ایران پرداخت می‌کند وام گرفته‌اند و با قلدری تمام هم آن را پس نمی‌دهند.

جلیلی سفرهای استانی را گام موثری برای ارتباط دولت با مردم عنوان کرد و افزود: در کنار آن، باید سفرهای وزارت خانه‌ای انجام داد تا جاهایی که باعث می‌شود سوءاستفاده صورت گیرد بسته شود و وزارتخانه را وادار کرد که به سراغ مردم برود و مشکلاتشان را حل کند.

جزو 10 کشور بر‌تر هسته‌ای هستیم

این کاندیدای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ادامه سخنان خود در پاسخ به اعتراض یکی از حاضران در مورد فرار مغز‌ها گفت: کشورهای دیگر علاوه بر برنامه‌ریزی برای نیروی انسانی خود برای افراد خارج از مرزهای جغرافیایی کشور خود نیز برنامه‌ریزی می‌کنند تا آن‌ها را جذب کنند در صورتی که در کشور ما این طور نیست.

وی پیروزی در دفاع مقدس را حاصل جمع شدن ایمان و مردم در کنار هم بیان کرد و افزود: باید به مردم اعتماد کنیم و ایمان و عمل صالح را سرلوحه کار خود قرار دهیم.

جلیلی مقاومت در انرژی هسته‌ای را رمز پیشرفت در آن عنوان کرد و گفت: هم اکنون سن دانشمندان هسته‌ای ما بین 30 تا 34 سال است و با همین مقاومت توانستیم الان جزو 10 کشور بر‌تر هسته‌ای در دنیا باشیم.

فاصله گرفتن از گفتمان رهبری

این کاندیدای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری گفت: مقامات رسمی آمریکا اعلام کرده‌اند قدرت ایران اندازه قدرت‌های بزرگ جهان است و این جز با مقاومت به وجود نیامد.

وی با بیان اینکه هر جا از گفتمان رهبری فاصله گرفتیم در پیشرفت‌ها متوقف شدیم افزود: سازش، فتنه و جریانات انحرافی نمونه‌هایی از آن هستند.

این جانباز دفاع مقدس تاکید کرد: در گام بعدی ظرفیت‌های جوانان باید از حالت تعلیق خارج شود و غنی‌سازی شوند نه غنی‌سازی 5 درصد یا 20 درصد، بلکه باید به غنی‌سازی 100 درصد برسیم.

نقشه‌های دشمنان برای ضربه زدن به ایران

وی ترس دشمن را از ظرفیت‌های به وجود آمده در جمهوری اسلامی ایران عنوان کرد و گفت: دشمن انرژی هسته‌ای را بهانه کرده زیرا آن چیزی که آن‌ها از آن نگران هستند ظرفیت‌هایی مانند شهید شهریاری و شهید علی محمدی هاست.

جلیلی در ادامه به نقشه‌های دشمنان برای ضربه‌زدن به ملت ایران اشاره کرد و گفت: دشمن از بیرون تهدید می‌کند و برخی از درون تردید ایجاد می‌کنند که باید مراقب این نقشه باشیم.

وی با بیان اینکه اکنون ما پشت خیمه دشمن هستیم تاکید کرد: برخی می‌گویند آشتی کنیم مگر ما با دنیا سر جنگ داریم که بخواهیم آشتی کنیم چند کشور هستند که خودشان را جامعه بین الملل می‌دانند و زیاده خواه هستند که ملت ما با مقاومت توانست آن‌ها را به عقب برگرداند.

درسی که جوانان خوزستان به دشمن دادند

این کاندیدای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری تصریح کرد: نباید اجازه داد دشمن به خاک کشور طمع کند و ملت ما را تهدید کند 25 سال است کسی به فکر طمع نیفتاده زیرا جوانان خوزستانی در دفاع مقدس به آن‌ها درسی دادند که فهمیدند از این طریق نمی‌توانند وارد شوند.

وی مقاومت در انرژی هسته‌ای را یک نماد عنوان کرد و گفت: در این موضوع مقاومت کردیم و پیشرفت‌هایی هم دست یافته‌ایم لذا مقاومت رمز پیشرفت ماست و هم اکنون دشمن نه تنها نمی‌تواند به خوزستان چشم طمع داشته باشد بلکه به سرخس نیز نمی‌تواند به چشم طمع نگاه کند.

  • یکی از ما چند نفر
۱۴
خرداد
معصومه ابتکار در نقد فیلم «آرگو» عنوان کرد
جهت‌گیری‌های هالیوود برای آرگو سیاسی بود/ از شرکت در آن حادثه تاریخی پشیمان نیستم

«معصومه ابتکار» در نشست نقد فیلم «آرگو» گفت: ساخت فیلم آرگو برای هالیوود که مدعی کار فرهنگی است درست نبود و فیلم با جهت‌گیری‌های سیاسی ساخته شده است.

خبرگزاری فارس: جهت‌گیری‌های هالیوود برای آرگو سیاسی بود/ از شرکت در آن حادثه تاریخی پشیمان نیستم

به گزارش خبرنگار فرهنگی فارس، نشست نقد فیلم سینمایی « آرگو » روز گذشته با حضور پژوهشگران و صاحب‌نظران تاریخ معاصر ایران در حوزه هنری تهران برگزار شد.

«معصومه ابتکار» پس از اکران این فیلم در سخنانی اظهار داشت: ما در قبال این نگاه و هجمه‌ای که برای انقلاب و کشور و فرهنگ ایرانی صورت می‌گیرد دارای چه جایگاهی هستیم و چه فعالیتی انجام داده‌ایم امروز پس از 34 سال از آن حادثه تاریخی کماکان شاهد حضور و نقش آمریکا در این منطقه هستیم. تسخیر لانه جاسوسی در این خصوص به حضور آمریکا موضوعیت می‌یابد و گواه آن هم فیلم آرگو است که اسکار هم گرفت.

وی با اشاره به کتاب‌ «مهمانان آیت‌الله» گفت: این کتاب با پرداختن به این موضوع در سال 2008 تدوین شد و با توجه به اینکه فیلمی هم برای آن ساخته شد ولی چون نزدیک به واقعیت بود زیاد سر و صدا نکرد. ما در قبال این حادثه تنها یک کتاب «تسخیر» به زبان انگلیسی داریم که من تالیف کردم و چند پژوهش اندک دیگر که انجام شده است. به نظر من باید به این موضوع مهم بیشتر پرداخت.

** 5 سال پیش پیشنهاد ساخت فیلمی با موضوع 13 آبان به رسانه ملی داده شد

ابتکار یادآور شد: 13 آبان از موضوع‌های داغی است که در دانشگاه به آن اهمیت داده می‌شود و طیف‌های مختلف دانشجویی تحلیل‌های خاصی نسبت به این مسئله دارند و می‌گویند همه مسائل امروز کشور مربوط به شما و 13 آبان می‌شود.

وی در خصوص ارسال نامه‌ای به مقام معظم رهبری برای ثبت این رویداد تاریخی در قالب یک اثر هنری گفت: 5 سال پیش به مقام معظم رهبری نامه‌ای نوشتم  و در این خصوص صحبت‌هایی هم انجام شد تا این حادثه تاریخی به صورت فیلم و اثر‌ هنری تبدیل شود. ایشان هم به آقای ضرغامی تاکید کردند که یک فیلم خوب در این زمینه تولید شود. با توجه به دستور آقا و آمادگی کمال تبریزی برای ساخت این فیلم اقدام جدی صورت نگرفت و متأسفانه فیلم «مهمانان آیت‌الله» و «آرگو» از سوی آمریکایی‌ها برای این حادثه تاریخی ساخته شد.

** آمریکایی‌ها صحنه ابتدایی فیلم آرگو را با هیجان کور نشان دادند

ابتکار با نقد فیلم آرگو گفت: آمریکایی‌ها صحنه ابتدایی فیلم را با هیجان کور نشان دادند و حتی حاضر نشده‌اند از اسناد مستندی که ما در این زمینه بارها از رسانه ملی پخش کرده‌ایم استفاده کنند.

در فیلم آرگو تنها می‌توان انیمیشنی که در خصوص 28 مرداد ساخته شده است را کمی واقعی دانست و گرنه در این فیلم ما نقش دانشجو را که با فکر به دنبال این کار آمده و به دور از خشونت است نمی‌بینیم.

* ساخت فیلم آرگو برای هالیوود مدعی کار فرهنگی درست نبود

وی یادآور شد: به نظر من تفسیر مردم ایران در این فیلم هیجان‌زده و مشکوک نشان داده می‌شود و این امر سوء ظن روابط بین دو کشور را بیشتر می‌کند. ساخت این فیلم برای هالیوود که مدعی کار فرهنگی است درست نبود.

* جهت‌گیری‌های هالیوود برای این فیلم سیاسی بود

عضو شورای شهر تهران تصریح کرد: در این فیلم به موضوع‌هایی همچون آزاد شدن گروگان‌های سیاه‌پوست و خانم‌ها که تعدادشان هم به 15 نفر می‌رسید اشاره‌ای نشد و همچنین صحنه‌های آخر فیلم اکشن است و اصلاً چنین موضوع‌هایی نیز اتفاق نیفتاده است. این گروگان‌ها همانند مهمان برای ما بوده‌اند و کمترین آزار را از سوی ما ندیدند. حتی در آن روزها یک مادر آمریکایی که فرزندش در میان این گروگان‌ها بود به ایران و ملاقات پسرش آمد و این اجازه از سوی ما صادر شد ولی متأسفانه رسانه‌های خارجی پوشش ضعیفی داده‌اند. ظاهرا جهت‌گیری‌های هالیوود برای این فیلم سیاسی بود و باید بگویم ما در داخل کشور نسبت به پوشش هنری این مسئله کوتاهی داشتیم. ما هرگز اجازه ندادیم تا پرسش‌های جوانان در این باره مطرح شود.

وی افزود: از آن تاریخ یعنی 28 مرداد تا الان نزدیک به 70 مورد دخالت غیرمستقیم و مستقیم نظامی آمریکا در سطح جهان را شاهد بودیم. نحوه مراجعه ما در داخل به یک شکلی بود که جوانان نسبت به این مسئله تردید‌های زیادی دارند. فکر کردیم هر چه تزریق کردیم بیننده باید بپذیرد جلوی نقد را هم گرفتیم ما کار هنری هم که نکردیم تا این 444 روز دیده شود. انعکاس این موضوع برای جامعه خودمان و بین‌الملل مهم است.

* آزادی برخی از گروگان‌ها در این فیلم انعکاس نیافت

ابتکار با اشاره به پوشش یک سایت اسرائیلی در خصوص پخش فیلمی از وی در فضای مجازی گفت: رسانه‌های اسرائیلی به تازگی اقدام به پخش مصاحبه من با یک خبرنگار زبده در همان روزهای نخستین تسخیر لانه جاسوسی کرده‌اند که در این مصاحبه من در پاسخ به سؤال خبرنگار که اگر آنها محکوم به اعدام شوند، برای کشتنشان اسلحه به دست می‌گیری،‌ من چیزی گفتم اما اتفاقی نیفتاد و این مطلب را در فضای مجازی منتشر کرده‌اند. در فیلم آرگو هم حتی به آزادی یک نفر که ام اس گرفته بود اشاره‌ای نشد. در آن زمان دانشجو بودیم و حس مسئولیت در قبال انقلاب و مردم داشتیم.

* از حضور در این رویداد تاریخی پشیمان نیستیم

معصومه ابتکار در ادامه این نشست، در پاسخ به سؤالی که آیا از امام خمینی (ره) برای تسخیر لانه جاسوسی اجازه داشتید، یا خیر، گفت: افرادی که به امام و بیت ایشان دسترسی داشتند گفتند صلاح نیست که این مسئله را با امام در میان بگذاریم چرا که موضوع حکومتی می‌شود و صلاح نیست. اگر امام مخالف باشند، می‌گویند. اتفاقا ظهر 13 آبان که عملیات انجام شد از داخل سفارت با بیت امام تماس گرفتند و به اطلاع امام رساندند و امام در پاسخ به این که آیا موافق تسخیر سفارت آمریکا هستند یا خیر گفتند: «جای خوبی را گرفتید، محکم بگیرید.»

  • یکی از ما چند نفر
۱۳
خرداد

راهکار های دکتر جلیلی در

مقابله با تورم:اصلاح الگوی نظارت بر قیمت ها,ثبات تصمیمات اقتصادی,تنظیم دقیق بودجه و جلوگیری از کسری آن,استقلال بانک مرکزی و ...

مبارزه با مفاسد اقتصادی و اداری:تدوین نظام جامع سلامت اداری و اقتصادی و ...

اطلاع از برنامه های دکتر جلیلی در زمینه های مختلف اداره ی کشور در :

www.masir1357.ir

www.drjalily.com

  • یکی از ما چند نفر
۱۳
خرداد
حضرت آیت الله العضمی خامنه ای: بنده نزدیک به چهل سال است که جناب آقای مصباح را میشناسم وبه ایشان به عنوان یک فقیه ،فیلسوف ،متفکر وصاحب نظر درمسائل سیاسی ارادت دارم. اگر خدای متعال به نسل کنونی ما این توفیق رانداد که ازشخصیت هایی مانند علامه طباطبایی وشهید مطهری استفاده کند اما به لطف خدا این شخصیت عزیز وعظیم القدر ،خلا آن عزیزان را درزمان ما پرکرده است.
  • یکی از ما چند نفر
۱۲
خرداد

برنامه‌محوری: سند چشم‌انداز ۲۰ ساله

گزیده بیانات رهبر انقلاب درباره برنامه‌محوری: سند چشم‌انداز ۲۰ ساله

مقدمه
چشم‌انداز بیست ساله‌ى جمهورى اسلامى براى مشخص کردن خط سیاستگذاریها و برنامه‌ریزیهاست، که تهیه و ابلاغ شد. آنچه مردم عزیز ما خوب است مطلع باشند و بدانند، این است که چشم‌انداز بیست ساله‌ى ابلاغ شده به مسؤولان سیاستگذارى و برنامه‌ریزى، یک امر عملى و منطقى و قابل تحقق است. نباید تصور شود کلماتى که در چشم‌انداز بیست‌ساله پشت سر هم نوشته مى‌شود، صرفا یک آرزوست و بدون محاسبه‌ى عملى است. به فضل پروردگار، ملت ایران و کشور عزیز ما مى‌تواند در طول بیست سال به این آینده برسد. این یک آینده‌ى مطلوب و یک گام بلند در راه رسیدن به آرمانهاى والاى اسلامى است که در آن، پیشرفت مادى، پیشرفت اقتصادى، پیشرفت فرهنگى، تعالى معنوى و اخلاقى و هویت اسلامى وجود دارد. امروز نظام جمهورى اسلامى در سایه‌ى کار و تلاشى که در سالهاى گذشته شده است، به عنوان یک چشم‌انداز روشن براى آینده، مى‌تواند این را مشخص و ترسیم کند. خود این یک پیشرفت است که جمهورى اسلامى بتواند با توجه به واقعیات کشور و واقعیات جهانى، آینده‌ى بیست ساله را به شکل منطقى و محاسبه شده ترسیم کند. به فضل پروردگار این آینده محقق خواهد شد. تصمیم داریم با همکارى مسؤولان دلسوز، این آینده تحقق پیدا کند و ان‌شاءالله تحقق پیدا خواهد کرد. ۱۳۸۲/۰۸/۲۳
رسیدن به اهداف چشم‌انداز، به خاطر این است که اگر چنانچه به آنجا نرسیدیم، ملت ما و کشور ما دچار ضربات سختى خواهد شد؛ احیاناً ضربات مهلکى به ما وارد خواهد آمد. باید به آنجا برسیم؛ این نیاز ماست. با شعارى که ما داریم میدهیم، با اهداف انقلاب اسلامى، جز این چاره‌اى وجود ندارد. حقیقت این است که نظام اسلامى، امروز نظام استکبار و سلطه و الحاد را به چالش گرفته؛ این یک حرکتى است که آغاز شده. شکست خوردن در این میدان، خسارتهایش غیر قابل توصیف است و مخصوص به ملت ما هم نخواهد شد؛ لذا باید در این میدان قطعاً پیروز شد. ۱۳۹۰/۰۶/۰۶
  • یکی از ما چند نفر
۱۱
خرداد

بسم الله الرحمن الرحیم

تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ
آن سراى آخرت را براى کسانى قرار مى‏دهیم که در زمین خواستار برترى و فساد نیستند و فرجام [خوش] از آن پرهیزگاران است (قصص، ۸۳)

معتقدین به حضور دکتر سعید جلیلی درانتخابات ریاست جمهوری برمبنای طرفداری ازکاندیدای اصلح به عرصه انتخابات ورود می کنند و اعتقاد دارند با شیوه های صحیح، کم هزینه و آگاهی بخش تبلیغاتی و دوری ازاسراف و تبذیر و لابی های فساد خیزپشت پرده می توان مقبولیت کاندیدای اصلح را نیز بدست آورد. براین اساس رأی آوردن وانتخاب شدن درانتخابات ریاست جمهوری دردرجه دوم اهمیت قرار داشته و آنچه مهمتر است، به پیش بردن اهداف نظام اسلامی، فرهنگ مشارکت سالم سیاسی، اصلاح فرهنگ انتخابات و طرح گفتمان و شعارهای اصیل انقلاب اسلامی است.

دراین راستا توجه دوست‌داران حضور آقای جلیلی در انتخابات را به چند توصیه کاربردی جلب می کنیم. این توصیه ها بر مبنای مشی انتخاباتی دکتر سعید جلیلی دردو انتخابات مجلس ششم و هفتم درسال های ۱۳۷۸ و ۱۳۸۲ درحوزه انتخابی مشهد مقدس و ملاحظات ایشان تنظیم شده است. بدیهی است رعایت این روش تبلیغاتی به معنای اعتقاد به ارزش های اصیل انقلاب اسلامی و حمایت ازدکتر سعید جلیلی است و تخطی ازآن به منزله خروج ازجرگه طرفداران ایشان است. همه برادران هم سنگر درستادهای مردمی دکتر سعید جلیلی موظف به صیانت ازاین اصول و تذکر کج رویها و غفلت‌های احتمالی هستند.

۱- رعایت کامل قانون تبلیغات انتخاباتی جمهوری اسلامی ایران و التزام عملی به آن برهمگان واجب است.

۲ – چاپ عکس های بزرگ، رنگی، فریبنده و پرهزینه و نصب و الصاق آنها ممنوع می باشد.

۳- چاپ هرگونه عکس و پوستر بدون داشتن محتوا به تنهایی ممنوع می باشد. (موارد محتوایی پیشنهادی: سخنان امام خمینی و رهبر معظم، ویژگی ها، نظرات، گفتمان ها، زندگی نامه کامل، نظرات بزرگان و علما و … درباره دکتر جلیلی است.)

۳- اثبات دکتر جلیلی با نفی دیگران حاصل نمی شود. هرگونه تهمت، غیبت، پرخاش، توهین و تولید هرگونه محصولات تبلیغیِ تخریبی نسبت به دیگر کاندیداهای انتخاب ممنوع می باشد.

۴- هرگونه تبلیغات بدون محتوا، اغوا کننده، تحکم آمیز و متکی به وعده های بی اساس ممنوع می باشد.

۵- اصول تبلیغات ستادهای دکتر جلیلی به جای هزینه‌های گزاف و غرق شدن در فضاهای نخبه زده باید به ارتباط گیری مستقیم با مردم و تمرکز بر استفاده از پتانسیل‌هایی چون مساجد، هیئات، تکایا و حسینیه‌ها اختصاص یابد. گفتنی است این الگو بر مبنای تبلیغاتی شهید دیالمه استوار است.

۶ – در روش‌های دعوتی از جمله جمع آوری طومار و … و تبلیغات انتخاباتی دکتر سعید جلیلی رعایت حق الناس، عدم تخریب سیمای شهری و حفظ محیط زیست لازم می باشد.

ستاد مرکزی حیات طیبه – شورای هماهنگی ستادهای مردمی دکتر سعید جلیلی

  • یکی از ما چند نفر
۱۱
خرداد
انتخاب ترانه «یه باری از امروز رو دوشته» به صورت خودجوش از سوی هواداران سعید جلیلی آغاز شد به گونه ای که به هنگام پخش این ترانه در مراسم بزرگ ورزشگاه شهید شیرودی جمعیت به راحتی آن را همخوانی کردند

با گذشت کمتر از دو هفته از آغاز فعالیت تبلیغاتی هواداران نامزدهای ریاست جمهوری بیش از ششصد هزار نفر از مشترکان ایرانسل ترانه مخصوص حامیان دکتر جلیلی را به عنوان آهنگ پیشواز انتخاب کردند. به گزارش خبرنگار ستاد حیات طیبه تا ساعت ۱۶ شنبه ۶۱۱،۵۹۳ نفر از مشترکان ایرانسل کد این آهنگ را به عنوان پیشواز انتخاب کرده اند. از آمار مشترکان همراه اول هنوز خبری منتشر نشده است اما برآورد می شود مجموع مشترکان همراه اول و ایرانسل که این آهنگ را به عنوان پیشواز انتخاب کرده اند بیش از یک میلیون نفر باشد. انتخاب ترانه «یه باری از امروز رو دوشته» به صورت خودجوش از سوی هواداران سعید جلیلی آغاز شد به گونه ای که به هنگام پخش این ترانه در مراسم بزرگ ورزشگاه شهید شیرودی جمعیت به راحتی آن را همخوانی کردند.متن ترانه «یه باری از امروز رو دوشته» با صدای حامد زمانی به شرح زیر است:

38

به این عکسها خیره شو خیره شو
به این روزهای پر از خاطره
نخواه گرمیه خواب چشم کسی
بذاره که بیداری یادت بره
یه باری از امروز رو دوشته
که واسش یه عمره زمین میخوری
همه منتظر تا ببینن کجا
تو از جاده ی عشق دل میبری..
ولی ایستادن فقط کارماست
ما که قصمون قصه خواب نیست
بیا دل به دریا بزن شک نکن
سرانجام این رود مرداب نیست

حامد زمانی خواننده این ترانه با استقبال از استفاده هواداران کاندیداها از کارهایش گفته:

عمده سرودهای من محتوای انقلابی و حمایت از گفتمان انقلاب را دارد لذا هر یک از کاندیدها که فکر می کنند محتوای سرودهای من می تواند به تبلیغ آنها کمک کند از آنها استفاده کرده اند و این به معنای اجرای سرود اختصاصی برای کاندیداها نیست.

وی تاکید کرد: هدف اصلی من در حال حاضر کمک به فضای پر شور شدن انتخابات و تحقق حماسه سیاسی مورد نظر رهبر معظم انقلاب می باشد.

کد آهنگ پیشواز برای موبایل

خطوط ایرانسل: کد ۳۳۱۴۶۱۹  به شماره ۷۵۷۵ پیامک کنید

همراه اول: کد ۳۱۱۱۶ به شماره ۸۹۸۹ پیامک کنید

  • یکی از ما چند نفر
۱۱
خرداد

هالیوود و غرب پس از پیروزی انقلاب اسلامی با هجمه وسیع رسانه ای و تبلیغاتی با تولید فیلمهای سینمایی متعددی موضع خود را در قبال انقلاب اسلامی 1979 در ایران نشان دادند. این تولیدات سینمایی که شاید "پیشگویی های نستراداموس" اولین آنها باشد در سالهای بعد با انسجام مضمونی خاصی دنبال شد. سیاه نمایی از وضعیت اجتماعی ایران، تحقیر بن مایه های فرهنگی، تحریف واقعیت های تاریخی و تحولات سیاسی و معرفی ایران به عنوان یک خطر برای جامعه جهانی از جمله اهداف هالیوود در این زمینه بود که با ساخت فیلمهای سینمایی چون الکساندر، خانه ای از شن ومه، برخورد، پرسپولیس،300 و سنگسار ثریا در سالهای بعد جامه عمل پوشید. روند تولیدات ضد ایرانی در هالیوود با انسجام خاص و به طور هماهنگ و سلسله وار پیگیری می شود که به برخی از این تولیدات در زیر اشاره می شود:

کشتی گیر 2009

ترانسفورمرز 3 -2011

غیر قابل تصور 2010

بین المللی 2009

عبور 2009 آمریکا

پیکره ای از دروغ 2008

سی دقیقه پس از نیمه شب2012

آرگو 2012

 

  • یکی از ما چند نفر
۱۱
خرداد
آیا «درخت» حلقه اتصال به آسمان است؟ جایگاه درخت در ادیان مختلف چگونه است؟ چرا دین یهود و عرفان کاذب کابالا علاقه مفرطی به درخت دارند؟ دستکاری (Manipulation) در عقاید شیعه با چه اهدافی صورت می‌گیرد؟ با گزارش ویژه مشرق همراه باشید تا به ابعاد پنهان ترویج عرفان «درختی» پی ببرید.
گروه گزارش ویژه مشرق؛  مفاهیم و واژگان به‌کار گرفته‌شده در منظومه­‌های فکری و فرقه­‌ای گوناگون، گاه شباهت­‌ها و اشتراکات بسیاری با یکدیگر دارند. برای مثال در تمامی ادیان و در بسیاری از فرقه­ های نوظهور از مفاهیمی همچون «حیات پس از مرگ»، «سعادت»، «زندگی معنوی» و... استفاده می­‌شود؛ ولی هر یک از این مفاهیم متناسب با متن و منظومه­ ای که به آن تعلق دارند "جایگاه و معنا"یی متفاوت دارند که گاه با معنای همان مفهوم در منظومه دیگر، در تعارض است.

یکی از مفاهیمی که در جریان­‌های دینی و شبه­‌دینی مختلف جایگاه ویژه دارد، مفهوم درخت است. در قرآن کریم نیز بارها به این مفهوم اشاره شده است. درخت در لسان قرآن، گاه برای تمثیل انگاره توحید و انگاره شرک در تعابیری همچون شجره طیبه[1] و شجره خبیثه[2] و گاه در توصیف توحید عمومی خلقت با تعابیری همچون «النجم و الشجر یسجدان»[3] مورد استفاده قرار گرفته ­است. در روایت نبوت حضرت موسی علیه السلام نیز ذکر شده که خداوند از ورای درختی با این پیامبر الهی سخن گفت[4].


یکی از مفاهیمی که در جریان­‌های دینی و شبه­‌دینی مختلف
 جایگاه ویژه دارد، مفهوم درخت است.


  • یکی از ما چند نفر
۱۱
خرداد


کاندیدای گفتمان «مقاومت و پیشرفت» : «بسیاری از انقلابهای جهان نتوانستند مقاومت کنند و حتی آنهایی که مقاومت کردند، نتوانستند پیشرفت کنند؛ برخلاف ما که هم مقاومت کردیم و هم پیشرفت. زیربنای تمام این مقاومتها مقاومت فرهنگی و نرم افزاری بوده است. این بوده است که توانسته ما را در تمام عرصه ها هم قوت و هم پیشرفت بدهد.» دکتر جلیلی علت این تفاوت را «تفاوت در گفتمان و اندیشه و تفاوت در ایمان» ذکر کرد.

این مدرس رشتۀ علوم سیاسی دانشگاه با مقایسۀ اندیشۀ سیاسی غرب با اندیشۀ سیاسی اسلام گفت: در اندیشۀ غربی، مبنا نگاه اقتصادی است و براساس نگاه هزینه و فایده باید جامعه را به نحوی مدیریت کنیم که از نیروی کاری همۀ اعضای جامعه از جمله زن و مرد در جهت بهرۀ اقتصادی استفاده کنیم و اگر خانواده هم شکل نگرفت، نه تنها اشکالی ندارد که بهتر هم هست؛ چون بیشتر می تواند کار کند و برای اقتصاد جامعه مفید باشد. به گفتۀ دکتر جلیلی، این برخلاف اندیشۀ اسلامی است که کوچکترین سلول اجتماع را خانواده و مهمترین پایۀ آن را زنان و مادران می داند.

کاندیدای یازدهمین دورۀ انتخابات ریاست جمهوری ایران گفت: اگر بر این مبنا نگاه کردیم، زن بنیان اجتماع است؛ نه یک واحد اقتصادی و بنابراین ما باید در برابر اندیشۀ غربی نسبت به حقوق زنان مدعی باشیم که به زن نگاه مادی و اقتصادی و منفت طلبانه دارد.

  • یکی از ما چند نفر
۱۱
خرداد

 

قابل توجه کسانی که میگن اقای جلیلی بدون هیچ برنامه ای برای اقتصاد اومدن جلو

 

http://www.drjalily.com/wp-content/uploads/2013/05/barname-eghtesadi-dolat-111.pdf

به اینجا هم حتما یه سر بزن

http://www.bloggers.saeedjalili.org/

  • یکی از ما چند نفر
۱۱
خرداد

مهمترین محورهای سخنان دکتر جلیلی در مناظره اقتصادی با دیگر کاندیداهای ریاست جمهوری به شرح زیر است.

• حمایت از تولید، نیازمند توجه به ظرفیت‌های بخشی و مزیت‌های نسبی در کشاورزی، عرصه‌های دانش‌بنیان، صنعت و مسکن است.
• سیاست‌گذاری اشتغال باید برای تولید باشد نه شغل‌های کاذب.
• تصمیم گیری صحیح اقتصادی، زمانی رخ می دهد که مبتنی بر گفتمان انقلاب باشد.
• مردم باور دارند گفتمان انقلاب می‌تواند پیشرفت بیاورد.
• مبانی نظری برنامه چهارم توسعه، خلاف گفتمان انقلاب بود و نتوانست پیشرفت برای کشور داشته باشد.
• در تصمیم‌گیری‌ها باید مردمی که درباره آنها تصمیم‌گیری می‌شود نظر بدهند؛ کشاورزان، صنعتگران، کارشناسان از تمام طیف‌های سیاسی و اعضای خود دولت.
• هماهنگی در درون دولت ضروری است. هم اکنون ۴۰ شورای تصمیم‌گیری در حوزه‌های اقتصادی داریم. اینها باید باشند منتها هماهنگ عمل کنند.
• دستگاه‌ها و شوراهای دولتی نباید هر یک ساز جداگانه بزنند و یا بین آنها اختلافی باشد.
• نوسازی بافت‌های فرسوده، یک تقاضای واقعی و ضروری در بخش مسکن است.
• تا جلوی بورس‌بازی و فعالیت های سوداگرانه در بخش مسکن گرفته نشود، صرفاً با مسکن مهر نمی توان مسئله تورم قیمت مسکن را حل کرد.
• تورم قیمت مسکن، فشار اصلی را به طبقات اجتماعی وارد آورده است.
• راه حل تورم قیمت مسکن، اصلاح نظام مالیاتی و هدایت سرمایه‌‌های سرگردان، از بورس بازی به سمت تولید در این بخش است.
• نرخ سود مورد توقع سازندگان مسکن باید مدیریت شود.
• در بخش مسکن، نیازمند سیاست‌گذاری منطقه‌ای هستیم.
• عدالت، اصل است و حتی مقدمه‌ای بر پیشرفت.
• اگر بتوانیم عدالت را اجرا کرده و ظرفیت‌ همه مردم را آزاد کنیم، شرایط برای بروز استعدادها فراهم خواهد شد.
• عدالت باید به طور ساختاری و نهادینه شکل بگیرد نه به صورت حرکت‌های مقطعی.
• عدالت در اقتصاد، در سه بخش اساسی باید محقق شود: در تخصیص منابع، در تولید و در مصرف.
• عدالت ساختاری، به تولید و رونق آن در کشور کمک می‌کند.
• قطع وابستگی ما به نفت، یک فرصت است، نه تهدید. چرا که به همین میزان، سایر ظرفیت‌ها آزاد می شود.
• در بسیاری از حوزه‌های غیرنفتی، مزیت نسبی داریم که استفاده نشده است.
• ظرفیت ترانزیت، بیش از درآمد نفت برای کشور ما درآمدزایی خواهد داشت.
• از خام فروشی در کالاهای مختلف باید جلوگیری شود.
• پول نفت در حال حاضر به برخی از واردات غیرضروری اختصاص دارد، درحالی که برخی از کالاهای اساسی را هم به راحتی می‌توان در داخل تولید کرد.
• به جای اینکه از تولید حمایت کنیم، از کالاهای خارجی حمایت می‌کنیم و اجازه می‌دهیم به صورت قاچاق وارد کشور شود و حتی در رسانه ملی برای کالای خارجی تبلیغ صورت ‌گیرد.
• باید به فرجام تولید داخلی انسجام داد.
• یک پیرزن قالی‌باف در فلان روستا هم باید بتواند کالای خود را در بازار اروپا بفروشد. دولت موظف است زمینه آن را فراهم کند.
• هدفمندی یارانه‌ها امروز یک قانون است و باید به خوبی اجرا شود.
• هدفمندی یارانه‌ها با یک منطق اقتصادی صحیح طراحی شده و امروز قانون شده و نباید به آن نگاه سیاسی داشت.
• اینکه مباحثی مانند حمایت از تولید، مبارزه با تورم و از این قبیل، که در دولت‌های گذشته نیز مطرح بوده، موفق نشده‌‌اند و یا طرح هدفمندی یارانه‌ها که تقریباً همه روی آن توافق داشتند، دچار مشکلاتی شد، به حوزه اجرا برمی گردد، نه برنامه.
• برای هر سیاست و برنامه اقتصادی، اگر به ساختار اجرایی دولت و سازوکارهای آن نپردازیم، در عمل موفق نخواهد شد.
• هرکس روی کار بیاید، اولویت دولت بعدی باید اصلاح ساختارها و سازوکارهای دولتی باشد.
• مشکل از مقصد نیست؛ مشکل از قطار دولت است که راه نمی‌رود و یا سرعت لازم را ندارد.
• مشکل از کارکنان دولت نیست؛ ساختار دولت، ظرفیت تحقق برنامه‌های خوب را ندارد و سازوکارها خوب تعریف نشده‌اند.
• در هدفمندی یارانه‌ها، فراموش نکنیم که یارانه‌ها «هدفمند» شود.
• هم‌اکنون، فقط ۷۰ هزار میلیارد تومان در کشور معوقات بانکی داریم. فقط ۶ نفر حدود ۵ هزار میلیارد تومان معوقه بانکی دارند. در ساختار غلط موجود، این مسئله حل نشده است.
• چرا نقدینگی ناشی از طرح هدفمندی و اثرات تورمی آن را می‌بینیم، اما نقدینگی ناشی از معوقات بانکی را نمی‌بینیم؟! و برای اصلاح این ساختار اقتصادی غلط تلاش نمی‌کنیم؟
• در هدفمندی، ممکن است از فراز و فرودهای سیاسی بخواهند استفاده کنند، اما این کار باید با قدرت ادامه یابد و به خصوص مرحله دوم آن ظرفیت خوبی است که یکی از طرح‌های نظام در جهت تحقق عدالت است.
• هدفمندی منطق درستی داشت اما باید درست و به طور کامل نیز اجرا شود. یعنی باید از تولید به ویژه در حوزه صنعت و کشاورزی نیز حمایت شود.
• اگر بتوانیم ساختار اقتصادی کشور و سازوکارها و فرهنگ حاکم بر آن را متناسب با گفتمان انقلاب اصلاح کنیم، پیشرفت محقق می شود.
• سیاست‌های کنترل تورم، باید راه حل ساختاری داشته باشد، نه مقطعی. چرا که تورم به شکل ساختاری بروز کرده است.
• اگر نقدینگی به موقع مدیریت نشده و در مسیر تولید قرار نگیرد، بازارهای رقیب تولید، آن را جذب می‌کند.
• مسئله نقدینگی صرفاً به هدفمندی برنمی‌گردد، بلکه ناشی از ساختارهای اداری نیز هست. مثلاً وقتی یک پروژه با چند برابر هزینه واقعی انجام شود، نقدینگی تشدید شده است.
• برای ایجاد عدالت ساختاری، باید تورم انتظاری و ساختاری را کنترل کرد.
• نه تنها برای رفع مشکل اقتصادی، بلکه برای پیشرفت و ایجاد حماسه اقتصادی نیز باید برنامه‌ریزی داشته باشیم.
• لازمه آزادشدن ظرفیت‌های سخت‌افزاری و نرم‌افزاری، مبنا قرارگرفتن الگوی اسلامی ایرانی و نیز تعیین نقش مردم، به صورت عادلانه و نه شانسی، است.
• زمانی ماشین دولت و ساختار آن، این توانمندی را خواهد داشت که مانع مردم در بروز ظرفیت‌های‌شان نشود.


  • یکی از ما چند نفر
۱۰
خرداد

بعضى‏ ها، ارزش‏ها را در نعمت‏ها و داده‏ ها جست‏ و جو مى کنند و بعضى‏ ها که از نعمت و دارایى برخوردار نیستند، ارزش‏ها را در عمل و کار انسان مى ‏دانند، که مى‏ تواند به نعمت‏ها و دارایى‏ها جهت بدهد و از آن‏ها بهره بردارد. اعتقاد اوّل، انسان را دنیاپرست و اعتقاد دوم، انسان را خودپرست مى‏ سازد... اما اگر سعى را ملاک ارزش بدانیم، نه عمل را؛ اگر نسبتِ داده‏ ها و بازدهى را در نظر بگیریم؛ آن‏وقت، از دنیاپرستى و خودپرستى نجات مى‏ یابیم؛ همان‏طور که از غرور و یأس آزاد مى‏ شویم. کسى که از یک تومان، یک ریال سود آورده با کسى که از هزار تومان، ده تومان بهره گرفته، مساوى نیست؛ چون او یک دهم سود آورده و این دیگرى یک صدم. پس اگر این دیگرى از هزار تومان، صد تومان بهره مى‏ آورد، تازه باهم مساوى و برابر بودند. این‏گونه، حسرت و افسوس و غرور و یأس شکسته مى‏ شود و خوشنودى و رضا، در دل تو خانه مى‏ کند؛ که تو بر نعمت‏ها و قدرت‏هاى بیرون و درون خودت تکیه ندارى؛ و مى‏دانى که داده ‏ها، بازدهى مى‏ خواهد و هنگام حساب‏رسى، نسبت‏ها را در نظر مى‏ گیرند و این‏گونه پاداش مى‏ دهند و یا بازخواست مى‏ کنند.[1]

این، قرآن است که مى‏ گوید: «لَیْسَ لِلِانْسانَ الَّا ما سَعى». سعى، تنها دارایى ماست و سعى، با عمل تفاوت دارد. سعى، نسبتِ عمل با قدرت و توانایى انسان را با خود دارد. کسى که از سرمایه ‏اش بخشیده، با کسى که از نانش کم کرده و بخشیده است، برابر نیستند. گرچه عمل‏ها و حجم عمل آن ثروتمند زیادتر است، ولى سعى او اندک است. و آنچه براى انسان مى‏ ماند، سعى است، نه عمل؛ که عمل بدون توجّه به توانایى، عامل غرور مى‏ شود. آنچه تو را از غرور مى‏ رهاند، این مقایسه‏ ى مستمر میان عمل با توانایى، میان عمل تو و عمل‏هاى دیگرانى است، که براى دنیا مى‏ کوشند؛ میان عمل تو براى خدا و عمل تو براى خودت است. این مقایسه‏ ها، تو را از غرور مى‏ رهاند؛ که مى‏فهمى براى او سعى نداشته ‏اى و حتّى مى‏ فهمى که سعى تو، سرعت نداشته و در جایگاه مناسب خود ننشسته است.[2]

[1] . نامه‏ هاى بلوغ، ص: 117.

[2] . نامه‏ هاى بلوغ، ص: 57
اقتباس از آثار استاد علی صفایی حائری
  • یکی از ما چند نفر
۱۰
خرداد

به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، سعید جلیلی که در رسانه های داخلی به عنوان نماینده گفتمان مقاومت مطرح شده بود در رسانه های بیگانه با عبارت Close to Khamenei معرفی شد.

در واقع رسانه های خارجی سعی کردند جلیلی را تحت نام مقام معظم رهبری معرفی کنند.
 

از مهمترین ویژگی های برند رهبر انقلاب سازش ناپذیری، عدم تسلیم و مقاومت تا بالاترین حد آن است و اگرچه جلیلی به خوبی توانسته این ویژگی ها را در مذاکرات هسته ای به نمایش بگذارد اما برندسازی از جلیلی در رسانه های بیگانه در کنار ایجاد هراس از جلیلی در ذهن مخاطبان خارجی و قشر خاکستری مخاطبان داخلی جنبه های دیگری نیز دارد.


 رسانه های بیگانه قصد دارند از فضای بوجود آمده که ناشی از حضور چهره های اصولگرا و به خصوص نماینده ای ضدسازش است به عنوان فرصتی برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی و رهبری آن استفاده کنند.

معادله پیچیده ای وجود ندارد، اگر جلیلی تحت برند رهبر انقلاب معرفی شود و از طرف دیگر رسانه های فارسی زبان داخلی و خارجی به تخریب وی پرداخته و تلویحاً از چهره های دیگر اصولگرا حمایت کنند (با علم به اینکه نامزدهای باقی مانده اصلاح طلبان با وجود اجماع و نیز حمایت هاشمی و خاتمی، به لحاظ فردی پایگاه اجتماعی قابل توجهی نداشته و وزنه سنگینی در میدان انتخابات نیستند.) احتمال شکست او در انتخابات قوت می یابد و شکست جلیلی به زعم این رسانه ها برابر است با شکست برند رهبر انقلاب اسلامی.
 
  • یکی از ما چند نفر
۱۰
خرداد
  • یکی از ما چند نفر
۱۰
خرداد

از اونجایی که انجام همه ی کارهایی که ما دوست داریم انجام بدیم در قالب نظم امکان پذیره و همین ما در آخرین جلسه,به ضرورت پرداختن به این موضوع پی بردیم.در ادامه نگاهی نظام مند خواهیم داشت به مقوله ی نظم از نگاه استاد صفایی:

 

قدم اول این است که فهمیده ای در تو چه می گذرد.

قدم دوم این است که این وضع را توجیه نکنی.

و قدم سوم این است که خودت را برای یک عمر درگیری آماده کنی.

وحشت از حجم کار و عظمت بار، تو را ضعیف مى‏ کند و نا امید مى‏ سازد که نمى‏ شود کارى کرد. وقتى خیال مى‏ کنى که باید این کار بزرگ را و این  ساختمان عظیم را در یک لحظه از میان بردارى، ناچار ناامید مى‏ شوى و از پاى  مى‏ افتى. ولى توجه به مفهوم نظم و اینکه کار تو زیاد است ولى گرفتارى تو در هر لحظه بیش از یکى نیست، مسأله را آسان مى‏ کند و به تو ظرفیت مى‏ دهد.

این درست است که تو بى‏ نهایت راه در پیش دارى، ولى در هر لحظه بیش از یک گام برایت نیست. نظم به تو کمک مى‏ کند که بفهمى گام اول را از کجا بردارى و سپس گام‏ هاى بعد را. این درست است که کارهاى زیاد داریم، ولى گرفتارى ما در هر لحظه بیش از یک کار نیست و آن مهم‏ترین کار است، نه تمامى آن همه کار. و همین مفهوم از نظم، تو را قادر مى‏ سازد که اهمیت‏ها را بشناسى و از جایى شروع کنى

و قدم چهارم این است که با محاسبه‏ ها و مقایسه‏ ها، خودت را همراه باشى. و تمرین‏ ها را شروع کنى و از وزنه‏ هاى کوچک دست به کار بشوى و براى بلاء و ضربه‏ ها آماده شوى و آن وقت که به عجز رسیدى و از پاى افتادى، با اعتصام و استعانت گام‏ هاى نهایى را بردارى و با این مرکب راه بروى.

تو هر کدوم از این مراحل هستید انشالله قدم بعدی رو زودتر بردارید...

فاطمه موحدیان فر.

 

 

  • یکی از ما چند نفر