ملاک ارزش چیست؟
بعضى ها، ارزشها را در نعمتها و داده ها جست و جو مى کنند و بعضى ها که از نعمت و دارایى برخوردار نیستند، ارزشها را در عمل و کار انسان مى دانند، که مى تواند به نعمتها و دارایىها جهت بدهد و از آنها بهره بردارد. اعتقاد اوّل، انسان را دنیاپرست و اعتقاد دوم، انسان را خودپرست مى سازد... اما اگر سعى را ملاک ارزش بدانیم، نه عمل را؛ اگر نسبتِ داده ها و بازدهى را در نظر بگیریم؛ آنوقت، از دنیاپرستى و خودپرستى نجات مى یابیم؛ همانطور که از غرور و یأس آزاد مى شویم. کسى که از یک تومان، یک ریال سود آورده با کسى که از هزار تومان، ده تومان بهره گرفته، مساوى نیست؛ چون او یک دهم سود آورده و این دیگرى یک صدم. پس اگر این دیگرى از هزار تومان، صد تومان بهره مى آورد، تازه باهم مساوى و برابر بودند. اینگونه، حسرت و افسوس و غرور و یأس شکسته مى شود و خوشنودى و رضا، در دل تو خانه مى کند؛ که تو بر نعمتها و قدرتهاى بیرون و درون خودت تکیه ندارى؛ و مىدانى که داده ها، بازدهى مى خواهد و هنگام حسابرسى، نسبتها را در نظر مى گیرند و اینگونه پاداش مى دهند و یا بازخواست مى کنند.[1]
این، قرآن است که مى گوید: «لَیْسَ لِلِانْسانَ الَّا ما سَعى». سعى، تنها دارایى ماست و سعى، با عمل تفاوت دارد. سعى، نسبتِ عمل با قدرت و توانایى انسان را با خود دارد. کسى که از سرمایه اش بخشیده، با کسى که از نانش کم کرده و بخشیده است، برابر نیستند. گرچه عملها و حجم عمل آن ثروتمند زیادتر است، ولى سعى او اندک است. و آنچه براى انسان مى ماند، سعى است، نه عمل؛ که عمل بدون توجّه به توانایى، عامل غرور مى شود. آنچه تو را از غرور مى رهاند، این مقایسه ى مستمر میان عمل با توانایى، میان عمل تو و عملهاى دیگرانى است، که براى دنیا مى کوشند؛ میان عمل تو براى خدا و عمل تو براى خودت است. این مقایسه ها، تو را از غرور مى رهاند؛ که مىفهمى براى او سعى نداشته اى و حتّى مى فهمى که سعى تو، سرعت نداشته و در جایگاه مناسب خود ننشسته است.[2]اقتباس از آثار استاد علی صفایی حائری
- ۹۲/۰۳/۱۰
البته تمایز دسته دوم و سوم به نظرم خیلی سخته و جای بحث داره.