کانون اندیشه دانشجوی مسلمان..

کانون اندیشه دانشجوی مسلمان..
نویسندگان

۱۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۲ ثبت شده است

۲۷
شهریور
آیت‌الله جوادی‌آملی در پاسخ به سوالی پیرامون فلسفه وجود نداشتن زنان در میان پیامبران الهی، راز این مساله را تشریح کرد.

به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، به نقل از حوزه، متن سوال و پاسخ این مرجع تقلید به شرح زیر است:

 س: چرا در بین ١٢۴ هزار پیامبر و ١۴ معصوم یک نفر زن است؟

جواب:

این طور نیست که فقط یک زن معصومه داشته باشیم آن هم وجود زهرای مرضیه ‏سلام اللّه علیها باشد. ما دلیلی بر عدم عصمت بعضی از زن‌های دیگر نظیر زینب کبری و ‏حضرت فاطمه معصومه سلام اللّه علیهما نداریم. این‌که ١٢۴ هزار پیامبر همه مرد ‏هستند برای این است که نبوّت و رسالت، کارهای اجرایی دارد و خصوصیات بدنی و ‏جسمی مردها به گونه‌ای است که کارهای اجرایی وظیفه مردهاست. از طرف دیگر ‏پشتوانه نبوت و رسالت، مقام ولایت است. کمال انسان در آن است که بشود ولی اللّه ‏و این مقام اختصاصی به مرد یا زن ندارد. زنان بزرگی نظیر آسیه، مریم، حضرت زهرا، ‏زینب کبری و حضرت معصومه در عالم بوده‌اند و این‌ها هرکدام با حفظ مرتبه و درجه ‏خاص خود می‌توانند به ولایت رسیده باشند.

نبوت و رسالت امر اجرایی است، این‌که ‏زنی پیامبر نشده است برای این است که زن باید با همه افراد جامعه تماس بگیرد، در ‏جنگ و صلح فرماندهی جنگ را به عهده بگیرد. این کار اجرایی برای زنان دشوار است ‏این‌چنین نیست که اگر پیامبران همه از جنس مرد بودند معنایش این است که کمال ‏معنوی مخصوص مرد است، بلکه کمال معنوی مربوط به ولایت است و در ولایت الهی ‏بین زن و مرد تفاوتی نیست، زن و مرد هر دو می‌توانند ولی اللّه بشوند.‏

منبع: ریحانه نیوز

چرا در بین پیامبران، زن وجود ندارد؟!

  • یکی از ما چند نفر
۱۷
شهریور
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • یکی از ما چند نفر
۱۵
شهریور

فراکسیون پارلمانی حزب‌الله لبنان با محکوم کردن تهدیدات آمریکا برای حمله به سوریه، این اقدامات را تهدیدی برای صلح و امنیت منطقه و جهان توصیف کرد.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، به نقل از سایت المصری الیوم، فراکسیون پارلمانی حزب‌الله لبنان با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد، تجاوز آمریکا به سوریه و یا تهدید به حمله تبلور تروریسم آشکاری است که چالشی برای منطقه و ملت آن به شمار می‌آید.

در ادامه این بیانیه آمده است: تهدیدات آمریکا در این خصوص در واقع تهدیدی آشکار علیه صلح و امنیت منطقه‌ای و جهانی است که تمام ابعاد آن به صورت کامل محکوم است.

این بیانیه تاکید کرد: تجاوز آمریکا به سوریه نمی‌تواند اهداف واقعی خود را که همان قوت بخشیدن به اسرائیل است پنهان کند. آمریکا سعی دارد از طریق این تجاوز سلطه استعمارگری غربی خود را در منطقه و ذخایر آن گسترش دهد.

این بیانیه می‌افزاید: درگیری مستقیم آمریکا در حمله به سوریه نشان می‌دهد که بحران بوجود آمده در این کشور از دو سال قبل تاکنون چیزی جز یک توطئه برای تسلط بیگانگان در منطقه نبوده است.

  • یکی از ما چند نفر
۱۴
شهریور

یکی از ابزار های موثر بر سبک زندگی خانواده ها,سریال های تلویزیونی هستند.

تا به حال دقت کرده اید که فیلم های ساخت کشور به اصلاح اسلامی مان لحظه ای به ستون دین اسلام نمیپردازند؟

از فیلم های سینمایی ساخت اصغر ها و پوران ها که توقعی نداریم و اگر نتوانیم مفهوم ضددینی القایی در آن را تشخیص دهیم ,باید به خودمان شک کنیم...

اما شاید لازم باشد حداقل در سریال های ماه مبارک رمضان حرفی از نماز به میان آید.فیلم هایی مثل دودکش که به اصطلاح با متن زندگی مردم عادی در ارتباط است.نمیدانم! شاید نماز خوان ها معمولی نیستند.

توقعی از فیلم نامه نویسان عزیز نداریم که مانند معدودی از فیلم ها, یک صحنه ی ماوراء الطبیعی به فیلم نامه اضافه کنند که یک پیرزن در نور و دود در حال نماز خواندن است.

شاید با دیالوگ های ساده ای بتوان کار را شروع کرد...

مثلا یک فرد عادی و موجه فیلم در کنار دیالوگ های دیگر بگوید:"من میرم نماز بخونم."فقط همین!

  • یکی از ما چند نفر
۱۳
شهریور

به آیت الله بهجت (ره) گفتند: کتابی درزمینه اخلاق معرفی کنید
فرمودند: لازم نیست یک کتاب باشد، یک جمله کافیست که بدانی  (خدا می بیند)

قلی زاده

  • یکی از ما چند نفر
۱۲
شهریور
مخترعان غربی عِلمشان سر به ثریا کشیده و دار و ندارشان را به حرامی‌ها هدیه کرده‌اند؛ حالا وقتی از بازار شام گذر می‌کنی، به جای سنگ ها، خمپاره‌ها هلهله می‌کشند و فرود می‌آیند ...
 آخرالزمان است و عصر جاهلیت ثانی 
مخترعان غربی عِلمشان سر به ثریا کشیده و دار و ندارشان را به حرامی‌ها هدیه کرده‌اند؛ حالا وقتی از بازار شام گذر می‌کنی، به جای سنگ ها، خمپاره‌ها هلهله می‌کشند و فرود می‌آیند ...  

 
دخترم، آرام باش و گوش فراده! 
حرامی ها دو سال است منتظرند تا سه ساله شوی 
          خانه ات به جای سقف، آسمان دارد و همه چیز برای پرواز مهیاست 
حرامی ها خرابش کرده اند تا "ویرانه نشین شام" شوی 
حرامی ها دو سال است که مشق تاریخ می کنند در دمشق؛ 
تا صحنه نمایش شومشان آماده شود و تو تماشاچی باشی و به تماشاگه راز دختر پادشاه کشور عشق پا بگذاری 
          شاهزاده خاتون رقیه سلام الله علیها را می‌گویم 
زنجیرهای اسیری دستت، 
    شاهدند که خارهای بیابان به تاول پای شاهزاده رقیه بوسه می‌زدند، وقتی او را فرسخ ها پیاده آوردند به همین خرابه ها؛  
                 به همین مسلخ عشق! 
آن ها نیک می دانستند که سه ساله حسین علیه السلام با سر پدر آرام گرفت و چون لب به لب های پدر نهاد، جان سپرد. 
پس چشمان تو شهادت داد که چگونه پدرت را به مهر حسین علیه السلام سر بریدند و 
        چشمان یتیم تو شاهد بود که مادرت را پیشت سر بریدند تا اگر بهانه گرفتی، نگوید "پدرت به سفر رفته" 
 
همه جا کربلاست و همیشه عاشورا 
        پس شیعه را تا به بلای کربلا نیازمایند از دنیا نخواهند برد! 
سرت را بالا بگیر، که طعم بلای کربلا را چشیده ای؛ و لایق زیارت شاهزاده خاتون رقیه شده ای! 
سرت را بالا بگیر و بگو  
                السلام علیکِ یا بنت الحسین 


***تصویر بالا یک دختر شیعه سوری را نشان می‌دهد که توسط سلفی ها به زنجیر کشیده شده و پدر و مادرش را پیش چشمش سر بریدند.

گروه فرهنگی مشرق 
  • یکی از ما چند نفر
۱۱
شهریور

3:33 دقیقه توجهمون رو خالی کنیم از همه چی و گوش دلمون رو بسپریم به نفس حق این مرد خدا


۰۸
شهریور

از حجت الاسلام عالی شنیدم که با کمک جمله ای از دعاهای صحیفه ی سجادیه فرمودند:

اگر انسان بخواهد ولی معصوم محور زندگی او شود باید 2 اتفاق درونش رخ دهد و دو گام بردارد:

1-تصعید نیت

پایین ترین درجه ی نیت دنیاست که در اینجا حتی عبادات بوی دنیا میدهد و این نیت می تواند رشد کند و به درجه ای بالاتر برسد مثلا بخاطر ترس از جنهم و شوق به بهشت و اما درجه ای بالاتر که به خاطر محبت و رضای خداوند است. وقتی نیت از سطح دنیا رشد کرد و به رضوان الهی رسید می گوییم نیت صعود کرده ست.

خلاف طریقت بود کاولیاء

تمنا کنند از خدا جز خدا

تو کز دوست چشمت به احسان اوست

تو در بند خویشی نه در بند دوست  

 

2-وفور نیت

یعنی گسترش نیت که به دو صورت معنا می شود:

_ بجای اینکه بطور معمول فقط در عبادات نیت کنیم به کارهای دیگرمان هم که ظاهر عبادت ندارند گسترش می یابد و اینجا نه تنها عباداتمان بوی دنیا نمی دهد بلکه دنیایمان بوی عقبی می دهد.بلکه هر آب خوردنی خوابیدنی سخن گفتنی و هر کار عادی دنیوی با نیت رضای الهی انجام شود.

_ نیت در دل از محدوده ی زمان و مکان بیرون میرود.مثلا اینکه تو حقیقتا در دل داری و نیت می کنی که اگر من در کربلا بودم فلان می کردم.با این کار تو می توانی در عبادات تمام اولیاء و انبیاء شریک شوی.

رسول اکرم ص می فرمایند:

من احب قوما حشر معهم و من احب عمل قوم اشرک فی عملهم

..............

استاد صفایی حائری ره در جاهای مختلف انسان رو در این راه اسیر سه چیز معرفی می کنند که در این جمله خلاصه می شود:

« آیا دلم و دل خلق و جلوه های دنیا از من بزرگترند که شب و روز مرا می چرخانند؟؟ »

(کتاب رشد استاد - تفسیر سوره ی عصر)

بیاین یک مدت هر شب فکر کنیم که کارای ما رو کدوم یکی از اینا می چرخونه؟؟؟

حالا شاید سخت باشه لحظه به لحظه فکر کنیم

بیاین روزی سه چار تا از کارای معمولیمونو بسنجیم...

انشاالله سر فرصت این اسارت ها رو با بیان استاد بیشتر باز می کنیم.

 

۰۵
شهریور
رنگو
اونا باوردارن اوضاع بهتر میشه
باور دارن برخلاف همه شواهد فردا بهتر از امروز میشه
مردم باید به یه چیزی باورداشته باشن..
قلی زاده

  • یکی از ما چند نفر
۰۵
شهریور

چندى پیش همایش «آنان که مى اندیشند» (ویژه بررسى آرا و اندیشه هاى میشل فوکو) به همت کانون اندیشه جوان و همکارى بسیج دانشجویى در تاریخ ۸۶‎/۷‎/۲۹ در دانشگاه تهران برگزار شد و بزرگانى از اندیشمندان ایرانى از جمله دکتر حسین کچوئیان در آن همایش سخنرانى کردند. آنچه در پى مى آید متن مقاله اى است که ایشان به صورت سخنرانى ارائه داده است.

paul-michel-foucault.jpgفوکو اندیشه هاى بسیار سختى دارد. تعداد زیادى از متفکرین و شارحین فوکو به صراحت گفته اند که اندیشه هاى وى را نفهمیده اند یا نمى توانند به صراحت بگویند که وى چه مى گوید! نوع فکر و ماهیت کار فوکو و اصطلاحات ابداعى متعددى که وى براى ارائه فکرش ایجاد کرده، منشأ فهم هاى متفاوت از کار او شده است. لذا ممکن است فهم من از فوکو هر چند مستند است، داراى تمایز ها و تفاوت هایى نسبت به آراى دیگران باشد.

به نظر من دیگر زمان آن گذشته است که مواجهه ما با متفکرین جوامع دیگر همانند مواجهه‌اى باشد که ما در یک قرن اخیر و قبل از این تحولات معرفت شناسانه با آن ها داشته ایم. ما نمى توانیم بدون لحاظ کردن نسبت یک متفکر با فضاهاى فکرى ما و ارتباط معرفت شناسانه و محتوایى اندیشه او با اقتضائات زمانى ما، از او استفاده کنیم. علاوه بر این لازم به ذکر است که نوع درک فوکو از عقلانیت و تلقى وى از کار فکرى و روشنگرانه، او را یک متفکر خاص، محلى و مقید به شرایط زمانى- مکانى مشخص نموده است. یعنى فکر فوکو نیز اجازه نمى دهد که وى را فراتر از موضوعات، مقولات و فضایى که او در رابطه با آن صحبت کرده است، استفاده کنیم. اگر چنین است که فوکو متفکرى است محلى و خاص و گفته هایش مقید به شرایط خود اوست این سؤال مطرح مى شود که اهمیت خواندن آثار فوکو در چیست و ما چرا باید او را مطالعه کنیم 

منبع:وب گاه دکتر حسین کچویان

  • یکی از ما چند نفر
۰۴
شهریور

  نام فیلم  اواتار Avatar

  محصول کشورهای  امریکا و انگلیس - 2009

  شرکت فیلم سازی  توینتیث سنچری فاکس

  ژانر  حادثه‌ای ، ماجرایی

  کارگردان  جیمز کامرون  James Cameron 

فیلمنامه "اواتار" رامانند اغلب آثار قبلی جیمز کامرون، خودش نوشته و هیچ همکار یا شریکی برای نوشتن یا تکمیل و یا بازنویسی آن نداشته است و بازهم علیرغم دارا بودن ابعاد مختلف سرگرمی و هیجان و جذابیت های تصویری (که با جلوه های ویژه تصویری فوق پیشرفته امروز تهیه شده)، وجوه اندیشه های فلسفی خاص درآن بارز است.وجوهی که درآثاری مانند:"بیگانه ها" (1986)، "ورطه" (1989)، " ترمیناتور"(1991)، "ترمیناتور 2:روز داوری"(1992) و حتی "تایتانیک" نیز به چشم می خورد. مثلا آن بازتاب و تکرار سخنان کاپیتان زیردریایی فیلم "ورطه"، هنگامی که در اعماق اقیانوس و در فضای میان لجه ای آب ، گرفتار بیگانه ها شده چه شباهت غریبی با تغییر شکل های ربات جیوه ای فیلم "ترمیناتور 2:روز داوری" در میان مخزن مذاب دارد ، گویی که هردو در برزخی هول آور به انعکاس اعمال خویش می نگرند. یا آن چرخش دوربین در میان اتاق ها و راهروهای کشتی غرق شده تایتانیک که همه آن زرق و برق و وسایل مربوطه مانند لوسترها و بشقاب ها و قاشق و چنگال ها در میان آب ها شناور است ، در حالی که در تصاویر پیشین آنها را در اوج تجمل و زینت دیده بودیم ، انگار که همه چیز به گناهی عظیم ، گرفتار قهر و غضب شده است ، همچنانکه در فیلم "ترمیناتور" این گرفتاری برای آخرالزمان ، هشدار داده می شود. شاید از همین رو باشد که جیمز کامرون ترجیح می دهد، فیلمنامه هایش را بدون کمک و همکاری دیگران، خود بنویسد و بازنویسی نماید.

اما قصه "اواتار" از آن تازگی و بداعت آثار پیشین کامرون برخوردار نیست و بسیاری از مایه ها و فراز و فرودها  و حتی ماجراهای آن، یادآور صحنه های مشابه در فیلم های دیگر است.

داستان فیلم از سال 2154 آغاز می شود، برادر یک دانشمند فضایی (که به قتل رسیده) به نام "جیک سالی" ( یک تفنگدار دریایی ارتش آمریکا که در جریان تجاوزات جنگی آمریکا به دیگر کشورها مجروح شده و از ناحیه دو پا فلج گردیده است) عازم ماموریتی ویژه در "پاندورا"(یکی از اقمار سیاره مشتری) می شود. جایی که قرار است منابع طبیعی سرشارش ، کره زمین را از خطر نابودی و اضمحلال نجات بخشد. در این سیاره ، موجوداتی به نام "ناوی" زندگی    می کنند که بسیار شبیه انسان هستند ، فقط 3 متر قد دارند و به چیزی میان انسان و حیوان راه می برند. ماموریت گروهی که جیک سالی به آنها می پیوندد و ارتش آمریکا نیز با  پیشرفته ترین سلاح هایش حضور دارد ، نفوذ در بین گروهی از این ناوی ها به نام "اواتار" است و دستیابی به مرکز انرژی سیاره که از درختی عظیم و مقدس به نام "ایوا" منشاء    می گیرد. به همین دلیل با استفاده از DNA اواتارها ، اواتارهایی مصنوعی به وجود آورده تا انسان ها بتوانند با وسیله ای خاص ، آنها را کنترل کرده و داخل جمعیت اواتارها شوند. جیک سالی یکی از همین اواتارها را کنترل می کند و در اولین قدم با یک دختر اواتار به نام "نیتری" ، آشنا شده که وی را از خطر مرگ نجات بخشیده است. پس از آن کم کم به درون قبیله وی راه یافته و در می یابد ، پدرش رییس قبیله بوده و مادرش رهبر معنوی قبیله به نام "موان" است. مراحل پذیرفته شدن جیک به عنوان یک عضو قبیله اواتار که "اوماتیکایا" نام دارد، بسیار سخت و دشوار می نمایاند و او مسیرهای پیچیده ای را طی می کند تا اینکه حتی به بالاترین درجه یعنی هدایت پرنده ای ازنژاد اسطوره ای "توروک" به نام"تایروکو"موفق می شود و جا پای رهبر افسانه ای آنها یعنی "توروک ماکتو" می گذارد. از این پس او دیگر هدف اصلی ماموریتش را از یاد برده و جذب زندگی و رفتار اواتارها شده و  تصمیم می گیرد همراه آنها در مقابل تجاوز ارتش و نیروهای بیگانه زمینی بایستد!

قلی زاده

 

  • یکی از ما چند نفر
۰۳
شهریور

 

بسم الله الرحمن الرحیم

نگاهی گذرا بر فیلم " وکیل مدافع شیطان "



این فیلم داستان وکیل مدافعی جوان و بسیار جاه طلب می باشد که در آن، وجدان او مورد آزمایش قرار می گیرد.

وکیل مدافع شیطان با بازی آل پاچینو، کیانو ریوز ، کارلایز ترون و به کارگردانی تیلور هکفورد یک درام فلسفی شگفت انگیز است. طرح اصلی این فیلم بر پایه ی تقابل میان خیر و شر است.

کوین لوماکس (با بازی کیانو ریوز) ، وکیل مدافعی جاه طلبی است که به همراه همسرش ماری آن (با بازی کارلایز ترون) در شهر فلوریدا در جنوب شرقی آمریکا، زندگی می کند. فلوریدا شهری مذهبی است که آرمان مردمان آن اعتقاد به خداست. همسر کوین زنی است با روحیه ای شکننده و بسیار حساس که به عنوان نمادی از انسان های پاک در این فیلم مطرح می شود.

در پی دادرسی ماجرای میان یک معلم هوس باز و دختر بچه ای مظلوم در دادگاه این شهر، کوین توانست رای دادگاه را متکبرانه و به صورتی ناعادلانه به نفع خود رقم بزند.

به دنبال این پیروزی و شکست ناپذیری متکبرانه ی کوین در دادگاه های مختلف، یکی از بزرگترین موسسات حقوقی نیویورک او را برای کار در این شهر دعوت می کند. کوین که به دنبال کسب موفقیت های بیشتر است این پیشنهاد را قبول می کند؛ هر چند مادر او که فردی مذهبی در شهر فلوریدا به شمار می رود با او مخالفت می کند و رفتن او را به نیویورک به منزله ی ورود به شهربابیلون ” می داند. شهری که بر اساس انجیل ، به دلیل نافرمانی مردمانش به عذاب الهی دچار شد.

با این همه کوین همراه همسر خود ماری آن ، به شهر نیویورک می روند. همچنان که می دانید نیویورک شهری بسیار مدرن در شرق ایالات متحده است با مردمانی که اغلبشان نگاه روشنفکرانه را دنبال می کنند؛ این موضوع را می توان با استناد به شعار رسمی این ایالت که ” بالا تر و فراترمی باشد، بیان نمود. در این زمان کوین با رئیس شرکت خود آقای جان میلتون(با بازی آل پاچینو) دیدار می کند. آقای میلتون در این فیلم نماد شیطان است.

در طی یک از سکانس های مهم این فیلم آقای میلتون و کوین به پشت بام شرکت -که بسیار هم بلند می باشد- می روند. در آن بالا آقای میلتون به مردم پایین اشاره می کند و آن ها را به صورت نقاطی کوچک در خیابان ها بیان می دارد. و سپس با این فضا سازی از کوین می پرسد که آیا نبودن هر کدام از این نقاط، هیچ اهمیتی دارد؟!

از این گفته ی آقای میلتون این طور می توان برداشت کرد که، شیطان با کوچک جلوه دادن گناهان، سعی می کند ما را به سمت آن ها تشویق نماید.

پس از این سکانس و در ادامه ی فیلم ، آقای میلتون پیشنهاد وکالت موکلانی را به کوین می دهد که هیچ کدام بی گناه نیستند و کوین هم – که انسان بسیار خودخواه و مغروری است - به دنبال پیگیری روند شکست ناپذیری وکالت خود ، این پیشنهادات را یکی پس از دیگری می پذیرد. به این ترتیب ،عملا کوین تمام زمان خود را صرف وکالت این افراد مجرم می کند. به سبب خودخواهی ها، و گاهی هم هوس رانی های کوین، آرام آرام او از زندگی و همسر خود دورتر می شود. هر چه کوین بیشتر به همکاری های خود با آقای میلتون ادامه می دهد، همسر او ماری آن ، که نماد انسان های معصوم در این فیلم می باشد، دچار مشکلات روانشناختی عمیق می شود و روز به روز بد تر می شود. کوین نیز به سبب حال نامساعد همسرش دچار افسردگی می شود، اما همچنان به کار خود در نیویورک ادامه می دهد.

ماری آن، از کوین می خواهد که همکاری اش را با آقای میلتون متوقف کند و با هم به فلوریدا بازگردند ، اما کوین این درخواست ها را رد می کند. سرنجام ماری آن ، خود را می کشد و با این اقدام او، ضربه ای کاری به روحیه ی کوین وارد می شود . کوین که دیگر متوجه اعمال خودخواهانه و زشت خود شده است ، زندگی خود را متاثر از آقای میلتون می بیند. به این ترتیب فورا خود را به اتاق آقای میلتون در بالاترین طبقه ی ساختمان می رساند. سپس او آقای میلتون را در خود کشی همسرش مقصر می شمارد و حتی با اسلحه ی خود به سمت او شلیک می کند. اما از ان جا که آقای میلتون شیطان مجسم است، بنابراین این شلیک ها نیز بی اثر است.

آقای میلتون در پاسخ این گونه می گوید:

خوبه شلیک کن    این همون خشمیه که من دوست دارم …! “ ” این آخرین مرحله تا عریانی کامله . . .”

من همیشه تماشات می کردمانتظار می کشیدم من طرفدار انسانم…!  کاملا انسان گراولی من عروسک گردان نیستم کوین…! انجام کارا با خودتونه ..!”

در این موقع کوین از آقای میلتون می پرسد: تو کی هستی … ؟ چی هستی ….؟

و آقای میلتون پاسخ می دهد:

آه من اسمای زیادی دارم.. شیطان …! نه! …. بگو ببینم کوین کی می تونه کاملا منکر بشه که تمام قرن بیستم مال من نبوده ..؟! تمامش کوین! تمامش ! دیگه نوبت منه.. ! دیگه نوبت ماست ..! ”

اگر شما هم این فیلم را دیده باشید، حتما می دانید که چگونه کوین با تمسک به قاعده ی اختیار و فضیلت جویی ، خود را از این مخمصه خارج می کند و شیطان را در گام نهایی خود ناکام می گذارد. با این رستگاری، کوین فرصتی دوباره برای زندگی ای سالم می یابد و این بار در همان دادگاه شهر فلوریدا که در آن یک بار به ناحق رای دادگاه را برده بود حضور می یابد و از وکالت آن معلم ضد اخلاق انصراف می دهد. هر چند این کار او باعث می شود تا خدشه ای بزرگ در شهرت او پدید آید.

در سکانس انتهایی این فیلم بار دیگر شیطان به صورت یک خبرنگار به وسوسه ی کوین می پردازد و کوین باز هم بنا بر ویژگی شاخص غرور خود، تن به اشتباهی دیگر می دهد.

با دیدن این فیلم می توان دریافت که یکی از مهمترین نقاط ضعفی که شیطان می تواند از آن بر ضد ما انسان ها استفاده کند ، خودخواهی برخی از ماست . هم چنین می توان دریافت که شیطان به صورت های مختلف در زندگی ما انسان ها حضور دارد و هر بار به طریقی به دنبال گمراه کردن ماست. به امید آن که روز به روز، با تمسک جستن به اخلاقیات و توسل به خوبی ها فروتن تر و متواضع تر شویم …. انشاءالله...

 قلی زاده

  • یکی از ما چند نفر
۰۳
شهریور


کلیک کنید.

  • یکی از ما چند نفر