کانون اندیشه دانشجوی مسلمان..

کانون اندیشه دانشجوی مسلمان..
نویسندگان

۵ مطلب در آذر ۱۳۹۱ ثبت شده است

۲۶
آذر
  • یکی از ما چند نفر
۱۳
آذر
  • یکی از ما چند نفر
۱۱
آذر

پذیرش فلسطین به عنوان دولت ناظر غیرعضو در سازمان ملل با واکنش های بین المللی و منطقه ای رو به رو شد و در این میان هاآرتص آن را تحقیر اسرائیل دانست.

  • یکی از ما چند نفر
۰۸
آذر

«ژنرال موشه دایان معتقد بود که سران اسرائیل باید روشی را در پیش بگیرند که دیگران از آنها تلقی یک «سگ هار» را داشته باشند»! سگی که بی ملاحظه به هر که بخواهد حمله می کند و گاز می گیرد و می کشد! گفتنی است موشه دایان در جریان جنگ جهانی دوم بر اثر اصابت گلوله چشم چپ خود را از دست داده بود ولی تا پایان عمر1981(1360) یک چشم بند سیاه به چشم داشت و حاضر به استفاده از چشم مصنوعی و یا عینک دودی نبود و گفته می شد موشه دایان براساس همان دیدگاه یاد شده اصرار داشته است که چهره مخوفی داشته باشد!

 

  • یکی از ما چند نفر
۰۸
آذر

مولای ما...! بعدازظهر آن روز را به خاطر دارید؟... ساعتی قبل از آن که «سر» بدهید، ندای «هل من ناصر ینصرنی» سر دادید. وقتی صدایتان در فضای غم گرفته کربلا پیچید، شیطان انگشت حیرت به دندان گزید که فرزند رسول خدا(ص) را چه می شود؟ چه کسی را به یاری می طلبد؟! در این سو که یارانش همه به خون غلتیده اند و در آن سوی دشمنانش با شمشیرهای آخته به ریختن خونش ایستاده اند، پس، حسین روی سخن با که دارد؟ و در این صحرای داغ و تب دار، کدام لبیک را انتظار می کشد؟! شاید شنیده بود که اگر در «منا» ماجرای ذبح اسماعیل با «فدیناه بذبح عظیم» خاتمه یافته ولی در کربلا سخن از «ان الله شاءأن یراک قتیلا» در میان است. شیطان گیج شده بود، ساعتی بیشتر از حیات این جهانی حسین باقی نمانده است ولی او ندای «هل من ناصر» بر لب دارد! فرزند زهرا، با که سخن می گوید؟ و کدام جماعت را به یاری می طلبد؟! اینجا که کسی نیست! شیطان نمی دانست- و حرامیان نیز- که کربلا سرزمینی است به پهنای همه سرزمین ها و عاشورا، روزی است به درازای همه روزها. نمی دانست که کربلا آغاز راه است و عاشورا شروع ماجرا. تو اما، می دانستی چه کرده ای، مولای ما...
ندای آن روز تو در گوش زمان پیچید و همه جا به گوش کربلایی هایی رسید که آن روز به کربلا نرسیده بودند و عاشورائیانی که سال ها بعد از عاشورای سال 61 هجری دیده به جهان گشوده بودند. از آن روز به بعد هر که ندای آن روز تو را می شنید، لبیک گویان به سوی تو می دوید. بر شمار پیروان تو همه روزه افزوده می شد و دشمنان آن روزهای تو نیز تکثیر می شدند.

  • یکی از ما چند نفر