کانون اندیشه دانشجوی مسلمان..

کانون اندیشه دانشجوی مسلمان..
نویسندگان

۱۹ مطلب با موضوع «مقالات» ثبت شده است

۲۹
اسفند

دکتر پرویز امینی


خبرگزاری تسنیم: جامعه شناس سیاسی می‌گوید: دولت خود را از طریق رسانه‌ها به‌گونه‌ای مطرح کنند که مورد پسنداجتماعی قرار بگیرد ولو اینکه تصویری که از دولت ارائه می‌دهند نسبتی با واقعیت دولت و رئیس‌جمهور نداشته باشد. اسم این کار، «عکس‌برداری» است.

 

به گزارش خبرگزاری تسنیم، مبانی نظری دولت یازدهم بارها با قلم و گفته‌های پرویز امینی تحلیگر و جامعه شناس مسائل سیاسی مورد بررسی و نقد قرار گرفت و ما نیز با توجه به اظهارات اخیر آقای رئیس جمهور در جشنواره مطبوعات و خبرگزاری‌ها به سراغ وی رفتیم تا در مورد سیاست‌های رسانه‌ای دولت حرف‌های نویسنده کتاب جامعه‌شناسی 22 خرداد و مهارقدرت در مردمسالاری دینی را بشنویم.

امینی معتقد است سیاست رسانه‌ای دولت ماقبل ماقبل رسانه است، گفت: سیاست رسانه‌ای دولت در تعامل با جامعه در شرایطِ ماقبلِ‌ماقبلِ رسانه یا ماقبلِ عقب‌ماندگی است؛ یعنی وضعیت عقب‌ماندگی هنوز یک درجه پیشرفته‌تر از سیاست رسانه‌ای دولت است. چراکه به طور رادیکالی به واقعیت بی‌توجه است. اگر بخواهم سیاست رسانه‌ای دولت در تعامل با جامعه را در یک مفهوم خلاصه کنم، می‌گویم سیاست رسانه‌ای دولت «عکس‌برداری» است.

وی افزود: در واقع مسئله اصلی دولت و رئیس‌جمهور در تعامل با جامعه، عمدتا «پسند اجتماعی» است؛ یعنی دولت  خود را در فضای عمومی و از طریق رسانه‌ها به‌گونه‌ای مطرح کنند که مورد پسند اجتماعی قرار بگیرد ولو اینکه تصویری که از دولت ارائه می‌دهند نسبتی با واقعیت دولت و رئیس‌جمهور نداشته باشد. اسم این کار، «عکس‌برداری» است.

جامعه شناس مسائل سیاسی در توضیح سیاست رسانه‌ای «عکس‌برداری» دولت، اظهار داشت: مثلاً شما می‌بینید که رئیس‌جمهور در فاصله زمانی کوتاهی، یک عکس از خودش به فضای جامعه با منشور حقوق شهروندی نشان می‌دهد، یعنی من طرفدار حقوق شهروندی هستم، آزادی بیان، آزادی نقد، انتقادم. ناگهان تصاویری از روحانی با لباس ورزشی در ارتفاعات تهران و در بین جوانان منتشر می‌شود که در حکم عکسی است که برای مخاطب جوان تولید شده است.

امینی اضافه کرد: کلیپی به نام «نوسفر» از روحانی ساخته می‌شود که در آن مجدداً تلاش می‌شود عکسی از روحانی به جامعه ارائه می‌شود که مورد پسند آن بدنه قرار بگیرد. این کلیپ، کپی کامل یک برنامه تبلیغاتی است و در آن تلاش می‌کنند که از روحانی یک روشنفکر تمام عیار  بسازنند و این عکسی است که از روحانی برای مخاطب روشنفکرپسند گرفته شده است. در دیدار با هنرمندان یک عکس دیگر  ارائه می‌شود که به یکباره وی می‌گوید که  هنرمند ارزشی و غیرارزشی نداریم. رئیس‌جمهور چیزی می‌گوید که آن محیط و کسانی که آنجا هستند، بپسندند.

وی همچنین طرح شعارهایی مانند «آزادی» و «نقد» از سوی دولت مطابق با واقعیت دولت نمی‌دانید و این شعارها را برای به دست آوردن «پسند اجتماعی» می‌داند، گفت: مثلاً روحانی درباره فیلم مارمولک در دوره‌ای که دبیر شورای عالی امنیت ملی است چه می‌گوید؟ فیلمی که به زعم خیلی از مذهبی‌ها، مسئله‌ساز نیست اما روحانی پس از تماشای فیلم می‌گوید که «حتی در رژیم شاه هم کسی جسارت ساخت فیلم موهنی مثل مارمولک را نداشت». حالا این داوری فیلم مارمولک را مقایسه کنید با این سخن که هنرمند ارزشی و غیر ارزشی نداریم!!

این تحلیلگر مسائل سیاسی با اشاره به اظهارات روحانی در سال 80 که توسط مجله راهبرد نیز منتشر شده است، تصریح کرد: سال 80 در مجله راهبرد شماره 20، متعلق به مرکز تحقیقات مجمع که مدیر مسئول آن نیز آقای روحانی است، سخنرانی وی (اواخر سال 79) راجع به امنیت عمومی منتشر شده است. ببینید آقای روحانی چه دیدگاهی درباره آزادی دارد؟ «محاکمه» و «تعطیلی» رسانه‌های متخلف را کاری «حداقلی» می‌داند و از «خداحافظی» مسئولین آن رسانه از «فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی» سخن می‌گوید.

امینی همچنین در مورد بی‌سواد خطاب کردن منتقدان توسط رئیس جمهور اظهار داشت: سخنان روحانی در دانشگاه شهید بهشتی که منتقدان را «بی سواد» قلمداد کرد نیز حاکی از همین مسئله است. دعوت به «آزادی» و «نقد» و بی‌سواد معرفی کردن منتقدین با هم سازگار نیست. بنابراین به دست گرفتن شعار آزادی بیان و چیزهای مرتبط با آن در روحانی واقعیت وجودی ندارد و طرح آن برای کسب پسند اجتماعی است. اتفاقا آن سخنان با طبیعت واقعی روحانی کاملاً منطبق است.

وی همچنین در مورد دلیل سیاست «عکس‌برداری» دولت می‌گوید: این سیاست رسانه‌ای یعنی عکس‌برداری زمانی به کار گرفته می‌شود که ضعف در اعتماد به نفس احساس می‌شود. این ضعف در اعتماد به نفس، نتیجه این تلقی از خود است که واقعیت وجودی من با پسند اجتماعی فاصله دارد. در چنین شرایطی افراد و نهادهای با این تلقی روان‌شناسانه، بسیار آسیب‌پذیر می‌شوند.

مشروح گفت‌وگوی خبرگزاری تسنیم با پرویز امینی را اینجا ببینید.

  • یکی از ما چند نفر
۲۸
اسفند

مسأله نفت و تجربه شکست

به روایت تاریخ، ملی‌شدن صنعت نفت به عنوان جنبشی برآمده از عمق خواسته‌های ملت، هرچند در برهه و مقطعی توانست ضربه‌ای بر روند غارت و چپاول منابع نفت ایران وارد آورد، اما به دلایل گوناگونی حفظ این دستاوردها ممکن نشد و آن‌چه که با هزینه‌های بسیار به دست آمده بود در چشم‌ برهم‌زدنی مضمحل شد و به کودتای آمریکایی- انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و تحکیم هرچه بیشتر استعمار خارجی و استبداد داخلی انجامید.

جامعه‌‌ی ایران با داشتن شرایط خاص تاریخی و برخورداری از ویژگی‌های فرهنگی مختص به خود در طول سالیان متمادی، آبستن تحولات و خیزش‌های سیاسی- اجتماعی گوناگونی بوده است. نهضت تحریم تنباکو، نهضت عدالت‌خانه و قیام مشروطه، جنبش ملی‌شدن صنعت نفت و در نهایت انقلاب اسلامی ایران در سال ۵۷، برخی از مهم‌ترین حلقه‌های به‌هم پیوسته‌ی زنجیره‌ی قیام‌ها و حرکت‌های اجتماعی و اعتراضی مردم ایران در تاریخ معاصر بوده‌اند.

هرچند جنبش‌های سیاسی- اجتماعی مبتنی بر علل و بسترهای خاصی شکل می‌گیرند؛ اما می‌توان با نگاهی به زمینه‌ها و روند تاریخی آن‌ها در یک جامعه، به خطوط و محورهای مشترکی برای تحلیل‌شان دست یافت. «جنبش ملی‌شدن صنعت نفت» نیز علاوه بر آن‌که بر مسأله‌ی چپاول و غارت منابع نفتی ایران توسط بیگانگان و مشخصاً انگلستان تمرکز داشت اما در مقیاسی کلان‌تر، حاصل انباشت مطالبات تاریخی ملت ایران و ساختار فرهنگی- اجتماعی خاص جامعه‌ی ایرانی بود. بررسی علل پیروزی و شکست نهضت ملی‌شدن صنعت نفت می‌تواند به تجربه‌ی ملت ایران در مسیر تکاملی استقلال‌خواهی بیفزاید.

* قیام علیه وابستگی
برای درک صحیح‌تر ماهیت یک جنبش سیاسی- اجتماعی باید نگاهی دقیق به بسترها و علل رخداد آن داشت. ملی‌شدن صنعت نفت در سلسله‌ای از عوامل تاریخی انباشتی قرار دارد که مهم‌ترین محور آن را را می‌توان «وابستگی و استعمار ایران توسط قدرت‌های بیگانه» دانست: «روند وابستگی حاکمان ایرانی به بیگانگان و نفوذ چپاولگران بین‌المللی برای غارت منابع ملی ایرانیان از اواخر حکومت قاجار شکل گرفت و در طول دوره‌ی رضاخان و به حکومت رسیدن محمدرضا پهلوی ادامه یافت...

البته وابستگى کشور دفعتاً پیش نیامد، بلکه از اواخر دوران قاجار به‌تدریج وابستگى به اقتصاد و سیاست‌هاى جهانى و دولت‌هاى بیگانه با دادن امتیازات پى‌درپى به خارجی‌ها -که به زیان ملت ایران بود- شروع شد. بعد وقتى دوران استبداد به‌خاطر نهضت مشروطیت و قضایاى دیگر ضعیف گردید، ناگهان عَلَم شوم و ننگین وابستگى در حکومت پهلوى بلند شد؛ یعنى حاکمیت سیاست‌هاى وابسته و قراردادهاى تحت فرمان و حاکمان و شخصیت‌هاى سیاسى دست‌نشانده و گوش به فرمان خارجى؛ البته دیکتاتورى هم در آن بود و روز به روز خطرناک‌تر و مدرن‌تر و سخت‌تر هم مى‌شد.» [بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان زنجان ۱۳۸۲/۷/۲۲]

ماجرای کشف نفت در ایران و اعطای امتیاز آن به ویلیام ناکس دارسی -سرمایه‌دار انگلیسی- در روند وابستگی به بیگانه و غارت منابع و ثروت‌های ملی قرار دارد. ایران تا پیش از این به دلیل موقعیت جغرافیایی و همسایگی‌اش با هند محل تاخت‌وتاز استعمارگران بود؛ کشف نفت، باعث گردید «مسأله‌ی نفت» محل تقابل استعمارگران با ملت ایران قرار گیرد.

از طرف دیگر، وابستگی به عنوان زخم کهنه‌ی جامعه‌ی ایرانی در این مسأله نمودی واضح یافت و زمینه‌ساز تحرکات آگاهی‌بخش و اعتراضی جمعی از نخبگان غیر وابسته و جلب توجه توده‌ی مردم به این موضوع شد. در این مرحله، همراهی شخصیتی چون آیت‌الله کاشانی با دکتر مصدق، جلب حمایت توده‌های مردم و غلبه‌یافتن مطالبه‌ی ملی‌شدن صنعت نفت در فضای عمومی جامعه و در بین برخی نخبگان، عملاً حرکت روبه‌جلوی جنبش را تسریع کرده و قدرت مانع‌تراشی مخالفین و نیروهای متمایل به استعمار را به شکل محسوسی کاهش می‌داد.

ملی‌شدن صنعت نفت با نخست‌وزیری مصدق شتاب بیشتری به خود گرفت و به عنوان اولویت نخست دولت در مسیر اجرا قرار گرفت و سرانجام در ۲۹ اسفند و با تصویب مجلس سنا، پیشنهاد ملی‌شدن صنعت نفت ایران قانونی شد. پس از ملی شدن صنعت نفت بود که استبداد داخلی و استعمار خارجی بار دیگر به مثابه «دو لبه‌ی قیچی» وارد کارزار شده و با تشدید فشارها و سنگ‌اندازی‌ها علیه جنبش، به مانع‌تراشی در برابر تحقق خواست ایرانیان پرداختند و سرانجام این نهضت مردمی شکست خورد.

* چرا ملی‌شدن صنعت نفت شکست خورد؟
برای دست‌یابی به تحلیلی دقیق و مبتنی بر شواهد و قرائن تاریخی باید عملکرد نیروهای سیاسی اثرگذار در جنبش، روش‌های به‌کارگیری شده توسط آن‌ها و تأثیر این عملکرد بر حرکت کلی جنبش و همراهی مردمی با آن را مورد ارزیابی قرار داد.
  • یکی از ما چند نفر
۰۴
اسفند


سیاسی بودن فضای دانشگاه‌ها و فعالیت سیاسی دانشجویان به چه معناست و چه الزاماتی دارد؟ «بنده دلم می‌خواهد این جوانان ما، شما دانشجویان؛ چه دختر، چه پسر و حتی دانش‌آموزان مدارس -روی این ریزترین پدیده‌های سیاسی دنیا فکر کنید و تحلیل بدهید. گیرم که تحلیلی هم بدهید که خلاف واقع باشد؛ باشد! خدا لعنت کند آن دست‌هایی را که تلاش کرده‌اند و می‌کنند که قشر جوان و دانشگاه ما را غیر سیاسی کنند. کشوری که جوانانش سیاسی نباشند، اصلاً توی باغ مسائل سیاسی نیستند، مسائل سیاسی دنیا را نمی‌فهمند، جریان‌های سیاسی دنیا را نمی‌فهمند و تحلیل درست ندارند، مگر چنین کشوری می‌تواند بر دوش مردم، حکومت و حرکت و مبارزه و جهاد کند؟

همچنین باید تفکیکی میان دو مفهوم «سیاست‌گری» و «سیاست‌بازی» انجام داد. آن‌چه که دانشجویان باید به دنبال آن باشند سیاست‌گری است و نه سیاست‌بازی: «ما دو کار سیاسى داریم: سیاست‌زدگى و سیاست‌بازى؛ این یک‌جور کار است. این را من به هیچ‌وجه تأیید نمی‌کنم؛ نه در دانشگاه و نه در بیرون دانشگاه؛ بخصوص در دانشگاه. یکى هم سیاست‌گرى است؛ یعنى حقیقتاً فهم و قدرت تحلیل سیاسى پیدا کردن؛ که یکى از وظایف تشکل‌هاى دانشجویى این است. من تأکید می‌کنم، تشکل‌هاى دانشجویی - نوع برنامه‌ریزى و کار را به کیفیتى قرار دهید که دانشجو قدرت تحلیل سیاسى پیدا کند؛ هر حرفى را به آسانى نپذیرد و هر احتمالى را به‌ آسانى در ذهن خودش راه ندهد یا رد نکند؛ این قدرتِ تحلیل سیاسى، خیلى مهم است. 

  • یکی از ما چند نفر
۳۰
بهمن

متن ابلاغیه رهبر انقلاب به رؤسای قوای سه گانه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را از اینجا بخوانید.

۲۹
بهمن

سعید جلیلی در جواب سوال دانشجویی که از او پرسیده بود، «تفاوت آخرین متن توافق‌شده شما با 1+5 با متن توافق‌شده اخیر با دکتر ظریف در ژنو چیست؟» در توضیحاتی مفصل، به بیان روند مدیریت پرونده هسته‎ای در 6 سال گذشته پرداخت تا بتواند به این پرسش بصورت دقیق پاسخ دهد.

به گزارش مشرق، دکتر سعید جلیلی نماینده رهبر معظم انقلاب در شورای عالی امنیت ملی، ابتدای بهمن ماه در جریان سفر به استان خوزستان، با حضور در جمع دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز، به بیان نکات قابل توجهی پیرامون مسائل جاری روز و موضوعات سیاست خارجی پرداخت.

در بخش پرسش و پاسخ این نشست، دکتر جلیلی در جواب سوال دانشجویی که از او پرسیده بود، «تفاوت آخرین متن توافق‌شده شما با 1+5 با متن توافق‌شده اخیر با دکتر ظریف در ژنو چیست؟» در توضیحاتی مفصل، به بیان روند مدیریت پرونده هسته‎ای در 6 سال گذشته پرداخت تا بتواند به این پرسش بصورت دقیق پاسخ دهد.

سخنان دکتر جلیلی که در واقع تشریح روند توافقات و اظهارات طرفین در 6 سال گذشته بود از آنجا می‎تواند قابل توجه و اهمیت باشد که در ماه‎های گذشته با هدف کاهش انتقادات از توافقنامه ژنو، تلاش شد تا روند 6 سال گذشته به گونه متفاوتی در رسانه‎ها بازنمایی شده و اینگونه وانمود شود که در این سال‎ها اساسا کنش خاصی در عرصه دیپلماسی هسته‎ای صورت نگرفته است.

این رفتار رسانه‎ای که  عمدتا با استناد به سخنان علی اکبر ولایتی در مناظره‎های تلویزیونی مبنی بر «قرائت بیانیه در گفتگوها با 1+5 بجای مذاکره» سامان گرفته بود، حجم قابل توجهی از اخبار سیاست خارجی کشور را به خود اختصاص داده است.

دکتر جلیلی سخنان خود به این نکته نیز اشاره و در چند بخش تصریح کرده است که اگر صرفا بیانیه در مذاکرات قرائت می‎شد، دستاوردهای مذکور چگونه قابل حصول بوده است؟

آنچه در ادامه می‎خوانید، متن کامل این پرسش و پاسخ و توضحیات دکتر جلیلی است که برای اولین بار منتشر شده است:

روندی که در گفتگوهای 1+5 دنبال کردیم، این گونه بود. در مناسباتی که بین ایران و آژانس بود، آنها بارها بیان می‌کردند ایران مشکلات جدی دارد. آخرین توافقی که در دوره جناب آقای لاریجانی با آژانس صورت گرفت این بود که قدرت‌ها ادعا می‌کردند بین ایران و آژانس ابهامات، اشکلات و مشکلات زیادی وجود دارد و به ایران بی‌اعتماد هستیم و در سال 82 بر اساس این تحلیل‌ها این ادعا را بر کشور تحمیل کردند و موجب شد حدود دو سال و نیم فعالیت‌هایمان را به حالت تعلیق دربیاوریم.
توافق مهم ایران و آژانس در سال 86

در تابستان 86 گفتیم شما می‌گویید مشکلات و سئوالات زیادی وجود دارند. ما همه اینها را حل می‌کنیم، ولی حق ندارید بر این مبنا حق ما را تضعیف یا تکالیف بیشتری را بر ما تحمیل کنید. می‌گفتند شما این کار را نمی‌کنید، می‌گفتیم شما چه کار دارید؟ مرجع این کار آژانس است و ما با آژانس می‌نشینیم و هر چه مشکل هست حل می‌کنیم، البته اگر سئوالات شما در چهارچوب قوانین آژانس بودند و فراتر از آن نبودند.

این صحبت‌ها منجر به توافقی شد که در سال 86 امضا شد و ما به آژانس گفتیم هر مسئله‌ای را که می‌گویید باقی مانده است بگویید تا حل کنیم. قدرت‌ها می‌گفتند هزاران سئوال مطرح هستند و آژانس کلاً به شش مسئله و سئوال رسید و گفت ما به عنوان آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای با ایران شش مسئله بیشتر نداریم. به قول خودشان Outstanding issues. گفتند از نظر ما آنچه که مسئله باقی مانده شش مورد است. گفتیم همه شش تا را برای شما حل می‌کنیم.

این توافق‌نامه امضا و پس از امضای آن مسئولیت آقای لاریجانی عوض شود. قرار شد آن شش مسئله را طی هجده ماه حل کنیم و جمهوری اسلامی ایران توانست با ادله فنی و بحث‌های بسیار دقیق حقوقی در ظرف شش ماه هر شش مسئله را حل کند و آژانس برای هر شش مسئله به ما نامه داد که این مسائل از نظر ما حل شده‌اند و در اسفند سال 86 آقای البرادعی، مدیرکل آژانس در گزارشی نوشت که شش مسئله حل شده‌اند.

صدور قطعنامه 4 روز پس از گزارش مثبت آژانس درباره ایران

می‌خواهم مناسباتی را که بر جهان حاکم هست در اینجا تبیین کنم. اینها ادعا کرده بودند هزاران مسئله وجود دارد و آژانس به این نتیجه رسید که شش مسئله بیشتر نیست و بعد هم تأکید کرد هر شش مسئله حل شده است، در حالی که آژانس دوستان ما که نبودند و به اصطلاح خودشان بیشتر هم با آنها بودند، اما در ده اسفند 86 رسماً نامه داد که این مشکلات حل شده‌اند.

در گزارش مدیرکل هم در اینترنت و هم در سایت آژانس بین‌المللی انرژی می‌توانید ملاحظه کنید. به نظر شما واکنش طبیعی به این گزارش چه باید باشد؟ حداقل آن شش کشور که قدرت‌های مطرح هستند باید بگویند این شش تا که حل شد، برویم بهانه جدیدی را پیدا کنیم.

آقای البرادعی در 10 اسفند این گزارش را داد و در 14 اسفند قطعنامه علیه ما صادر شد که چرا حل کردید؟ بحثم این است که کسی را که خواب است می‌شود بیدار کرد، اما کسی را که خودش را به خواب می‌زند نمی‌شود بیدار کرد. درست چهار روز پس از آن که آژانس وابسته به سازمان ملل می‌گوید مسائل حل شدند، سازمان ملل علیه ایران قطعنامه صادر می‌کند. بعد گفتند باید مذاکرات صورت بگیرد و آقای سولانا به ایران آمد. ما پرسیدیم گفتگو برای چه چیزی باید صورت بگیرد؟ شما گفتید نگران هستید و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هم که گفته است جای نگرانی نیست و مسائل حل شده‌اند. شما شش قدرت هستید و جمهوری اسلامی هم یک قدرت است و می‌توانیم بنشینیم در باره نقاط مشترک برای همکاری گفتگو کنیم. ما یک بسته پیشنهادی را ارائه کردیم و گفتیم در باره این موضوعات می‌توانیم صحبت کنیم، اما بخش انرژی هسته‌ای که حل شده است. در مورد خلع سلاح، عدم اشاعه، استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای که دیگر صحبتی نمانده است و طبق گزارش مدیرکل آژانس این موضوعات حل شده‌اند. آنها متقابلاً یک بسته دادند. گفتیم ما یک بسته ارائه داده‌ایم و شما هم یک بسته ارائه داده‌اید. فرهنگ گفتگو و مذاکره اقتضا می‌کند بر اساس مشترکات گفتگو کنیم.

چشم طمع آمریکا به فتنه 88 و هدفمندی یارانه ها

به گزارش رجانیوز، دکتر سعید جلیلی پس از اشاره به تدوین بسته های گفتگو از سوی ایران و 1+5 در سال 87 به بررسی تاثیر انتخابات بر مذاکرات هسته ای پرداخت:

بعد از این که این موضوع شکل گرفت، اینها در سال 88 منتظر نتیجه انتخابات ماندند. در تیرماه 87 بسته پیشنهادی‌مان را دادیم و اینها گفتند حالا باید بررسی کنیم و روند کار متوقف شد. منتظر بودند ببینند انتخابات در امریکا و ایران چه می‌شود.

انتخابات در ایران برای ما ظرفیت بزرگی را ایجاد می‌کرد و جمهوریت نظام را به رخ می‌کشید. بعد از انتخابات می‌توانستیم وارد عرصه دفاع از منافع ملی شویم.

شرایط فتنه که پیش آمد، اینها دو باره به طمع افتادند و فکر کردند به بهانه فتنه می‌توانند فشارهایی را بر ما تحمیل کنند. یک مدت که از فتنه گذشت و دیدند خبری نیست، گفتگوهای دور بعد در مهر 88 شروع شد.

 در آنجا مسئله اورانیوم غنی‌شده 20 درصد مطرح شد. ما گفتیم امروز اورانویم 5/3 درصد را تولید می‌کنیم و به اورانیوم 20 درصد هم نیاز داریم. اگر به ما می‌فروشید که هیچ، وگرنه تولید می‌کنیم.

در آن زمان بحث توسعه اقتصادی مطرح شد و بحث جراحی بزرگی به اسم هدفمندی یارانه‌ها که امیدوار بودند یک بحران اجتماعی عظیمی را درست کند و آنها منتظر نتایج این طرح بودند و لذا مذاکرات را متوقف ساختند. اینها دیدند این طرح با موفقیت پیاده شد و دور سوم مذاکرات را مطرح کردند.

استانبول 1 آغاز تغییر نگاه غرب به ایران در مذاکرات

در دور سوم به این نتیجه رسیدند که روی نقاط مشترک، و نه برای تحمیل نظر یک طرف به طرف دیگر گفتگو صورت بگیرد که شد استانبول 1. در استانبول 1 یکی از بحث‌های ما این بود که چرا گفتگوها همیشه باید در اروپا باشد و چرا همیشه جا را شما تعیین می‌کنید؟

آنها وقتی دیدند مذاکرات به نفعشان نیست، قبل از استانبول 1 مطرح کردند ایران تحت فشار پای گفتگو آمده است.

 ما گفتیم اگر این مذاکرات برای همکاری مشترک است، پس چرا دارید علیه کشور ما اقدامات خصمانه، تحریم‌ها و قطعنامه‌ها را انجام می‌دهید و اول باید تکلیف اینها روشن شود. در محیط خصمانه که نمی‌شود همکاری را دنبال کرد و ادله آوردیم.

این که بعضی‌ها گفته‌اند اینها در آنجا سخنرانی می‌کردند، خلاف واقع است و هر دور گفتگوهای ما پنج شش ساعت طول می‌کشید. تمام ادله حقوقی را آوردیم که چرا می‌گوییم قطعنامه‌ها غیرقانونی هستند. این بر اساس حقوق بین‌الملل خود آنها ادله حقوقی دارد که تحریم‌ها به لحاظ ماهیت و روندی که طی شده است غیرقانونی هستند و مفصلاً این موضوع را توضیح دادیم و ثابت کردیم در قطعنامه صادرشده هیچ‌یک از ادله حقوق بین‌الملل رعایت نشده‌اند.آنها در این باره پاسخی نداشتند.

مغلطه اشتون چگونه دست 5+1 را رو کرد

سعید جلیلی در ادامه افزود: گاهی جلسات تا نیمه شب طول می‌کشید و فردای آن یکمرتبه گفتگوها را قطع می‌کردند و خانم اشتون گفت اگر این مسیر را ادامه بدهید به نتیجه نمی‌رسیم.

ما گفتیم کجای این بحث غلط است؟ ما 20 ساعت است داریم برای شما ادله می‌آوریم و نمی‌پذیرید. ایشان گفت گوشی تلفن‌های ما باز است، هر وقت نظرتان عوض شد به ما اطلاع بدهید و بعد هم گفتگوها را قطع کردند.

سپس در مصاحبه مطبوعاتی گفت ایران برای گفتگوها پیش‌شرط می‌گذارد. من گفتم شما که گفتید ایران تحت فشار تحریم‌ها پای گفتگو آمده است. چطور کسی که تحت فشار پای میز مذاکره آمده است، حالا پیش‌شرط می‌گذارد؟ ایشان گفتگوها را قطع کرد. همان‌هایی که به ما گفتند تلفن‌های ما باز هستند و هر وقت نظرتان عوض شد با ما تماس بگیرید، کمتر از یک ماه بعد خود خانم اشتون نامه نوشت و گفت بیایید گفتگوها را ادامه بدهیم و بعد هم دو نامه دیگر که همه آنها موجودند.

یخ مذاکرات در بغداد آب می شود

این روند طی و منجر به گفتگوهای استانبول 2 شد. در آنجا این بحث را مطرح کردیم که اگر می‌خواهید مسیر گفتگوها ادامه یابد، باید گام‌ها برای همکاری متوازن و متقابل باشند. اینها گفتند می‌رویم و بررسی می‌کنیم و گفتگوهای بعدی در بغداد بود.

در گفتگوهای بغداد شاید چندین دور گفتگو کردیم. دوستان می‌گویند اینها یک بیانیه می‌خواندند و می‌آمدند. خواندن یک بیانیه 20، 25 ساعت طول می‌کشد؟ بعد از بحث‌های مفصلی که شد آنها در بغداد پیشنهادهایی را در سه فاز مطرح کردند.

ما گفتیم به‌خصوص فاز دوم و سوم برخلاف مبانی‌ای است که بحث می‌کنیم. بحثی که حقوق کشور ما را نادیده بگیرد و یا تکالیف اضافی‌ای را برای ما تحمیل کند از نظر ما پذیرفته شده نیست. جمهوری اسلامی ایران هم مثل هر کشور دیگری عضو NPT و دارای حقوق و تکالیفی است. نه حق کمتری را می‌پذیرد و نه تکلیف بیشتری را.

اگر حق بیشتری می‌خواستیم شما بگویید و اگر تکلیفمان را کمتر انجام دادیم همین طور، ولی اگر تکلیف بیشتر یا حقوق کمتری را خواستید بر ما تحمیل کنید، بر اساس چه منطقی باید بپذیریم؟ گفتند می‌رویم و بررسی می‌کنیم.

خلع سلاح 1+5 در مسکو

بعد گفتند شما پیشنهادتان را بیاورید و باید قضیه را جامع حل کنیم. در مسکو یک طرح جامع را بردیم و گفتیم حاضریم در باره این طرح در پنج محور مفصل بحث کنیم و آن پنج محور را مطرح کردیم.

یکی از طرف‌های مذاکره بعداً به ما گفت شما با این کارتان تقریباً جمع ما را خلع سلاح کردید. بحث‌ها را خیلی دقیق و جامع ارائه دادید و روی پاورپوینت گذاشتید و در پنج محور تمام بحث را ارائه کردید. همان زمان این طرح را روی اینترنت هم گذاشتیم. دوستانی می‌گویند می‌رفتیم سخنرانی می‌کردیم و بیانیه می‌دادیم. خوب است مراجعه کنند و ببینند.

ما می‌گفتیم به این حرف‌ها کاملاً اعتقاد داریم و این طرح را قابل دفاع می‌دانیم و همه جامعه جهانی هم می‌توانند مراجعه کنند و ببینند لذا طرح را روی اینترنت گذاشتیم و منتشر کردیم.

تعدیل مواضع غربی ها در آلماتی 1 و 2

باز اینها گفتند می‌رویم و بررسی می‌کنیم. بررسی‌شان هشت ماه طول کشید و منجر شد به آلماتی 1.

در آلماتی 1 طرح ما در مسکو موجب شد از سه فازی که در بغداد مطرح کرده بودند، دو فاز را کم کنند و فقط فاز 1 را آوردند که مربوط به بحث فردو بود و مباحثی در آنجا مطرح می‌شد. در آنجا پرسیدیم شما این بحث را در چه چهارچوبی قرار می‌دهید؟ در آنجا دوستان ما شبانه‌روز کار و این سئوال را مطرح کردند که پیشنهادی که شما می‌گویید در طرح جامعی که در مسکو دادیم، در یک بخش از این پازل قرار می‌گیرد، تکلیف بقیه آن چه می‌شود؟

قرار شد در آلماتی 2 روی این موضوع بحث کنیم. در آلماتی 2 این بحث انجام شد. ما مطرح کردیم اگر می‌گویید همکاری و گام‌های متقابل و متوازن، تمام بحث ما بر سر همین توازن است.

اگر قرار شود گام ما را شما تعریف کنید و گام خودتان را هم خودتان تعریف کنید و بعد بگویید اگر پذیرفته شد، مذاکرات خوب است و اگر پذیرفته نشد، بد است، این که دیگر اسمش مذاکره نیست، این می‌شود دیکته.

 در مذاکره طرفین در چهارچوبی که حقوقشان رعایت شود و حقوق کسی مورد تعرض قرار نگیرد، با هم گفتگو می‌کنند و برای اعتمادسازی مثلاً می‌شود این کارها را کرد.

روز اول گفتگوها چندین ساعت طول کشیدند و آنها هیچ پاسخ منطقی‌ای نداشتند به ما بدهند. فردا آمدند و گفتند ما دچار سوءتفاهم شده‌ایم که باید 100 متر جلو بیاییم و شما فقط پنج متر جلو می‌آیید. این که منطقی نیست. گفتیم این طور نیست. اگر قرار است گام‌ها متوازن باشند، ما پنج متر جلو می‌آییم، شما هم پنج متر جلو بیایید و حقوق ما باید به رسمیت شناخته شود.

 من گفتم اختیارات کاملی دارم و می‌توانیم یک هفته هم شده است بنشینیم و روی جزئیات هم بحث کنیم. سخنرانی نمی‌کردیم و Lecture نمی‌دادیم. نماینده یکی از کشورها به نماینده‌ای که داشت با ما بحث می‌کرد یادداشت داد که بحث را ادامه نده. گفتم ادامه بدهید. خودشان خندیدند. گفتم پس چرا ادامه نمی‌دهید؟

 خانم اشتون گفت پس اجازه بدهید مشورت کنیم. گفتیم مشورت کنید. رفت و برگشت و گفت باید برای مشورت به پایتخت‌هایمان برویم. در مصاحبه مطبوعاتی هم گفت قرار شد مشورت کنیم و من ظرف چند روز اطلاع می‌دهم که این چند روز شد 40 روز و بعد هم منتظر انتخابات 92 شدند و بعد از انتخابات مسیری را که می‌دانید دنبال شد. عرضم این است که آنچه که در آنجا مطرح شد این بود که اگر می‌خواهیم گامی را برداریم باید متوازن، متقابل و در چهارچوب حقوق قانونی ما باشد و هیچ حقی از کشور و ملت ما ضایع نشود.

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته. 
  • یکی از ما چند نفر
۱۰
دی

خدا را شکر مى‌کنیم که ملت ما بیدار است. خدا را شکر مى‌کنیم که جوانان ما بیدارند. خدا را شکر مى‌کنیم که شما دانشجویان بیدارید. اما دانشجویان! بیدار بمانید. دانشجو باید احساس سیاسى داشته باشد، درک سیاسى داشته باشد، تحلیل سیاسى داشته باشد. بنده در قضایاى تاریخ اسلام این مطلب را مکررا گفته‌ام که، چیزى که امام حسن مجتبى علیه‌السلام را شکست داد، نبودن تحلیل سیاسى در مردم بود. مردم، تحلیل سیاسى نداشتند. چیزى که فتنه‌ خوارج را به‌وجود آورد و امیرالمؤمنین علیه‌السلام را آن‌طور زیر فشار قرار داد و قدرتمندترین آدم تاریخ را آن‌گونه مظلوم کرد، نبودن تحلیل سیاسى در مردم بود والا همه‌ى مردم که بى‌دین نبودند. تحلیل سیاسى نداشتند. یک شایعه دشمن مى‌انداخت؛ فورا این شایعه همه جا پخش مى‌شد و همه آن را قبول مى‌کردند!(1)«رهبر انقلاب در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان به مناسبت "روز ملى مبارزه با استکبار " 12/08/1372»

  • یکی از ما چند نفر
۲۷
آذر

1. ضرورت غنی‌سازی ادبیات انقلابی


تشکل‌های دانشجویی انقلابی و مسلمان باید به ضرورت تفکر دائمی برای تغذیه تئوریک انقلابیون توجه داشته باشند. انقلاب در واقع، امواج پیاپی است و همواره باید خونِ تازه در رگ انقلاب در جریان باشد. این خون تازه، مفاهیم انقلابی است که باید دائماً به روز و در عین حال، اصیل باشد. نباید اجازه دهیم شعارهای انقلاب اسلامی در سطح دانشگاه‌ها تبدیل به فسیل شود. جبهه مقابل ارزش‌های انقلابی دچار یک تحجّر تاریخی است و تقریباً همه صفات یک دایناسور رو به انقراض را دارد. اگر نسل جدید، نتواند حرف‌های تو را بفهمد و تو را درک نکند و اگر نسل قدیم از هزار بار شنیدن سخنان تکراری خسته و فرسوده شده باشد به نحوی که شما "ف" بگویید و او تا فرحزاد را پیشگویی کند و برود، آن‌گاه دچار نوعی انجماد شده‌اید.

جبهه مقابل دچار تکرار شده است. امروز دوباره شعارها و گفتمان لیبرالِ مذهبیِ غرب‌گرای دهة هفتاد، بازسازی و تکرار می‌شود. از این سوی، هستة فکری انقلاب اسلامی باید دهه به دهه بازسازی تئوریک شده و ادبیات انقلابی، غنی‌سازی شود. باید در برابر ارتجاع به دهه هفتاد و نیز انحراف به مسیل یک حرکت غیر انقلابی، حسّاس بود. خودباور باشیم اما "خودباوری" غیر از "خودمحوری" است. در یک تشکل اسلامی، هدف، کادرسازی و نیروپروری، کشف استعدادها توأم با احترام به انسان، خوش‌بینی به آینده، امید به ارزش‌های انقلابی، اعتماد به جوانان بدون آن‌که به دنبال نوکر برای تشکل و جریان خاص باشیم

باید به دنبال فعال‌سازی ظرفیت‌های انسانی، کشف استعدادها، پرورش و استخراج معادن انسانی باشیم. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «اَلنّاسُ مَعادِن»؛ مردم، معدن‌هایی غنی هستند «کَمَعادِنِ الَّذهَبِ وَ الْفِضَّه»؛ چون معادن طلا و نقره که باید به درستی شناخت و استخراج کرد. پی‌درپی تیم‌های جایگزین، امواج جدید، کشفیات تازه، شناسایی نیروهای جوان‌تر در سطح دانشگاه‌ها، میدان دادن به آن‌ها، رشد دادن آنان، ارائه یک منطق اسلامی و انقلابی به سامعة جوانان اجتماعی و در عین حال، "حق خطا" دادن، "امکان خطا" قائل بودن و... شرط رشد و انقلابی ماندن جامعه و حکومت است.

توجه داشته باشیم که گاهی جریان‌های "پیرشده"، دوباره عودت می‌کنند علی‌رغم آن که قادر نیستند سهم تفکّر دائمی برای نوسازی خود را بپردازند. بیست سال، بیست و پنج سال قبل، این ذهن ممکن است فعال بوده باشد ولی اینک از بورس، خارج شده و نمی‌داند مسائل جدید چیست و جامعه در چه وضعی است؟ واقعیت‌ها را به درستی نمی‌شناسد. از همان سرمایه کهنه می‌خورد و این، از مایه خوردن، نوعی نشخوار ایدئولوژیک و تئوریک است.

بقیه در ادامه ی مطلب...

  • یکی از ما چند نفر
۲۷
شهریور
آیت‌الله جوادی‌آملی در پاسخ به سوالی پیرامون فلسفه وجود نداشتن زنان در میان پیامبران الهی، راز این مساله را تشریح کرد.

به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، به نقل از حوزه، متن سوال و پاسخ این مرجع تقلید به شرح زیر است:

 س: چرا در بین ١٢۴ هزار پیامبر و ١۴ معصوم یک نفر زن است؟

جواب:

این طور نیست که فقط یک زن معصومه داشته باشیم آن هم وجود زهرای مرضیه ‏سلام اللّه علیها باشد. ما دلیلی بر عدم عصمت بعضی از زن‌های دیگر نظیر زینب کبری و ‏حضرت فاطمه معصومه سلام اللّه علیهما نداریم. این‌که ١٢۴ هزار پیامبر همه مرد ‏هستند برای این است که نبوّت و رسالت، کارهای اجرایی دارد و خصوصیات بدنی و ‏جسمی مردها به گونه‌ای است که کارهای اجرایی وظیفه مردهاست. از طرف دیگر ‏پشتوانه نبوت و رسالت، مقام ولایت است. کمال انسان در آن است که بشود ولی اللّه ‏و این مقام اختصاصی به مرد یا زن ندارد. زنان بزرگی نظیر آسیه، مریم، حضرت زهرا، ‏زینب کبری و حضرت معصومه در عالم بوده‌اند و این‌ها هرکدام با حفظ مرتبه و درجه ‏خاص خود می‌توانند به ولایت رسیده باشند.

نبوت و رسالت امر اجرایی است، این‌که ‏زنی پیامبر نشده است برای این است که زن باید با همه افراد جامعه تماس بگیرد، در ‏جنگ و صلح فرماندهی جنگ را به عهده بگیرد. این کار اجرایی برای زنان دشوار است ‏این‌چنین نیست که اگر پیامبران همه از جنس مرد بودند معنایش این است که کمال ‏معنوی مخصوص مرد است، بلکه کمال معنوی مربوط به ولایت است و در ولایت الهی ‏بین زن و مرد تفاوتی نیست، زن و مرد هر دو می‌توانند ولی اللّه بشوند.‏

منبع: ریحانه نیوز

چرا در بین پیامبران، زن وجود ندارد؟!

  • یکی از ما چند نفر
۱۴
شهریور

یکی از ابزار های موثر بر سبک زندگی خانواده ها,سریال های تلویزیونی هستند.

تا به حال دقت کرده اید که فیلم های ساخت کشور به اصلاح اسلامی مان لحظه ای به ستون دین اسلام نمیپردازند؟

از فیلم های سینمایی ساخت اصغر ها و پوران ها که توقعی نداریم و اگر نتوانیم مفهوم ضددینی القایی در آن را تشخیص دهیم ,باید به خودمان شک کنیم...

اما شاید لازم باشد حداقل در سریال های ماه مبارک رمضان حرفی از نماز به میان آید.فیلم هایی مثل دودکش که به اصطلاح با متن زندگی مردم عادی در ارتباط است.نمیدانم! شاید نماز خوان ها معمولی نیستند.

توقعی از فیلم نامه نویسان عزیز نداریم که مانند معدودی از فیلم ها, یک صحنه ی ماوراء الطبیعی به فیلم نامه اضافه کنند که یک پیرزن در نور و دود در حال نماز خواندن است.

شاید با دیالوگ های ساده ای بتوان کار را شروع کرد...

مثلا یک فرد عادی و موجه فیلم در کنار دیالوگ های دیگر بگوید:"من میرم نماز بخونم."فقط همین!

  • یکی از ما چند نفر
۰۵
شهریور

چندى پیش همایش «آنان که مى اندیشند» (ویژه بررسى آرا و اندیشه هاى میشل فوکو) به همت کانون اندیشه جوان و همکارى بسیج دانشجویى در تاریخ ۸۶‎/۷‎/۲۹ در دانشگاه تهران برگزار شد و بزرگانى از اندیشمندان ایرانى از جمله دکتر حسین کچوئیان در آن همایش سخنرانى کردند. آنچه در پى مى آید متن مقاله اى است که ایشان به صورت سخنرانى ارائه داده است.

paul-michel-foucault.jpgفوکو اندیشه هاى بسیار سختى دارد. تعداد زیادى از متفکرین و شارحین فوکو به صراحت گفته اند که اندیشه هاى وى را نفهمیده اند یا نمى توانند به صراحت بگویند که وى چه مى گوید! نوع فکر و ماهیت کار فوکو و اصطلاحات ابداعى متعددى که وى براى ارائه فکرش ایجاد کرده، منشأ فهم هاى متفاوت از کار او شده است. لذا ممکن است فهم من از فوکو هر چند مستند است، داراى تمایز ها و تفاوت هایى نسبت به آراى دیگران باشد.

به نظر من دیگر زمان آن گذشته است که مواجهه ما با متفکرین جوامع دیگر همانند مواجهه‌اى باشد که ما در یک قرن اخیر و قبل از این تحولات معرفت شناسانه با آن ها داشته ایم. ما نمى توانیم بدون لحاظ کردن نسبت یک متفکر با فضاهاى فکرى ما و ارتباط معرفت شناسانه و محتوایى اندیشه او با اقتضائات زمانى ما، از او استفاده کنیم. علاوه بر این لازم به ذکر است که نوع درک فوکو از عقلانیت و تلقى وى از کار فکرى و روشنگرانه، او را یک متفکر خاص، محلى و مقید به شرایط زمانى- مکانى مشخص نموده است. یعنى فکر فوکو نیز اجازه نمى دهد که وى را فراتر از موضوعات، مقولات و فضایى که او در رابطه با آن صحبت کرده است، استفاده کنیم. اگر چنین است که فوکو متفکرى است محلى و خاص و گفته هایش مقید به شرایط خود اوست این سؤال مطرح مى شود که اهمیت خواندن آثار فوکو در چیست و ما چرا باید او را مطالعه کنیم 

منبع:وب گاه دکتر حسین کچویان

  • یکی از ما چند نفر
۱۱
خرداد


کاندیدای گفتمان «مقاومت و پیشرفت» : «بسیاری از انقلابهای جهان نتوانستند مقاومت کنند و حتی آنهایی که مقاومت کردند، نتوانستند پیشرفت کنند؛ برخلاف ما که هم مقاومت کردیم و هم پیشرفت. زیربنای تمام این مقاومتها مقاومت فرهنگی و نرم افزاری بوده است. این بوده است که توانسته ما را در تمام عرصه ها هم قوت و هم پیشرفت بدهد.» دکتر جلیلی علت این تفاوت را «تفاوت در گفتمان و اندیشه و تفاوت در ایمان» ذکر کرد.

این مدرس رشتۀ علوم سیاسی دانشگاه با مقایسۀ اندیشۀ سیاسی غرب با اندیشۀ سیاسی اسلام گفت: در اندیشۀ غربی، مبنا نگاه اقتصادی است و براساس نگاه هزینه و فایده باید جامعه را به نحوی مدیریت کنیم که از نیروی کاری همۀ اعضای جامعه از جمله زن و مرد در جهت بهرۀ اقتصادی استفاده کنیم و اگر خانواده هم شکل نگرفت، نه تنها اشکالی ندارد که بهتر هم هست؛ چون بیشتر می تواند کار کند و برای اقتصاد جامعه مفید باشد. به گفتۀ دکتر جلیلی، این برخلاف اندیشۀ اسلامی است که کوچکترین سلول اجتماع را خانواده و مهمترین پایۀ آن را زنان و مادران می داند.

کاندیدای یازدهمین دورۀ انتخابات ریاست جمهوری ایران گفت: اگر بر این مبنا نگاه کردیم، زن بنیان اجتماع است؛ نه یک واحد اقتصادی و بنابراین ما باید در برابر اندیشۀ غربی نسبت به حقوق زنان مدعی باشیم که به زن نگاه مادی و اقتصادی و منفت طلبانه دارد.

  • یکی از ما چند نفر
۱۱
خرداد

مهمترین محورهای سخنان دکتر جلیلی در مناظره اقتصادی با دیگر کاندیداهای ریاست جمهوری به شرح زیر است.

• حمایت از تولید، نیازمند توجه به ظرفیت‌های بخشی و مزیت‌های نسبی در کشاورزی، عرصه‌های دانش‌بنیان، صنعت و مسکن است.
• سیاست‌گذاری اشتغال باید برای تولید باشد نه شغل‌های کاذب.
• تصمیم گیری صحیح اقتصادی، زمانی رخ می دهد که مبتنی بر گفتمان انقلاب باشد.
• مردم باور دارند گفتمان انقلاب می‌تواند پیشرفت بیاورد.
• مبانی نظری برنامه چهارم توسعه، خلاف گفتمان انقلاب بود و نتوانست پیشرفت برای کشور داشته باشد.
• در تصمیم‌گیری‌ها باید مردمی که درباره آنها تصمیم‌گیری می‌شود نظر بدهند؛ کشاورزان، صنعتگران، کارشناسان از تمام طیف‌های سیاسی و اعضای خود دولت.
• هماهنگی در درون دولت ضروری است. هم اکنون ۴۰ شورای تصمیم‌گیری در حوزه‌های اقتصادی داریم. اینها باید باشند منتها هماهنگ عمل کنند.
• دستگاه‌ها و شوراهای دولتی نباید هر یک ساز جداگانه بزنند و یا بین آنها اختلافی باشد.
• نوسازی بافت‌های فرسوده، یک تقاضای واقعی و ضروری در بخش مسکن است.
• تا جلوی بورس‌بازی و فعالیت های سوداگرانه در بخش مسکن گرفته نشود، صرفاً با مسکن مهر نمی توان مسئله تورم قیمت مسکن را حل کرد.
• تورم قیمت مسکن، فشار اصلی را به طبقات اجتماعی وارد آورده است.
• راه حل تورم قیمت مسکن، اصلاح نظام مالیاتی و هدایت سرمایه‌‌های سرگردان، از بورس بازی به سمت تولید در این بخش است.
• نرخ سود مورد توقع سازندگان مسکن باید مدیریت شود.
• در بخش مسکن، نیازمند سیاست‌گذاری منطقه‌ای هستیم.
• عدالت، اصل است و حتی مقدمه‌ای بر پیشرفت.
• اگر بتوانیم عدالت را اجرا کرده و ظرفیت‌ همه مردم را آزاد کنیم، شرایط برای بروز استعدادها فراهم خواهد شد.
• عدالت باید به طور ساختاری و نهادینه شکل بگیرد نه به صورت حرکت‌های مقطعی.
• عدالت در اقتصاد، در سه بخش اساسی باید محقق شود: در تخصیص منابع، در تولید و در مصرف.
• عدالت ساختاری، به تولید و رونق آن در کشور کمک می‌کند.
• قطع وابستگی ما به نفت، یک فرصت است، نه تهدید. چرا که به همین میزان، سایر ظرفیت‌ها آزاد می شود.
• در بسیاری از حوزه‌های غیرنفتی، مزیت نسبی داریم که استفاده نشده است.
• ظرفیت ترانزیت، بیش از درآمد نفت برای کشور ما درآمدزایی خواهد داشت.
• از خام فروشی در کالاهای مختلف باید جلوگیری شود.
• پول نفت در حال حاضر به برخی از واردات غیرضروری اختصاص دارد، درحالی که برخی از کالاهای اساسی را هم به راحتی می‌توان در داخل تولید کرد.
• به جای اینکه از تولید حمایت کنیم، از کالاهای خارجی حمایت می‌کنیم و اجازه می‌دهیم به صورت قاچاق وارد کشور شود و حتی در رسانه ملی برای کالای خارجی تبلیغ صورت ‌گیرد.
• باید به فرجام تولید داخلی انسجام داد.
• یک پیرزن قالی‌باف در فلان روستا هم باید بتواند کالای خود را در بازار اروپا بفروشد. دولت موظف است زمینه آن را فراهم کند.
• هدفمندی یارانه‌ها امروز یک قانون است و باید به خوبی اجرا شود.
• هدفمندی یارانه‌ها با یک منطق اقتصادی صحیح طراحی شده و امروز قانون شده و نباید به آن نگاه سیاسی داشت.
• اینکه مباحثی مانند حمایت از تولید، مبارزه با تورم و از این قبیل، که در دولت‌های گذشته نیز مطرح بوده، موفق نشده‌‌اند و یا طرح هدفمندی یارانه‌ها که تقریباً همه روی آن توافق داشتند، دچار مشکلاتی شد، به حوزه اجرا برمی گردد، نه برنامه.
• برای هر سیاست و برنامه اقتصادی، اگر به ساختار اجرایی دولت و سازوکارهای آن نپردازیم، در عمل موفق نخواهد شد.
• هرکس روی کار بیاید، اولویت دولت بعدی باید اصلاح ساختارها و سازوکارهای دولتی باشد.
• مشکل از مقصد نیست؛ مشکل از قطار دولت است که راه نمی‌رود و یا سرعت لازم را ندارد.
• مشکل از کارکنان دولت نیست؛ ساختار دولت، ظرفیت تحقق برنامه‌های خوب را ندارد و سازوکارها خوب تعریف نشده‌اند.
• در هدفمندی یارانه‌ها، فراموش نکنیم که یارانه‌ها «هدفمند» شود.
• هم‌اکنون، فقط ۷۰ هزار میلیارد تومان در کشور معوقات بانکی داریم. فقط ۶ نفر حدود ۵ هزار میلیارد تومان معوقه بانکی دارند. در ساختار غلط موجود، این مسئله حل نشده است.
• چرا نقدینگی ناشی از طرح هدفمندی و اثرات تورمی آن را می‌بینیم، اما نقدینگی ناشی از معوقات بانکی را نمی‌بینیم؟! و برای اصلاح این ساختار اقتصادی غلط تلاش نمی‌کنیم؟
• در هدفمندی، ممکن است از فراز و فرودهای سیاسی بخواهند استفاده کنند، اما این کار باید با قدرت ادامه یابد و به خصوص مرحله دوم آن ظرفیت خوبی است که یکی از طرح‌های نظام در جهت تحقق عدالت است.
• هدفمندی منطق درستی داشت اما باید درست و به طور کامل نیز اجرا شود. یعنی باید از تولید به ویژه در حوزه صنعت و کشاورزی نیز حمایت شود.
• اگر بتوانیم ساختار اقتصادی کشور و سازوکارها و فرهنگ حاکم بر آن را متناسب با گفتمان انقلاب اصلاح کنیم، پیشرفت محقق می شود.
• سیاست‌های کنترل تورم، باید راه حل ساختاری داشته باشد، نه مقطعی. چرا که تورم به شکل ساختاری بروز کرده است.
• اگر نقدینگی به موقع مدیریت نشده و در مسیر تولید قرار نگیرد، بازارهای رقیب تولید، آن را جذب می‌کند.
• مسئله نقدینگی صرفاً به هدفمندی برنمی‌گردد، بلکه ناشی از ساختارهای اداری نیز هست. مثلاً وقتی یک پروژه با چند برابر هزینه واقعی انجام شود، نقدینگی تشدید شده است.
• برای ایجاد عدالت ساختاری، باید تورم انتظاری و ساختاری را کنترل کرد.
• نه تنها برای رفع مشکل اقتصادی، بلکه برای پیشرفت و ایجاد حماسه اقتصادی نیز باید برنامه‌ریزی داشته باشیم.
• لازمه آزادشدن ظرفیت‌های سخت‌افزاری و نرم‌افزاری، مبنا قرارگرفتن الگوی اسلامی ایرانی و نیز تعیین نقش مردم، به صورت عادلانه و نه شانسی، است.
• زمانی ماشین دولت و ساختار آن، این توانمندی را خواهد داشت که مانع مردم در بروز ظرفیت‌های‌شان نشود.


  • یکی از ما چند نفر
۰۸
آذر

«ژنرال موشه دایان معتقد بود که سران اسرائیل باید روشی را در پیش بگیرند که دیگران از آنها تلقی یک «سگ هار» را داشته باشند»! سگی که بی ملاحظه به هر که بخواهد حمله می کند و گاز می گیرد و می کشد! گفتنی است موشه دایان در جریان جنگ جهانی دوم بر اثر اصابت گلوله چشم چپ خود را از دست داده بود ولی تا پایان عمر1981(1360) یک چشم بند سیاه به چشم داشت و حاضر به استفاده از چشم مصنوعی و یا عینک دودی نبود و گفته می شد موشه دایان براساس همان دیدگاه یاد شده اصرار داشته است که چهره مخوفی داشته باشد!

 

  • یکی از ما چند نفر
۰۸
آذر

مولای ما...! بعدازظهر آن روز را به خاطر دارید؟... ساعتی قبل از آن که «سر» بدهید، ندای «هل من ناصر ینصرنی» سر دادید. وقتی صدایتان در فضای غم گرفته کربلا پیچید، شیطان انگشت حیرت به دندان گزید که فرزند رسول خدا(ص) را چه می شود؟ چه کسی را به یاری می طلبد؟! در این سو که یارانش همه به خون غلتیده اند و در آن سوی دشمنانش با شمشیرهای آخته به ریختن خونش ایستاده اند، پس، حسین روی سخن با که دارد؟ و در این صحرای داغ و تب دار، کدام لبیک را انتظار می کشد؟! شاید شنیده بود که اگر در «منا» ماجرای ذبح اسماعیل با «فدیناه بذبح عظیم» خاتمه یافته ولی در کربلا سخن از «ان الله شاءأن یراک قتیلا» در میان است. شیطان گیج شده بود، ساعتی بیشتر از حیات این جهانی حسین باقی نمانده است ولی او ندای «هل من ناصر» بر لب دارد! فرزند زهرا، با که سخن می گوید؟ و کدام جماعت را به یاری می طلبد؟! اینجا که کسی نیست! شیطان نمی دانست- و حرامیان نیز- که کربلا سرزمینی است به پهنای همه سرزمین ها و عاشورا، روزی است به درازای همه روزها. نمی دانست که کربلا آغاز راه است و عاشورا شروع ماجرا. تو اما، می دانستی چه کرده ای، مولای ما...
ندای آن روز تو در گوش زمان پیچید و همه جا به گوش کربلایی هایی رسید که آن روز به کربلا نرسیده بودند و عاشورائیانی که سال ها بعد از عاشورای سال 61 هجری دیده به جهان گشوده بودند. از آن روز به بعد هر که ندای آن روز تو را می شنید، لبیک گویان به سوی تو می دوید. بر شمار پیروان تو همه روزه افزوده می شد و دشمنان آن روزهای تو نیز تکثیر می شدند.

  • یکی از ما چند نفر
۳۰
آبان

گرانی و افزایش لگام گسیخته قیمت کالا و خدمات مورد نیاز مردم که این روزها سایه سنگین و آزاردهنده خود را بر شانه اقشار مستضعف و کم درآمد جامعه تحمیل کرده است، واقعیتی تلخ و غیرقابل انکار است. درباره عوامل گرانی و چرایی آن بحث های دامنه داری در جریان است که در آن به عواملی نظیر اثرگذاری تحریم ها، سوء مدیریت ها، حضور فعال مافیای اقتصادی، رها شدگی ماجرا از سوی برخی مسئولان ذیربط و پرداختن به مسائل حاشیه ای، تلاش سازمان یافته و پنهان برای مؤثر جلوه دادن تحریم ها و یا مجموعه ای از عوامل یاد شده، اشاره می شود. پاسخ اما، هر چه باشد، از دو نکته نباید غفلت کرد، اول آن که تحریم ها اگرچه در پیدایش پدیده تلخ گرانی بی تأثیر نبوده و نیستند ولی ضریب اثر تحریم ها با میزان گرانی موجود و افزایش جهشی قیمت کالا و خدمات ضروری مردم که این روزها شاهد آنیم همخوانی ندارد، بنابراین باید روی عوامل دیگر و راه های مقابله با آن حساب ویژه و بیشتری باز کرد، چرا که ظرفیت و توان اقتصادی کشور بسیار فراتر از آن است که تحریم ها به تنهایی توان پدیدآوردن آشفته بازار کنونی را داشته باشند.

  • یکی از ما چند نفر
۰۳
آبان

 

مرسی فرد میانه رو و محتاطی است که بعضا برش لازم را در سیاست ندارد و وی در دوگانگی هایی گرفتار آمده که هر چند در جامعه طوفان زده ی مصر طبیعی است اما او به تنهایی مرد تصمیم گیری های سخت نیست!

مشهور است کتاب ها در مصر نوشته می شوند، در لبنان چاپ می شوند و در عراق عمل می شوند. بی شک کشور مصر را می توان رهبر اندیشه ای جهان عرب دانست. مصر از زمانی که فتح و وارد امت اسلامی شد تا به امروز همواره نقش مهم و بسزایی را ایفا کرده است. در قرون اخیر، ظهور شخصیت های مهم و بارز در احیای تفکر و تمدن اسلامی نیز در این سرزمین بوده است. شخصیت هایی نظیر محمد عبده، رشید رضا، سید قطب، عبدالرحمن الکواکبی برای نضج، رشد و توسعه اندیشه های اسلامی معاصر در جهان اسلام تلاش های فراوانی داشته اند و مصر اولین پایگاه آنان بوده است. چرا که مصر اولین سرزمین اسلامی بود که با تمدن غرب و اندیشه های غربی آشنا شد و تلاش داشت تا نسبت بین اسلام و غرب را دریابد. از این رو مصر نزدیک به یک قرن از تمامی کشورهای اسلامی در این خصوص مقدم بوده است. 

  • یکی از ما چند نفر
۲۹
مهر


اتفاق اول: تأثیر تهدیدهای نفتی ایران بر قیمت سوخت در آمریکا
اتفاق دوم: نقش ایران در وقوع بیداری اسلامی
اتفاق سوم: پررنگ بودن نقش ایران در تقویت محور مقاومت


  • یکی از ما چند نفر
۲۷
مهر
مردم زمان پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) عموماً و به جز تعداد معدودی از آنها، نسبت به اسلام آشنایی عمیق و همه جانبه نداشتند. از سال سوم بعثت دعوت پیغمبر(صلی الله علیه وآله) علنی شد و در طول بیست سال پس از آن، با مشقت های فراوان، عده ای از مردم مسلمان شدند که عمده آن نیز بعد از هجرت پیغمبر(صلی الله علیه وآله) به مدینه و آن هم در سه، چهار سال آخر عمر پیامبر(صلی الله علیه وآله) بود.
  • یکی از ما چند نفر
۱۵
مهر

آیا اخیرا، مثلا طی دو، سه و یا ده روز اخیر در معادلات و چرخه اقتصادی کشور، رخداد تازه و غیرمنتظره ای اتفاق افتاده است؟ پاسخ منفی است. بنابراین، افزایش ناگهانی و جهشی قیمت ارز که افزایش قیمت سایر کالا و خدمات مورد نیاز مردم را نیز در پی داشته است، برای چیست؟ مهم ترین رخداد چند روز گذشته که همگان و حتی دشمنان تابلودار جمهوری اسلامی ایران هم از آن با عنوان تعیین کننده ترین رویداد در هر دو عرصه منطقه ای و جهانی یاد می کنند، برپایی موفقیت آمیز اجلاس سران جنبش عدم تعهد در تهران بوده است. اهمیت و نقش این رخداد در ارتقاء جایگاه ایران اسلامی به اندازه ای بود که آمریکا و متحدان اروپایی و صهیونیستی آن، عناوینی نظیر سیلی ایران به غرب، گوشمالی آمریکا و اروپا و اسرائیل، آخرین میخ بر تابوت تحریم های غرب، مهر باطل شد بر ادعای انزوای ایران و... را برای توضیح و تفسیر این رخداد بزرگ برگزیده اند. آیا طی چند روز گذشته غیر از این رخداد که نمایش شکوهمندی از اقتدار و جایگاه برجسته ایران اسلامی در سطوح مختلف است، رخداد دیگری را می توان آدرس داد؟! باز هم پاسخ منفی است و جای این سوال منطقی است که چرا در پی این دست آورد بزرگ و بهره گیری و میوه چینی از آن باید نظاره گر و شاهد پدیده زشت و پلشت اخلال در بازار سکه و ارز و فشارهای جانبی ناشی از آن بر مردم و مخصوصا اقشار مستضعف جامعه باشیم؟! بی تردید می توان گفت که اخلال اخیر در بازار سکه و ارز، طبیعی نیست، چرا که اتفاق غیرمنتظره ای در میان نبوده است. پس ماجرا چیست؟! و چه دست های پنهان و آشکاری برای انتقام از مردم این مرز و بوم و تلخ کردن کام آنان بعد از پیروزی بزرگ این روزها، از آستین بیرون آمده اند؟! انکار نمی توان کرد که در این ماجرا نکات ظریف و بعضا پیچیده ای نیز در میان است ولی بسیاری از عوامل و علل آن برخلاف برخی از پیچیده نمایی ها، «پیچیده» نیست. بخوانید؛
1- 3 شب پیش -شنبه شب- رادیو فارسی زبان اسرائیل که به نوشته «جروزالم پست» و به نقل از «نیویورکر» هولنا ک ترین ضربه را از اجلاس تهران دریافت کرده بود در یک تفسیر خبری- بخوانید پیام به ستون پنجم داخلی- پیش بینی کرد که قیمت دلار طی دو، سه روز آینده در ایران «تا مرز 2300 تومان و شاید بیشتر از آن» افزایش خواهد یافت! و در ادامه گفت؛ «بعید نیست قیمت دلار حتی تا مرز 6300 تومان نیز پیش برود» و... فردای آن روز، بی آن که پدیده تازه ای به چرخه اقتصادی کشور و معادلات آن وارد شده باشد، قیمت دلار و سپس سکه طلا افزایش یافت. آیا سوال برانگیز نیست؟! و آیا افزایش دهندگان جهشی قیمت دلار مخاطبان اصلی پیام رادیو اسرائیل نبوده اند؟!
گفتنی است که در جریان فتنه آمریکایی-اسرائیلی 88 نیز شعار «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» که آشوبگران در روز قدس سر داده بودند، دو روز قبل از آن از سوی سایت فارسی زبان وزارت خارجه اسرائیل به فتنه گران پیشنهاد شده بود.

  • یکی از ما چند نفر