کانون اندیشه دانشجوی مسلمان..

کانون اندیشه دانشجوی مسلمان..
نویسندگان

۲۴۲ مطلب توسط «یکی از ما چند نفر» ثبت شده است

۲۱
اسفند

l

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • یکی از ما چند نفر
۱۵
مرداد
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • یکی از ما چند نفر
۰۲
خرداد

کسانی که سخن از گزینه نظامی روی میز می‌زنند، امضا و تعهّد متقابل‌ نمی شناسند/ اگر با دست راست بیعت کنند با دست چپ نقض می‌کنند


به گزارش مشرق، آیت‌الله عبدالله جوادی‌آملی در پیامی به همایش تخصصی «عقلانیت و اعتدال در سیاست خارجی» بیان داشت: اسلام برای روابط ملی منطقه‌ای و بین‌المللی برنامه‌ریزی کرده است و این سه محور شامل ارتباط داخلی و خارجی با ملت و دولت مسلمان، رابطه با اهل کتاب و ارتباط با جوامع بشری اعم از مشرک و غیره است و آیات و روایات برای هر سه بخش دستورات ویژه‌ای دارد.

متن کامل این پیام به شرح زیر است:

«اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
 بسم الله الرحمن الرحیم

اصول سیاست خارجی نظام اسلامی در چند محور قابل طرح است که اجمالاً به سه یا چهار محور از آنها اشاره می‌شود و در پایان ـ ان‌شاءالله ـ به آن جمع‌بندی هم می‌پردازیم.

اسلام بر اساس سه منطقه برنامه‌ریزی کرده است هم منطقه ملّی و محلّی, هم به اصطلاح منطقه‌ای, هم بین‌المللی. محورهای سه‌گانه با سه بخش از دستورهای اصولی و فقهی و اخلاقی همراه است. بخش اول که در مدار ملّی و محلّی است در حوزه اسلام و مسلمین است که با مسلمان‌ها چگونه رابطه داشته باشیم, رابطه داخلی ما, رابطه خارجی ما با دولت و ملت اسلامی چگونه باشد. محور دوم, بخش منطقه‌ای است در قبال محلّی و آن اینکه با اهل کتاب چه در داخل چه در خارج چگونه رابطه داشته باشیم. با یهودی‌ها, با مسیحی‌ها و به نظر عده‌ای هم با زرتشتی‌ها چگونه معامله داشته باشیم. رابطه سیاسی نظام اسلامی با اهل کتاب و موحّدان عالم چگونه خواهد بود. بخش سوم مربوط به جریان بین‌المللی است که رابطه انسانیِ نظام الهی با جوامع بشری چگونه است؟ خواه مشرک, خواه ملحد ما با آنها چگونه رابطه انسانی داشته باشیم؟ در هر سه بخش, هم آیات ما, هم روایات ما دستورهای ویژه‌ای دادند, این یک مطلب.

مطلب دیگر آن است که ما فعلاً بر اساس جامعة المصطفی العالمیة بحث‌های فرهنگی و علمی‌مان را سامان می‌دهیم وقتی بر اساس جامعة المصطفی العالمیة بحث‌های فرهنگی و علمی‌مان را سامان ببخشیم بحث‌های سیاسی ما هم باید بر اساس جامعة المصطفی العالمیة باشد, بحث‌های اقتصادی و اجتماعی ما هم باید بر اساس جامعة المصطفی العالمیة باشد مگر در مواردی که استثنای خاص داریم, اگر بحث‌های علمی, فرهنگی ما  بر محور جامعة المصطفی است و بخش‌های داخلی ما بر اساس جامعة المرتضی, جامعة المجتبی, جامعة السجاد, جامعة الباقر و الکاظم باشد که حوزه داخلی است نه تنها در محور اسلام, بلکه در محور تشیّع باشد با آن مدار اصلی ما سازگار نیست, این هم یک مطلب و ذات اقدس الهی در قرآن کریم برای سه مرحله از حوزه رسالت پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) که برنامه‌ریزی کرده وجود مبارک پیغمبر را به عنوان ﴿رَحْمَةً لِلْعالَمینَ﴾[1], ﴿کَافَّةً لِلنَّاسِ﴾[2], ﴿ذِکْری‏ لِلْعالَمینَ﴾[3]  که با داشتن قرآن و کتاب جهان‌شمول، او جهانی می‌اندیشد با جهان رابطه دارد جهان را دعوت می‌کند در امور اعتقادی جهان نظر می‌دهد راهنمایی می‌کند و مانند آن, اگر نظامی اسلامی شد چه اینکه هست باید بر محور جهان‌شمول رسالت و نبوّت پیغمبر اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) که در همه این مراحل اظهارنظر می‌کند سخن بگوید. اظهارنظر بدون رابطه و تعامل متقابل و بدون رابطه و ارتباط‌های متقابل صورت نمی‌پذیرد, این هم یک مطلب.

ارتباط اعم از ولایت و سبیل است, ارتباط اعم از مودّت و محبّت است بسیاری از روابط است که روابط فرهنگی, اجتماعی است کاری به اخلاقی و عاطفی ندارد رابطه سیاسی ما, رابطه اقتصادی ما, رابطه اجتماعی ما, رابطه‌های فرهنگی و مانند آن می‌تواند بدون مودّت, بدون محبّت, بدون عاطفه, بدون اتّخاذ ولیّ, بدون اتّخاذ سبیل باشد هیچ تلازمی بین ترابط و تعامل متقابل با مسائل عاطفی و اتّخاذ مودّت و محبّت و اتّخاذ ولیّ و سبیل و امثال ذلک نیست, این هم یک مطلب.

مطلب دیگر اینکه تمام این جوامع یادشده که برای چهارده معصوم(علیهم الصلاة و علیهم السلام) است همه اینها در جای خود لازم; ولی زیر پوشش جامعة المصطفی العالمیّة سامان می‌پذیرد; یعنی رابطه داخلی ما باید طوری باشد که با آن ﴿نَذیراً لِلْبَشَرِ﴾[4] و ﴿ذِکْری‏ لِلْعالَمینَ﴾, ﴿کَافَّةً لِلنَّاسِ﴾, ﴿یا أَیُّهَا النَّاسُ﴾[5], ﴿یا بَنی‏ آدَمَ﴾[6], ﴿لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ﴾[7] منافات نداشته باشد. قرآن کریم ضمن اینکه ﴿أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ﴾[8] دارد, ﴿یا أَهْلَ الْکِتابِ﴾[9] دارد, ﴿یا أَیُّهَا النَّاسُ﴾ هم دارد. ضمن اینکه جریان محلّی و منطقه‌ای دارد, جریان جهان‌شمول هم دارد که ﴿لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ﴾ هیچ چیزی از مردم جهان اعم از مسلمان و اهل کتاب و ملحد و مشرک شما کم ندارید رابطه داشته باشید, در معاملات و تعهّداتتان, این هم یک مطلب.

اما اگر طرف مقابل محاربی بود که همواره سخن از گزینه نظامی روی میز دارد این گروه همان‌هایی هستند که بارها به عرضتان رسید وقتی انسان با اینها معامله می‌کند دست می‌دهد باید انگشتانش را بشمرد باید مواظب باشد. قرآن کریم اینکه فرمود: ﴿خُذُوا حِذْرَکُمْ﴾[10] ناظر به دشمن‌هاست, اینکه می‌فرماید: ﴿فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ﴾[11] ناظر به همین گروه محاربی است که هر از چند گاه سخن از گزینه نظامی روی میز بودن است. برهانی که قرآن کریم اقامه می‌کند این نیست که آنها چون مسلمان نیستند و کافرند شما با اینها طرز دیگر رفتار کنید برهان مسئله این نیست که آنها کافرند, چون با کافر می‌شود کنار آمد چه اینکه در مطلب بعد به عرضتان می‌رسد; ولی با مستکبر نمی‌شود کنار آمد. برهان قرآن کریم این نیست که«فقاتلوا ائمة الکفر انّهم لا اِیمان لهم» چون ایمان ندارند و کافرند, بلکه برهان قرآن کریم این است ﴿إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ﴾ اَیمان جمع یمین است; یعنی اینها سوگندشناس نیستند, امضاشناس نیستند, کنوانسیون‌شناس نیستند, میثاق بین‌الملل‌شناس نیستند, تعهّد متقابل‌شناس نیستند, قطعنامه‌شناس نیستند با این گروه نمی‌شود زندگی کرد اینها به هیچ تعهّدی از تعهّدات خود پایبند نیستند چندین قطعنامه علیه اسرائیل صادر شد اینها عمل نکردند, چندین قطعنامه در زمان دفاع مقدس صادر شد اینها عمل نکردند.

غرض آن است که برهان قرآن درباره محاربی که همواره سخن از گزینه نظامی روی میز است دارد این است که ﴿لا أَیْمانَ لَهُمْ﴾ با اینها باید کمال دقّت, رعایت و تیزبینی و تیزهوشی را اِعمال کرد. در بخشی از سخنان نورانی امیر بیان علی‌بن‌ابی‌طالب(علیه أفضل صلوات المصلّین) دارد که فلان شخص اگر بیعت کند به بیعت او, به امضای او, به تعهّد او هیچ اعتبار نیست «إِنَّهُا کَفُّ یَهُودِیَّةٌ»[12] دستش, دست یهودی است این یعنی اگر با دست راست بیعت کند با دست چپ نقض می‌کند, با دست بیعت کند با پا نقض می‌کند, با چشم تعهّد کند با گوش نقض می‌کند چنین کسی است. مذاکره با اینها در حدّ عالی سواد بین‌الملل, فرهنگ بین‌الملل, ادب بین‌الملل, هوش بین‌الملل, گوش بین‌الملل, عقل بین‌الملل, قلب بین‌الملل لازم است که انسان مصافحه کند بعد انگشتانش را هم بشمرد و چیزی کم نیاید در توافق‌ها این‌چنین است ﴿لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ﴾[13] این هوشیاری دقیق و عمیق مسئولان محترم ما را می‌طلبد. دست اینها از نظر مسائل حقوقی پر است.

مطلب دیگر اینکه در موارد شخصی, کلاً عزّت, حکمت, مصلحت اینها حاکم است و هیچ کدام از اینها منافی با رابطه بین‌الملل نیست, منافی نیست و معاند نیست و مزاحم نیست یک, چه اینکه ارتباط بین‌الملل, روابط با کشورها هم مستلزم اتّخاذ ولیّ, مستلزم سبیل داشتن که آنها بر مسلمین سبیل داشته باشند, مستلزم موالات, مستلزم تحت حمایت اینها بودن نیست نه از این طرف تعاند است نه از آن طرف تلازم, نه رعایت اصول عزّت, حکمت و مصلحت معاند با رابطه است, مخالف با رابطه است, مزاحم با رابطه است نه رابطه مستلزم اتّخاذ ولیّ, اخذ سبیل, دادن سلطه به آنهاست این به هوشیاری مرتبطان ما وابسته است این عزیزان ما آن‌قدر باید مقتدرانه حامی و بیانگر اسلام باشند که «الإِسلامُ یَعلُوا و لا یُعلیٰ عَلیه»[14] را در نظر داشته باشند و هیچ‌گاه چیزی را امضا نکنند که بر خلاف فرمان ذات اقدس الهی است.

بخش پایانی عرضم این است که مسئولان محترم ما در عین حال که اصول سیاست را بر محور قرآن و روایات و عترت اهل بیت(علیهم السلام) اجرا می‌کنند مصوّبات مجلس, قانون رسمی مملکت هم برای همه قابل احترام است و اگر این قانون ملحوظ شود همه مسئولان نظام حمایت می‌کنند, خود قانون حمایت می‌کند, توده مردم هم حمایت می‌کنند. اول و وسط و آخر, آخر و وسط و اول همه برنامه‌ها حضور خداست که انسان خدای سبحان را در آغاز در ذهن نظر داشته باشد, در اثنای سخن در نظر داشته باشد چیزی که در قیامت انسان نتواند از عهده‌اش برآید نه بگوید, نه امضا کند, نه بپذیرد, نه گوش بدهد این تأیید الهی است که فرمود: ﴿إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ﴾[15] اینها عصاره‌ای از اصول سیاست دولت اسلام و نظام اسلامی است در سطح محلّی و منطقه‌ای و بین‌المللی.

امیدواریم ذات اقدس الهی نظام ما, رهبر ما, ملت و مملکت ما, مراجع ما, حوزه و دانشگاه ما همه را در سایه ولیّ‌اش حفظ بفرماید! روح مطهر امام راحل و شهدا را با انبیای الهی محشور بفرماید! مسئولان محترم نظام را از هر نظر مورد عنایت ویژه خود قرار بدهد و این نظام را تا ظهور صاحب اصلی‌اش از هر گزندی محافظت بفرماید!
«غفر الله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»


پاورقی: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] . سوره أنبیاء، آیه107.
[2] . سوره سبأ، آیه28.
[3] . سوره أنعام، آیه90.
[4] . سوره مدثر، آیه36.
[5] . سوره بقره، آیات21و168؛ سوره نساء، آیه1؛ و ... .
[6] . سوره أعراف، آیات26، 27و31 و ... .
[7] . سوره أعراف، آیه85؛ سوره هود، آیه85؛ سوره شعراء، آیه183.
[8] . سوره نور، آیه31.
[9] . سوره آل عمران آیات 64، 65 و70 و ... .
[10] . سوره نساء، آیات71 و 102.
[11] . سوره توبه، آیه12.
[12] . نهج البلاغه(للصبحی صالح)، خطبه 73.
[13] . سوره بقره، آیه279.
[14] . من لا یحضره الفقیه، ج4، ص334.
[15] . سوره محمد، آیه7.

  • یکی از ما چند نفر
۲۹
اسفند


اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی

  • یکی از ما چند نفر
۲۹
اسفند

دکتر پرویز امینی


خبرگزاری تسنیم: جامعه شناس سیاسی می‌گوید: دولت خود را از طریق رسانه‌ها به‌گونه‌ای مطرح کنند که مورد پسنداجتماعی قرار بگیرد ولو اینکه تصویری که از دولت ارائه می‌دهند نسبتی با واقعیت دولت و رئیس‌جمهور نداشته باشد. اسم این کار، «عکس‌برداری» است.

 

به گزارش خبرگزاری تسنیم، مبانی نظری دولت یازدهم بارها با قلم و گفته‌های پرویز امینی تحلیگر و جامعه شناس مسائل سیاسی مورد بررسی و نقد قرار گرفت و ما نیز با توجه به اظهارات اخیر آقای رئیس جمهور در جشنواره مطبوعات و خبرگزاری‌ها به سراغ وی رفتیم تا در مورد سیاست‌های رسانه‌ای دولت حرف‌های نویسنده کتاب جامعه‌شناسی 22 خرداد و مهارقدرت در مردمسالاری دینی را بشنویم.

امینی معتقد است سیاست رسانه‌ای دولت ماقبل ماقبل رسانه است، گفت: سیاست رسانه‌ای دولت در تعامل با جامعه در شرایطِ ماقبلِ‌ماقبلِ رسانه یا ماقبلِ عقب‌ماندگی است؛ یعنی وضعیت عقب‌ماندگی هنوز یک درجه پیشرفته‌تر از سیاست رسانه‌ای دولت است. چراکه به طور رادیکالی به واقعیت بی‌توجه است. اگر بخواهم سیاست رسانه‌ای دولت در تعامل با جامعه را در یک مفهوم خلاصه کنم، می‌گویم سیاست رسانه‌ای دولت «عکس‌برداری» است.

وی افزود: در واقع مسئله اصلی دولت و رئیس‌جمهور در تعامل با جامعه، عمدتا «پسند اجتماعی» است؛ یعنی دولت  خود را در فضای عمومی و از طریق رسانه‌ها به‌گونه‌ای مطرح کنند که مورد پسند اجتماعی قرار بگیرد ولو اینکه تصویری که از دولت ارائه می‌دهند نسبتی با واقعیت دولت و رئیس‌جمهور نداشته باشد. اسم این کار، «عکس‌برداری» است.

جامعه شناس مسائل سیاسی در توضیح سیاست رسانه‌ای «عکس‌برداری» دولت، اظهار داشت: مثلاً شما می‌بینید که رئیس‌جمهور در فاصله زمانی کوتاهی، یک عکس از خودش به فضای جامعه با منشور حقوق شهروندی نشان می‌دهد، یعنی من طرفدار حقوق شهروندی هستم، آزادی بیان، آزادی نقد، انتقادم. ناگهان تصاویری از روحانی با لباس ورزشی در ارتفاعات تهران و در بین جوانان منتشر می‌شود که در حکم عکسی است که برای مخاطب جوان تولید شده است.

امینی اضافه کرد: کلیپی به نام «نوسفر» از روحانی ساخته می‌شود که در آن مجدداً تلاش می‌شود عکسی از روحانی به جامعه ارائه می‌شود که مورد پسند آن بدنه قرار بگیرد. این کلیپ، کپی کامل یک برنامه تبلیغاتی است و در آن تلاش می‌کنند که از روحانی یک روشنفکر تمام عیار  بسازنند و این عکسی است که از روحانی برای مخاطب روشنفکرپسند گرفته شده است. در دیدار با هنرمندان یک عکس دیگر  ارائه می‌شود که به یکباره وی می‌گوید که  هنرمند ارزشی و غیرارزشی نداریم. رئیس‌جمهور چیزی می‌گوید که آن محیط و کسانی که آنجا هستند، بپسندند.

وی همچنین طرح شعارهایی مانند «آزادی» و «نقد» از سوی دولت مطابق با واقعیت دولت نمی‌دانید و این شعارها را برای به دست آوردن «پسند اجتماعی» می‌داند، گفت: مثلاً روحانی درباره فیلم مارمولک در دوره‌ای که دبیر شورای عالی امنیت ملی است چه می‌گوید؟ فیلمی که به زعم خیلی از مذهبی‌ها، مسئله‌ساز نیست اما روحانی پس از تماشای فیلم می‌گوید که «حتی در رژیم شاه هم کسی جسارت ساخت فیلم موهنی مثل مارمولک را نداشت». حالا این داوری فیلم مارمولک را مقایسه کنید با این سخن که هنرمند ارزشی و غیر ارزشی نداریم!!

این تحلیلگر مسائل سیاسی با اشاره به اظهارات روحانی در سال 80 که توسط مجله راهبرد نیز منتشر شده است، تصریح کرد: سال 80 در مجله راهبرد شماره 20، متعلق به مرکز تحقیقات مجمع که مدیر مسئول آن نیز آقای روحانی است، سخنرانی وی (اواخر سال 79) راجع به امنیت عمومی منتشر شده است. ببینید آقای روحانی چه دیدگاهی درباره آزادی دارد؟ «محاکمه» و «تعطیلی» رسانه‌های متخلف را کاری «حداقلی» می‌داند و از «خداحافظی» مسئولین آن رسانه از «فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی» سخن می‌گوید.

امینی همچنین در مورد بی‌سواد خطاب کردن منتقدان توسط رئیس جمهور اظهار داشت: سخنان روحانی در دانشگاه شهید بهشتی که منتقدان را «بی سواد» قلمداد کرد نیز حاکی از همین مسئله است. دعوت به «آزادی» و «نقد» و بی‌سواد معرفی کردن منتقدین با هم سازگار نیست. بنابراین به دست گرفتن شعار آزادی بیان و چیزهای مرتبط با آن در روحانی واقعیت وجودی ندارد و طرح آن برای کسب پسند اجتماعی است. اتفاقا آن سخنان با طبیعت واقعی روحانی کاملاً منطبق است.

وی همچنین در مورد دلیل سیاست «عکس‌برداری» دولت می‌گوید: این سیاست رسانه‌ای یعنی عکس‌برداری زمانی به کار گرفته می‌شود که ضعف در اعتماد به نفس احساس می‌شود. این ضعف در اعتماد به نفس، نتیجه این تلقی از خود است که واقعیت وجودی من با پسند اجتماعی فاصله دارد. در چنین شرایطی افراد و نهادهای با این تلقی روان‌شناسانه، بسیار آسیب‌پذیر می‌شوند.

مشروح گفت‌وگوی خبرگزاری تسنیم با پرویز امینی را اینجا ببینید.

  • یکی از ما چند نفر
۲۸
اسفند

مسأله نفت و تجربه شکست

به روایت تاریخ، ملی‌شدن صنعت نفت به عنوان جنبشی برآمده از عمق خواسته‌های ملت، هرچند در برهه و مقطعی توانست ضربه‌ای بر روند غارت و چپاول منابع نفت ایران وارد آورد، اما به دلایل گوناگونی حفظ این دستاوردها ممکن نشد و آن‌چه که با هزینه‌های بسیار به دست آمده بود در چشم‌ برهم‌زدنی مضمحل شد و به کودتای آمریکایی- انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و تحکیم هرچه بیشتر استعمار خارجی و استبداد داخلی انجامید.

جامعه‌‌ی ایران با داشتن شرایط خاص تاریخی و برخورداری از ویژگی‌های فرهنگی مختص به خود در طول سالیان متمادی، آبستن تحولات و خیزش‌های سیاسی- اجتماعی گوناگونی بوده است. نهضت تحریم تنباکو، نهضت عدالت‌خانه و قیام مشروطه، جنبش ملی‌شدن صنعت نفت و در نهایت انقلاب اسلامی ایران در سال ۵۷، برخی از مهم‌ترین حلقه‌های به‌هم پیوسته‌ی زنجیره‌ی قیام‌ها و حرکت‌های اجتماعی و اعتراضی مردم ایران در تاریخ معاصر بوده‌اند.

هرچند جنبش‌های سیاسی- اجتماعی مبتنی بر علل و بسترهای خاصی شکل می‌گیرند؛ اما می‌توان با نگاهی به زمینه‌ها و روند تاریخی آن‌ها در یک جامعه، به خطوط و محورهای مشترکی برای تحلیل‌شان دست یافت. «جنبش ملی‌شدن صنعت نفت» نیز علاوه بر آن‌که بر مسأله‌ی چپاول و غارت منابع نفتی ایران توسط بیگانگان و مشخصاً انگلستان تمرکز داشت اما در مقیاسی کلان‌تر، حاصل انباشت مطالبات تاریخی ملت ایران و ساختار فرهنگی- اجتماعی خاص جامعه‌ی ایرانی بود. بررسی علل پیروزی و شکست نهضت ملی‌شدن صنعت نفت می‌تواند به تجربه‌ی ملت ایران در مسیر تکاملی استقلال‌خواهی بیفزاید.

* قیام علیه وابستگی
برای درک صحیح‌تر ماهیت یک جنبش سیاسی- اجتماعی باید نگاهی دقیق به بسترها و علل رخداد آن داشت. ملی‌شدن صنعت نفت در سلسله‌ای از عوامل تاریخی انباشتی قرار دارد که مهم‌ترین محور آن را را می‌توان «وابستگی و استعمار ایران توسط قدرت‌های بیگانه» دانست: «روند وابستگی حاکمان ایرانی به بیگانگان و نفوذ چپاولگران بین‌المللی برای غارت منابع ملی ایرانیان از اواخر حکومت قاجار شکل گرفت و در طول دوره‌ی رضاخان و به حکومت رسیدن محمدرضا پهلوی ادامه یافت...

البته وابستگى کشور دفعتاً پیش نیامد، بلکه از اواخر دوران قاجار به‌تدریج وابستگى به اقتصاد و سیاست‌هاى جهانى و دولت‌هاى بیگانه با دادن امتیازات پى‌درپى به خارجی‌ها -که به زیان ملت ایران بود- شروع شد. بعد وقتى دوران استبداد به‌خاطر نهضت مشروطیت و قضایاى دیگر ضعیف گردید، ناگهان عَلَم شوم و ننگین وابستگى در حکومت پهلوى بلند شد؛ یعنى حاکمیت سیاست‌هاى وابسته و قراردادهاى تحت فرمان و حاکمان و شخصیت‌هاى سیاسى دست‌نشانده و گوش به فرمان خارجى؛ البته دیکتاتورى هم در آن بود و روز به روز خطرناک‌تر و مدرن‌تر و سخت‌تر هم مى‌شد.» [بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان زنجان ۱۳۸۲/۷/۲۲]

ماجرای کشف نفت در ایران و اعطای امتیاز آن به ویلیام ناکس دارسی -سرمایه‌دار انگلیسی- در روند وابستگی به بیگانه و غارت منابع و ثروت‌های ملی قرار دارد. ایران تا پیش از این به دلیل موقعیت جغرافیایی و همسایگی‌اش با هند محل تاخت‌وتاز استعمارگران بود؛ کشف نفت، باعث گردید «مسأله‌ی نفت» محل تقابل استعمارگران با ملت ایران قرار گیرد.

از طرف دیگر، وابستگی به عنوان زخم کهنه‌ی جامعه‌ی ایرانی در این مسأله نمودی واضح یافت و زمینه‌ساز تحرکات آگاهی‌بخش و اعتراضی جمعی از نخبگان غیر وابسته و جلب توجه توده‌ی مردم به این موضوع شد. در این مرحله، همراهی شخصیتی چون آیت‌الله کاشانی با دکتر مصدق، جلب حمایت توده‌های مردم و غلبه‌یافتن مطالبه‌ی ملی‌شدن صنعت نفت در فضای عمومی جامعه و در بین برخی نخبگان، عملاً حرکت روبه‌جلوی جنبش را تسریع کرده و قدرت مانع‌تراشی مخالفین و نیروهای متمایل به استعمار را به شکل محسوسی کاهش می‌داد.

ملی‌شدن صنعت نفت با نخست‌وزیری مصدق شتاب بیشتری به خود گرفت و به عنوان اولویت نخست دولت در مسیر اجرا قرار گرفت و سرانجام در ۲۹ اسفند و با تصویب مجلس سنا، پیشنهاد ملی‌شدن صنعت نفت ایران قانونی شد. پس از ملی شدن صنعت نفت بود که استبداد داخلی و استعمار خارجی بار دیگر به مثابه «دو لبه‌ی قیچی» وارد کارزار شده و با تشدید فشارها و سنگ‌اندازی‌ها علیه جنبش، به مانع‌تراشی در برابر تحقق خواست ایرانیان پرداختند و سرانجام این نهضت مردمی شکست خورد.

* چرا ملی‌شدن صنعت نفت شکست خورد؟
برای دست‌یابی به تحلیلی دقیق و مبتنی بر شواهد و قرائن تاریخی باید عملکرد نیروهای سیاسی اثرگذار در جنبش، روش‌های به‌کارگیری شده توسط آن‌ها و تأثیر این عملکرد بر حرکت کلی جنبش و همراهی مردمی با آن را مورد ارزیابی قرار داد.
  • یکی از ما چند نفر
۱۹
اسفند
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • یکی از ما چند نفر
۰۴
اسفند


سیاسی بودن فضای دانشگاه‌ها و فعالیت سیاسی دانشجویان به چه معناست و چه الزاماتی دارد؟ «بنده دلم می‌خواهد این جوانان ما، شما دانشجویان؛ چه دختر، چه پسر و حتی دانش‌آموزان مدارس -روی این ریزترین پدیده‌های سیاسی دنیا فکر کنید و تحلیل بدهید. گیرم که تحلیلی هم بدهید که خلاف واقع باشد؛ باشد! خدا لعنت کند آن دست‌هایی را که تلاش کرده‌اند و می‌کنند که قشر جوان و دانشگاه ما را غیر سیاسی کنند. کشوری که جوانانش سیاسی نباشند، اصلاً توی باغ مسائل سیاسی نیستند، مسائل سیاسی دنیا را نمی‌فهمند، جریان‌های سیاسی دنیا را نمی‌فهمند و تحلیل درست ندارند، مگر چنین کشوری می‌تواند بر دوش مردم، حکومت و حرکت و مبارزه و جهاد کند؟

همچنین باید تفکیکی میان دو مفهوم «سیاست‌گری» و «سیاست‌بازی» انجام داد. آن‌چه که دانشجویان باید به دنبال آن باشند سیاست‌گری است و نه سیاست‌بازی: «ما دو کار سیاسى داریم: سیاست‌زدگى و سیاست‌بازى؛ این یک‌جور کار است. این را من به هیچ‌وجه تأیید نمی‌کنم؛ نه در دانشگاه و نه در بیرون دانشگاه؛ بخصوص در دانشگاه. یکى هم سیاست‌گرى است؛ یعنى حقیقتاً فهم و قدرت تحلیل سیاسى پیدا کردن؛ که یکى از وظایف تشکل‌هاى دانشجویى این است. من تأکید می‌کنم، تشکل‌هاى دانشجویی - نوع برنامه‌ریزى و کار را به کیفیتى قرار دهید که دانشجو قدرت تحلیل سیاسى پیدا کند؛ هر حرفى را به آسانى نپذیرد و هر احتمالى را به‌ آسانى در ذهن خودش راه ندهد یا رد نکند؛ این قدرتِ تحلیل سیاسى، خیلى مهم است. 

  • یکی از ما چند نفر
۰۳
اسفند

  • یکی از ما چند نفر
۰۱
اسفند


امروز پرهیز از اسراف و ملاحظه تعادل در مصرف، بلاشک در مقابل دشمن یک حرکت جهادی است؛ انسان می تواند ادعا کند که این، اجر جهاد فی سبیل الله را دارد. 

هم دستگاه های دولتی، هم دستگاه های غیر دولتی، هم آحاد مردم و خانواده ها باید به این مساله توجه کنند که این واقعا جهاد است. 

امام خامنه ای


  • یکی از ما چند نفر
۲۹
بهمن

سعید جلیلی در جواب سوال دانشجویی که از او پرسیده بود، «تفاوت آخرین متن توافق‌شده شما با 1+5 با متن توافق‌شده اخیر با دکتر ظریف در ژنو چیست؟» در توضیحاتی مفصل، به بیان روند مدیریت پرونده هسته‎ای در 6 سال گذشته پرداخت تا بتواند به این پرسش بصورت دقیق پاسخ دهد.

به گزارش مشرق، دکتر سعید جلیلی نماینده رهبر معظم انقلاب در شورای عالی امنیت ملی، ابتدای بهمن ماه در جریان سفر به استان خوزستان، با حضور در جمع دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز، به بیان نکات قابل توجهی پیرامون مسائل جاری روز و موضوعات سیاست خارجی پرداخت.

در بخش پرسش و پاسخ این نشست، دکتر جلیلی در جواب سوال دانشجویی که از او پرسیده بود، «تفاوت آخرین متن توافق‌شده شما با 1+5 با متن توافق‌شده اخیر با دکتر ظریف در ژنو چیست؟» در توضیحاتی مفصل، به بیان روند مدیریت پرونده هسته‎ای در 6 سال گذشته پرداخت تا بتواند به این پرسش بصورت دقیق پاسخ دهد.

سخنان دکتر جلیلی که در واقع تشریح روند توافقات و اظهارات طرفین در 6 سال گذشته بود از آنجا می‎تواند قابل توجه و اهمیت باشد که در ماه‎های گذشته با هدف کاهش انتقادات از توافقنامه ژنو، تلاش شد تا روند 6 سال گذشته به گونه متفاوتی در رسانه‎ها بازنمایی شده و اینگونه وانمود شود که در این سال‎ها اساسا کنش خاصی در عرصه دیپلماسی هسته‎ای صورت نگرفته است.

این رفتار رسانه‎ای که  عمدتا با استناد به سخنان علی اکبر ولایتی در مناظره‎های تلویزیونی مبنی بر «قرائت بیانیه در گفتگوها با 1+5 بجای مذاکره» سامان گرفته بود، حجم قابل توجهی از اخبار سیاست خارجی کشور را به خود اختصاص داده است.

دکتر جلیلی سخنان خود به این نکته نیز اشاره و در چند بخش تصریح کرده است که اگر صرفا بیانیه در مذاکرات قرائت می‎شد، دستاوردهای مذکور چگونه قابل حصول بوده است؟

آنچه در ادامه می‎خوانید، متن کامل این پرسش و پاسخ و توضحیات دکتر جلیلی است که برای اولین بار منتشر شده است:

روندی که در گفتگوهای 1+5 دنبال کردیم، این گونه بود. در مناسباتی که بین ایران و آژانس بود، آنها بارها بیان می‌کردند ایران مشکلات جدی دارد. آخرین توافقی که در دوره جناب آقای لاریجانی با آژانس صورت گرفت این بود که قدرت‌ها ادعا می‌کردند بین ایران و آژانس ابهامات، اشکلات و مشکلات زیادی وجود دارد و به ایران بی‌اعتماد هستیم و در سال 82 بر اساس این تحلیل‌ها این ادعا را بر کشور تحمیل کردند و موجب شد حدود دو سال و نیم فعالیت‌هایمان را به حالت تعلیق دربیاوریم.
توافق مهم ایران و آژانس در سال 86

در تابستان 86 گفتیم شما می‌گویید مشکلات و سئوالات زیادی وجود دارند. ما همه اینها را حل می‌کنیم، ولی حق ندارید بر این مبنا حق ما را تضعیف یا تکالیف بیشتری را بر ما تحمیل کنید. می‌گفتند شما این کار را نمی‌کنید، می‌گفتیم شما چه کار دارید؟ مرجع این کار آژانس است و ما با آژانس می‌نشینیم و هر چه مشکل هست حل می‌کنیم، البته اگر سئوالات شما در چهارچوب قوانین آژانس بودند و فراتر از آن نبودند.

این صحبت‌ها منجر به توافقی شد که در سال 86 امضا شد و ما به آژانس گفتیم هر مسئله‌ای را که می‌گویید باقی مانده است بگویید تا حل کنیم. قدرت‌ها می‌گفتند هزاران سئوال مطرح هستند و آژانس کلاً به شش مسئله و سئوال رسید و گفت ما به عنوان آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای با ایران شش مسئله بیشتر نداریم. به قول خودشان Outstanding issues. گفتند از نظر ما آنچه که مسئله باقی مانده شش مورد است. گفتیم همه شش تا را برای شما حل می‌کنیم.

این توافق‌نامه امضا و پس از امضای آن مسئولیت آقای لاریجانی عوض شود. قرار شد آن شش مسئله را طی هجده ماه حل کنیم و جمهوری اسلامی ایران توانست با ادله فنی و بحث‌های بسیار دقیق حقوقی در ظرف شش ماه هر شش مسئله را حل کند و آژانس برای هر شش مسئله به ما نامه داد که این مسائل از نظر ما حل شده‌اند و در اسفند سال 86 آقای البرادعی، مدیرکل آژانس در گزارشی نوشت که شش مسئله حل شده‌اند.

صدور قطعنامه 4 روز پس از گزارش مثبت آژانس درباره ایران

می‌خواهم مناسباتی را که بر جهان حاکم هست در اینجا تبیین کنم. اینها ادعا کرده بودند هزاران مسئله وجود دارد و آژانس به این نتیجه رسید که شش مسئله بیشتر نیست و بعد هم تأکید کرد هر شش مسئله حل شده است، در حالی که آژانس دوستان ما که نبودند و به اصطلاح خودشان بیشتر هم با آنها بودند، اما در ده اسفند 86 رسماً نامه داد که این مشکلات حل شده‌اند.

در گزارش مدیرکل هم در اینترنت و هم در سایت آژانس بین‌المللی انرژی می‌توانید ملاحظه کنید. به نظر شما واکنش طبیعی به این گزارش چه باید باشد؟ حداقل آن شش کشور که قدرت‌های مطرح هستند باید بگویند این شش تا که حل شد، برویم بهانه جدیدی را پیدا کنیم.

آقای البرادعی در 10 اسفند این گزارش را داد و در 14 اسفند قطعنامه علیه ما صادر شد که چرا حل کردید؟ بحثم این است که کسی را که خواب است می‌شود بیدار کرد، اما کسی را که خودش را به خواب می‌زند نمی‌شود بیدار کرد. درست چهار روز پس از آن که آژانس وابسته به سازمان ملل می‌گوید مسائل حل شدند، سازمان ملل علیه ایران قطعنامه صادر می‌کند. بعد گفتند باید مذاکرات صورت بگیرد و آقای سولانا به ایران آمد. ما پرسیدیم گفتگو برای چه چیزی باید صورت بگیرد؟ شما گفتید نگران هستید و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هم که گفته است جای نگرانی نیست و مسائل حل شده‌اند. شما شش قدرت هستید و جمهوری اسلامی هم یک قدرت است و می‌توانیم بنشینیم در باره نقاط مشترک برای همکاری گفتگو کنیم. ما یک بسته پیشنهادی را ارائه کردیم و گفتیم در باره این موضوعات می‌توانیم صحبت کنیم، اما بخش انرژی هسته‌ای که حل شده است. در مورد خلع سلاح، عدم اشاعه، استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای که دیگر صحبتی نمانده است و طبق گزارش مدیرکل آژانس این موضوعات حل شده‌اند. آنها متقابلاً یک بسته دادند. گفتیم ما یک بسته ارائه داده‌ایم و شما هم یک بسته ارائه داده‌اید. فرهنگ گفتگو و مذاکره اقتضا می‌کند بر اساس مشترکات گفتگو کنیم.

چشم طمع آمریکا به فتنه 88 و هدفمندی یارانه ها

به گزارش رجانیوز، دکتر سعید جلیلی پس از اشاره به تدوین بسته های گفتگو از سوی ایران و 1+5 در سال 87 به بررسی تاثیر انتخابات بر مذاکرات هسته ای پرداخت:

بعد از این که این موضوع شکل گرفت، اینها در سال 88 منتظر نتیجه انتخابات ماندند. در تیرماه 87 بسته پیشنهادی‌مان را دادیم و اینها گفتند حالا باید بررسی کنیم و روند کار متوقف شد. منتظر بودند ببینند انتخابات در امریکا و ایران چه می‌شود.

انتخابات در ایران برای ما ظرفیت بزرگی را ایجاد می‌کرد و جمهوریت نظام را به رخ می‌کشید. بعد از انتخابات می‌توانستیم وارد عرصه دفاع از منافع ملی شویم.

شرایط فتنه که پیش آمد، اینها دو باره به طمع افتادند و فکر کردند به بهانه فتنه می‌توانند فشارهایی را بر ما تحمیل کنند. یک مدت که از فتنه گذشت و دیدند خبری نیست، گفتگوهای دور بعد در مهر 88 شروع شد.

 در آنجا مسئله اورانیوم غنی‌شده 20 درصد مطرح شد. ما گفتیم امروز اورانویم 5/3 درصد را تولید می‌کنیم و به اورانیوم 20 درصد هم نیاز داریم. اگر به ما می‌فروشید که هیچ، وگرنه تولید می‌کنیم.

در آن زمان بحث توسعه اقتصادی مطرح شد و بحث جراحی بزرگی به اسم هدفمندی یارانه‌ها که امیدوار بودند یک بحران اجتماعی عظیمی را درست کند و آنها منتظر نتایج این طرح بودند و لذا مذاکرات را متوقف ساختند. اینها دیدند این طرح با موفقیت پیاده شد و دور سوم مذاکرات را مطرح کردند.

استانبول 1 آغاز تغییر نگاه غرب به ایران در مذاکرات

در دور سوم به این نتیجه رسیدند که روی نقاط مشترک، و نه برای تحمیل نظر یک طرف به طرف دیگر گفتگو صورت بگیرد که شد استانبول 1. در استانبول 1 یکی از بحث‌های ما این بود که چرا گفتگوها همیشه باید در اروپا باشد و چرا همیشه جا را شما تعیین می‌کنید؟

آنها وقتی دیدند مذاکرات به نفعشان نیست، قبل از استانبول 1 مطرح کردند ایران تحت فشار پای گفتگو آمده است.

 ما گفتیم اگر این مذاکرات برای همکاری مشترک است، پس چرا دارید علیه کشور ما اقدامات خصمانه، تحریم‌ها و قطعنامه‌ها را انجام می‌دهید و اول باید تکلیف اینها روشن شود. در محیط خصمانه که نمی‌شود همکاری را دنبال کرد و ادله آوردیم.

این که بعضی‌ها گفته‌اند اینها در آنجا سخنرانی می‌کردند، خلاف واقع است و هر دور گفتگوهای ما پنج شش ساعت طول می‌کشید. تمام ادله حقوقی را آوردیم که چرا می‌گوییم قطعنامه‌ها غیرقانونی هستند. این بر اساس حقوق بین‌الملل خود آنها ادله حقوقی دارد که تحریم‌ها به لحاظ ماهیت و روندی که طی شده است غیرقانونی هستند و مفصلاً این موضوع را توضیح دادیم و ثابت کردیم در قطعنامه صادرشده هیچ‌یک از ادله حقوق بین‌الملل رعایت نشده‌اند.آنها در این باره پاسخی نداشتند.

مغلطه اشتون چگونه دست 5+1 را رو کرد

سعید جلیلی در ادامه افزود: گاهی جلسات تا نیمه شب طول می‌کشید و فردای آن یکمرتبه گفتگوها را قطع می‌کردند و خانم اشتون گفت اگر این مسیر را ادامه بدهید به نتیجه نمی‌رسیم.

ما گفتیم کجای این بحث غلط است؟ ما 20 ساعت است داریم برای شما ادله می‌آوریم و نمی‌پذیرید. ایشان گفت گوشی تلفن‌های ما باز است، هر وقت نظرتان عوض شد به ما اطلاع بدهید و بعد هم گفتگوها را قطع کردند.

سپس در مصاحبه مطبوعاتی گفت ایران برای گفتگوها پیش‌شرط می‌گذارد. من گفتم شما که گفتید ایران تحت فشار تحریم‌ها پای گفتگو آمده است. چطور کسی که تحت فشار پای میز مذاکره آمده است، حالا پیش‌شرط می‌گذارد؟ ایشان گفتگوها را قطع کرد. همان‌هایی که به ما گفتند تلفن‌های ما باز هستند و هر وقت نظرتان عوض شد با ما تماس بگیرید، کمتر از یک ماه بعد خود خانم اشتون نامه نوشت و گفت بیایید گفتگوها را ادامه بدهیم و بعد هم دو نامه دیگر که همه آنها موجودند.

یخ مذاکرات در بغداد آب می شود

این روند طی و منجر به گفتگوهای استانبول 2 شد. در آنجا این بحث را مطرح کردیم که اگر می‌خواهید مسیر گفتگوها ادامه یابد، باید گام‌ها برای همکاری متوازن و متقابل باشند. اینها گفتند می‌رویم و بررسی می‌کنیم و گفتگوهای بعدی در بغداد بود.

در گفتگوهای بغداد شاید چندین دور گفتگو کردیم. دوستان می‌گویند اینها یک بیانیه می‌خواندند و می‌آمدند. خواندن یک بیانیه 20، 25 ساعت طول می‌کشد؟ بعد از بحث‌های مفصلی که شد آنها در بغداد پیشنهادهایی را در سه فاز مطرح کردند.

ما گفتیم به‌خصوص فاز دوم و سوم برخلاف مبانی‌ای است که بحث می‌کنیم. بحثی که حقوق کشور ما را نادیده بگیرد و یا تکالیف اضافی‌ای را برای ما تحمیل کند از نظر ما پذیرفته شده نیست. جمهوری اسلامی ایران هم مثل هر کشور دیگری عضو NPT و دارای حقوق و تکالیفی است. نه حق کمتری را می‌پذیرد و نه تکلیف بیشتری را.

اگر حق بیشتری می‌خواستیم شما بگویید و اگر تکلیفمان را کمتر انجام دادیم همین طور، ولی اگر تکلیف بیشتر یا حقوق کمتری را خواستید بر ما تحمیل کنید، بر اساس چه منطقی باید بپذیریم؟ گفتند می‌رویم و بررسی می‌کنیم.

خلع سلاح 1+5 در مسکو

بعد گفتند شما پیشنهادتان را بیاورید و باید قضیه را جامع حل کنیم. در مسکو یک طرح جامع را بردیم و گفتیم حاضریم در باره این طرح در پنج محور مفصل بحث کنیم و آن پنج محور را مطرح کردیم.

یکی از طرف‌های مذاکره بعداً به ما گفت شما با این کارتان تقریباً جمع ما را خلع سلاح کردید. بحث‌ها را خیلی دقیق و جامع ارائه دادید و روی پاورپوینت گذاشتید و در پنج محور تمام بحث را ارائه کردید. همان زمان این طرح را روی اینترنت هم گذاشتیم. دوستانی می‌گویند می‌رفتیم سخنرانی می‌کردیم و بیانیه می‌دادیم. خوب است مراجعه کنند و ببینند.

ما می‌گفتیم به این حرف‌ها کاملاً اعتقاد داریم و این طرح را قابل دفاع می‌دانیم و همه جامعه جهانی هم می‌توانند مراجعه کنند و ببینند لذا طرح را روی اینترنت گذاشتیم و منتشر کردیم.

تعدیل مواضع غربی ها در آلماتی 1 و 2

باز اینها گفتند می‌رویم و بررسی می‌کنیم. بررسی‌شان هشت ماه طول کشید و منجر شد به آلماتی 1.

در آلماتی 1 طرح ما در مسکو موجب شد از سه فازی که در بغداد مطرح کرده بودند، دو فاز را کم کنند و فقط فاز 1 را آوردند که مربوط به بحث فردو بود و مباحثی در آنجا مطرح می‌شد. در آنجا پرسیدیم شما این بحث را در چه چهارچوبی قرار می‌دهید؟ در آنجا دوستان ما شبانه‌روز کار و این سئوال را مطرح کردند که پیشنهادی که شما می‌گویید در طرح جامعی که در مسکو دادیم، در یک بخش از این پازل قرار می‌گیرد، تکلیف بقیه آن چه می‌شود؟

قرار شد در آلماتی 2 روی این موضوع بحث کنیم. در آلماتی 2 این بحث انجام شد. ما مطرح کردیم اگر می‌گویید همکاری و گام‌های متقابل و متوازن، تمام بحث ما بر سر همین توازن است.

اگر قرار شود گام ما را شما تعریف کنید و گام خودتان را هم خودتان تعریف کنید و بعد بگویید اگر پذیرفته شد، مذاکرات خوب است و اگر پذیرفته نشد، بد است، این که دیگر اسمش مذاکره نیست، این می‌شود دیکته.

 در مذاکره طرفین در چهارچوبی که حقوقشان رعایت شود و حقوق کسی مورد تعرض قرار نگیرد، با هم گفتگو می‌کنند و برای اعتمادسازی مثلاً می‌شود این کارها را کرد.

روز اول گفتگوها چندین ساعت طول کشیدند و آنها هیچ پاسخ منطقی‌ای نداشتند به ما بدهند. فردا آمدند و گفتند ما دچار سوءتفاهم شده‌ایم که باید 100 متر جلو بیاییم و شما فقط پنج متر جلو می‌آیید. این که منطقی نیست. گفتیم این طور نیست. اگر قرار است گام‌ها متوازن باشند، ما پنج متر جلو می‌آییم، شما هم پنج متر جلو بیایید و حقوق ما باید به رسمیت شناخته شود.

 من گفتم اختیارات کاملی دارم و می‌توانیم یک هفته هم شده است بنشینیم و روی جزئیات هم بحث کنیم. سخنرانی نمی‌کردیم و Lecture نمی‌دادیم. نماینده یکی از کشورها به نماینده‌ای که داشت با ما بحث می‌کرد یادداشت داد که بحث را ادامه نده. گفتم ادامه بدهید. خودشان خندیدند. گفتم پس چرا ادامه نمی‌دهید؟

 خانم اشتون گفت پس اجازه بدهید مشورت کنیم. گفتیم مشورت کنید. رفت و برگشت و گفت باید برای مشورت به پایتخت‌هایمان برویم. در مصاحبه مطبوعاتی هم گفت قرار شد مشورت کنیم و من ظرف چند روز اطلاع می‌دهم که این چند روز شد 40 روز و بعد هم منتظر انتخابات 92 شدند و بعد از انتخابات مسیری را که می‌دانید دنبال شد. عرضم این است که آنچه که در آنجا مطرح شد این بود که اگر می‌خواهیم گامی را برداریم باید متوازن، متقابل و در چهارچوب حقوق قانونی ما باشد و هیچ حقی از کشور و ملت ما ضایع نشود.

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته. 
  • یکی از ما چند نفر
۲۲
بهمن

یوم الله 22بهمن.مشهد!








  • یکی از ما چند نفر
۱۷
بهمن

پیام ما با شرکت در راهپیمایی 22 بهمن : ما همچنان پشت نظام و انقلاب هستیم.

(حتی با وجود تحریم ها و...)



چشم وندی شرمن و خیلی ها ی دیگه به ماست تا بفهمن کی خسته شده این وسط؟!

کی خسته اس؟  دشمن!

  • یکی از ما چند نفر
۱۵
بهمن

وجود این جریانهاى تکفیرى که در دنیاى اسلام بهوجود آمدند، براى استکبار، براى دشمنان جهان اسلام یک مژده است. اینها هستند که بهجاى توجّه به واقعیّت خبیث رژیم صهیونیستى، توجّهها را بهجاى دیگرى معطوف میکنند. درست نقطهى مقابل آنچه اسلام خواسته است؛ اسلام از مسلمانان خواسته است که «اَشِدّاءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم»(۲) [باشند]؛ مسلمانان باید در مقابل دشمنان دین سرسخت باشند، باید بایستند، باید تحت نفوذ قرار نگیرند؛ «اَشِدّاءُ عَلَى الکُفّار» صریح آیهى قرآن است. بین خودشان مهربان باشند، با هم باشند، دست در دست یکدیگر بگذارند، اعتصام به حبلالله بکنند؛ این دستور اسلام است.                                          

بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى‌

                                          

رحماء

  • یکی از ما چند نفر
۱۰
دی

خدا را شکر مى‌کنیم که ملت ما بیدار است. خدا را شکر مى‌کنیم که جوانان ما بیدارند. خدا را شکر مى‌کنیم که شما دانشجویان بیدارید. اما دانشجویان! بیدار بمانید. دانشجو باید احساس سیاسى داشته باشد، درک سیاسى داشته باشد، تحلیل سیاسى داشته باشد. بنده در قضایاى تاریخ اسلام این مطلب را مکررا گفته‌ام که، چیزى که امام حسن مجتبى علیه‌السلام را شکست داد، نبودن تحلیل سیاسى در مردم بود. مردم، تحلیل سیاسى نداشتند. چیزى که فتنه‌ خوارج را به‌وجود آورد و امیرالمؤمنین علیه‌السلام را آن‌طور زیر فشار قرار داد و قدرتمندترین آدم تاریخ را آن‌گونه مظلوم کرد، نبودن تحلیل سیاسى در مردم بود والا همه‌ى مردم که بى‌دین نبودند. تحلیل سیاسى نداشتند. یک شایعه دشمن مى‌انداخت؛ فورا این شایعه همه جا پخش مى‌شد و همه آن را قبول مى‌کردند!(1)«رهبر انقلاب در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان به مناسبت "روز ملى مبارزه با استکبار " 12/08/1372»

  • یکی از ما چند نفر
۲۷
آذر

1. ضرورت غنی‌سازی ادبیات انقلابی


تشکل‌های دانشجویی انقلابی و مسلمان باید به ضرورت تفکر دائمی برای تغذیه تئوریک انقلابیون توجه داشته باشند. انقلاب در واقع، امواج پیاپی است و همواره باید خونِ تازه در رگ انقلاب در جریان باشد. این خون تازه، مفاهیم انقلابی است که باید دائماً به روز و در عین حال، اصیل باشد. نباید اجازه دهیم شعارهای انقلاب اسلامی در سطح دانشگاه‌ها تبدیل به فسیل شود. جبهه مقابل ارزش‌های انقلابی دچار یک تحجّر تاریخی است و تقریباً همه صفات یک دایناسور رو به انقراض را دارد. اگر نسل جدید، نتواند حرف‌های تو را بفهمد و تو را درک نکند و اگر نسل قدیم از هزار بار شنیدن سخنان تکراری خسته و فرسوده شده باشد به نحوی که شما "ف" بگویید و او تا فرحزاد را پیشگویی کند و برود، آن‌گاه دچار نوعی انجماد شده‌اید.

جبهه مقابل دچار تکرار شده است. امروز دوباره شعارها و گفتمان لیبرالِ مذهبیِ غرب‌گرای دهة هفتاد، بازسازی و تکرار می‌شود. از این سوی، هستة فکری انقلاب اسلامی باید دهه به دهه بازسازی تئوریک شده و ادبیات انقلابی، غنی‌سازی شود. باید در برابر ارتجاع به دهه هفتاد و نیز انحراف به مسیل یک حرکت غیر انقلابی، حسّاس بود. خودباور باشیم اما "خودباوری" غیر از "خودمحوری" است. در یک تشکل اسلامی، هدف، کادرسازی و نیروپروری، کشف استعدادها توأم با احترام به انسان، خوش‌بینی به آینده، امید به ارزش‌های انقلابی، اعتماد به جوانان بدون آن‌که به دنبال نوکر برای تشکل و جریان خاص باشیم

باید به دنبال فعال‌سازی ظرفیت‌های انسانی، کشف استعدادها، پرورش و استخراج معادن انسانی باشیم. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «اَلنّاسُ مَعادِن»؛ مردم، معدن‌هایی غنی هستند «کَمَعادِنِ الَّذهَبِ وَ الْفِضَّه»؛ چون معادن طلا و نقره که باید به درستی شناخت و استخراج کرد. پی‌درپی تیم‌های جایگزین، امواج جدید، کشفیات تازه، شناسایی نیروهای جوان‌تر در سطح دانشگاه‌ها، میدان دادن به آن‌ها، رشد دادن آنان، ارائه یک منطق اسلامی و انقلابی به سامعة جوانان اجتماعی و در عین حال، "حق خطا" دادن، "امکان خطا" قائل بودن و... شرط رشد و انقلابی ماندن جامعه و حکومت است.

توجه داشته باشیم که گاهی جریان‌های "پیرشده"، دوباره عودت می‌کنند علی‌رغم آن که قادر نیستند سهم تفکّر دائمی برای نوسازی خود را بپردازند. بیست سال، بیست و پنج سال قبل، این ذهن ممکن است فعال بوده باشد ولی اینک از بورس، خارج شده و نمی‌داند مسائل جدید چیست و جامعه در چه وضعی است؟ واقعیت‌ها را به درستی نمی‌شناسد. از همان سرمایه کهنه می‌خورد و این، از مایه خوردن، نوعی نشخوار ایدئولوژیک و تئوریک است.

بقیه در ادامه ی مطلب...

  • یکی از ما چند نفر
۲۳
آبان

سرم را پایین می اندازم تا سر ها را به روی نیزه نبینم...

 اما از روی سایه هم میشود تشخیص داد،

 سایه ی کوچک تر سر برادرم علی اصغر است.

  • یکی از ما چند نفر
۰۵
آبان

آدمی از لحظه ای که از محدودها و از محکوم ها آزاد می شود و از لحظه ای که دیوار ها را می شکند و تولد می یابد.از همین لحظه به خدا می رسد و به عبودیت او راه می یابد و از فرورفتن و هرز شدن نجات می یابد.آنجا که تو نیرو ها را, بخار ها را مهار میکنی و حرکت و نوری بسازی,در واقع بع عبودیت رسیده ای.

پس عبد آزاده ای است که شکل گرفته و جهت یافته. و عبودیت پس از آزادی است. و آزادی از آزادی است...

عبودیت رویش است.فلاح است.نه تذبذب نفاق را دارد و نه تحجر کفر را.

                                                                                                                                                  استاد صفایی

  • یکی از ما چند نفر
۰۲
آبان

  • یکی از ما چند نفر
۲۴
مهر


  • یکی از ما چند نفر
۱۷
مهر

  • یکی از ما چند نفر
۱۱
مهر

حضور در این کلاس آزاد است و نیاز به ثبت نام و یا هماهنگی قبلی ندارد. خواهشمندیم قبل از ورود به کلاس مشخصات خود را در لیست حضور و غیاب وارد نموده و تلفن همراه (و سایر وسایل صوتی و تصویری) خود را حتما خاموش نمایید.

این کلاس‌ هفتگی می‌باشد و جلسه‌هایی که تشکیل نمی‌شود از همین وب‌سایت اطلاع‌رسانی می‌گردد. از ورود دانشجویان بعد از ساعت ۱۱ ممانعت به عمل می‌‌آید.
 محل برگزاری: تهران نو، خیابان ۱۱ نیروی هوایی (شهید خشی)، جنوب میدان اندیشکده (لوزی)، ساختمان فطرت پلاک ۳۰ (آخرین ایستگاه از خط 4 مترو - ایستگاه شهید کلاهدوز - خروجی پارک پیروزی) زمان: هر پنجشنبه ساعت ۸ تا ۱۲
http://fa.kolbehkeramat.ir/
  • یکی از ما چند نفر
۲۷
شهریور
آیت‌الله جوادی‌آملی در پاسخ به سوالی پیرامون فلسفه وجود نداشتن زنان در میان پیامبران الهی، راز این مساله را تشریح کرد.

به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، به نقل از حوزه، متن سوال و پاسخ این مرجع تقلید به شرح زیر است:

 س: چرا در بین ١٢۴ هزار پیامبر و ١۴ معصوم یک نفر زن است؟

جواب:

این طور نیست که فقط یک زن معصومه داشته باشیم آن هم وجود زهرای مرضیه ‏سلام اللّه علیها باشد. ما دلیلی بر عدم عصمت بعضی از زن‌های دیگر نظیر زینب کبری و ‏حضرت فاطمه معصومه سلام اللّه علیهما نداریم. این‌که ١٢۴ هزار پیامبر همه مرد ‏هستند برای این است که نبوّت و رسالت، کارهای اجرایی دارد و خصوصیات بدنی و ‏جسمی مردها به گونه‌ای است که کارهای اجرایی وظیفه مردهاست. از طرف دیگر ‏پشتوانه نبوت و رسالت، مقام ولایت است. کمال انسان در آن است که بشود ولی اللّه ‏و این مقام اختصاصی به مرد یا زن ندارد. زنان بزرگی نظیر آسیه، مریم، حضرت زهرا، ‏زینب کبری و حضرت معصومه در عالم بوده‌اند و این‌ها هرکدام با حفظ مرتبه و درجه ‏خاص خود می‌توانند به ولایت رسیده باشند.

نبوت و رسالت امر اجرایی است، این‌که ‏زنی پیامبر نشده است برای این است که زن باید با همه افراد جامعه تماس بگیرد، در ‏جنگ و صلح فرماندهی جنگ را به عهده بگیرد. این کار اجرایی برای زنان دشوار است ‏این‌چنین نیست که اگر پیامبران همه از جنس مرد بودند معنایش این است که کمال ‏معنوی مخصوص مرد است، بلکه کمال معنوی مربوط به ولایت است و در ولایت الهی ‏بین زن و مرد تفاوتی نیست، زن و مرد هر دو می‌توانند ولی اللّه بشوند.‏

منبع: ریحانه نیوز

چرا در بین پیامبران، زن وجود ندارد؟!

  • یکی از ما چند نفر
۱۷
شهریور
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • یکی از ما چند نفر
۱۵
شهریور

فراکسیون پارلمانی حزب‌الله لبنان با محکوم کردن تهدیدات آمریکا برای حمله به سوریه، این اقدامات را تهدیدی برای صلح و امنیت منطقه و جهان توصیف کرد.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، به نقل از سایت المصری الیوم، فراکسیون پارلمانی حزب‌الله لبنان با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد، تجاوز آمریکا به سوریه و یا تهدید به حمله تبلور تروریسم آشکاری است که چالشی برای منطقه و ملت آن به شمار می‌آید.

در ادامه این بیانیه آمده است: تهدیدات آمریکا در این خصوص در واقع تهدیدی آشکار علیه صلح و امنیت منطقه‌ای و جهانی است که تمام ابعاد آن به صورت کامل محکوم است.

این بیانیه تاکید کرد: تجاوز آمریکا به سوریه نمی‌تواند اهداف واقعی خود را که همان قوت بخشیدن به اسرائیل است پنهان کند. آمریکا سعی دارد از طریق این تجاوز سلطه استعمارگری غربی خود را در منطقه و ذخایر آن گسترش دهد.

این بیانیه می‌افزاید: درگیری مستقیم آمریکا در حمله به سوریه نشان می‌دهد که بحران بوجود آمده در این کشور از دو سال قبل تاکنون چیزی جز یک توطئه برای تسلط بیگانگان در منطقه نبوده است.

  • یکی از ما چند نفر
۱۴
شهریور

یکی از ابزار های موثر بر سبک زندگی خانواده ها,سریال های تلویزیونی هستند.

تا به حال دقت کرده اید که فیلم های ساخت کشور به اصلاح اسلامی مان لحظه ای به ستون دین اسلام نمیپردازند؟

از فیلم های سینمایی ساخت اصغر ها و پوران ها که توقعی نداریم و اگر نتوانیم مفهوم ضددینی القایی در آن را تشخیص دهیم ,باید به خودمان شک کنیم...

اما شاید لازم باشد حداقل در سریال های ماه مبارک رمضان حرفی از نماز به میان آید.فیلم هایی مثل دودکش که به اصطلاح با متن زندگی مردم عادی در ارتباط است.نمیدانم! شاید نماز خوان ها معمولی نیستند.

توقعی از فیلم نامه نویسان عزیز نداریم که مانند معدودی از فیلم ها, یک صحنه ی ماوراء الطبیعی به فیلم نامه اضافه کنند که یک پیرزن در نور و دود در حال نماز خواندن است.

شاید با دیالوگ های ساده ای بتوان کار را شروع کرد...

مثلا یک فرد عادی و موجه فیلم در کنار دیالوگ های دیگر بگوید:"من میرم نماز بخونم."فقط همین!

  • یکی از ما چند نفر
۱۳
شهریور

به آیت الله بهجت (ره) گفتند: کتابی درزمینه اخلاق معرفی کنید
فرمودند: لازم نیست یک کتاب باشد، یک جمله کافیست که بدانی  (خدا می بیند)

قلی زاده

  • یکی از ما چند نفر
۱۲
شهریور
مخترعان غربی عِلمشان سر به ثریا کشیده و دار و ندارشان را به حرامی‌ها هدیه کرده‌اند؛ حالا وقتی از بازار شام گذر می‌کنی، به جای سنگ ها، خمپاره‌ها هلهله می‌کشند و فرود می‌آیند ...
 آخرالزمان است و عصر جاهلیت ثانی 
مخترعان غربی عِلمشان سر به ثریا کشیده و دار و ندارشان را به حرامی‌ها هدیه کرده‌اند؛ حالا وقتی از بازار شام گذر می‌کنی، به جای سنگ ها، خمپاره‌ها هلهله می‌کشند و فرود می‌آیند ...  

 
دخترم، آرام باش و گوش فراده! 
حرامی ها دو سال است منتظرند تا سه ساله شوی 
          خانه ات به جای سقف، آسمان دارد و همه چیز برای پرواز مهیاست 
حرامی ها خرابش کرده اند تا "ویرانه نشین شام" شوی 
حرامی ها دو سال است که مشق تاریخ می کنند در دمشق؛ 
تا صحنه نمایش شومشان آماده شود و تو تماشاچی باشی و به تماشاگه راز دختر پادشاه کشور عشق پا بگذاری 
          شاهزاده خاتون رقیه سلام الله علیها را می‌گویم 
زنجیرهای اسیری دستت، 
    شاهدند که خارهای بیابان به تاول پای شاهزاده رقیه بوسه می‌زدند، وقتی او را فرسخ ها پیاده آوردند به همین خرابه ها؛  
                 به همین مسلخ عشق! 
آن ها نیک می دانستند که سه ساله حسین علیه السلام با سر پدر آرام گرفت و چون لب به لب های پدر نهاد، جان سپرد. 
پس چشمان تو شهادت داد که چگونه پدرت را به مهر حسین علیه السلام سر بریدند و 
        چشمان یتیم تو شاهد بود که مادرت را پیشت سر بریدند تا اگر بهانه گرفتی، نگوید "پدرت به سفر رفته" 
 
همه جا کربلاست و همیشه عاشورا 
        پس شیعه را تا به بلای کربلا نیازمایند از دنیا نخواهند برد! 
سرت را بالا بگیر، که طعم بلای کربلا را چشیده ای؛ و لایق زیارت شاهزاده خاتون رقیه شده ای! 
سرت را بالا بگیر و بگو  
                السلام علیکِ یا بنت الحسین 


***تصویر بالا یک دختر شیعه سوری را نشان می‌دهد که توسط سلفی ها به زنجیر کشیده شده و پدر و مادرش را پیش چشمش سر بریدند.

گروه فرهنگی مشرق 
  • یکی از ما چند نفر
۰۵
شهریور
رنگو
اونا باوردارن اوضاع بهتر میشه
باور دارن برخلاف همه شواهد فردا بهتر از امروز میشه
مردم باید به یه چیزی باورداشته باشن..
قلی زاده

  • یکی از ما چند نفر
۰۵
شهریور

چندى پیش همایش «آنان که مى اندیشند» (ویژه بررسى آرا و اندیشه هاى میشل فوکو) به همت کانون اندیشه جوان و همکارى بسیج دانشجویى در تاریخ ۸۶‎/۷‎/۲۹ در دانشگاه تهران برگزار شد و بزرگانى از اندیشمندان ایرانى از جمله دکتر حسین کچوئیان در آن همایش سخنرانى کردند. آنچه در پى مى آید متن مقاله اى است که ایشان به صورت سخنرانى ارائه داده است.

paul-michel-foucault.jpgفوکو اندیشه هاى بسیار سختى دارد. تعداد زیادى از متفکرین و شارحین فوکو به صراحت گفته اند که اندیشه هاى وى را نفهمیده اند یا نمى توانند به صراحت بگویند که وى چه مى گوید! نوع فکر و ماهیت کار فوکو و اصطلاحات ابداعى متعددى که وى براى ارائه فکرش ایجاد کرده، منشأ فهم هاى متفاوت از کار او شده است. لذا ممکن است فهم من از فوکو هر چند مستند است، داراى تمایز ها و تفاوت هایى نسبت به آراى دیگران باشد.

به نظر من دیگر زمان آن گذشته است که مواجهه ما با متفکرین جوامع دیگر همانند مواجهه‌اى باشد که ما در یک قرن اخیر و قبل از این تحولات معرفت شناسانه با آن ها داشته ایم. ما نمى توانیم بدون لحاظ کردن نسبت یک متفکر با فضاهاى فکرى ما و ارتباط معرفت شناسانه و محتوایى اندیشه او با اقتضائات زمانى ما، از او استفاده کنیم. علاوه بر این لازم به ذکر است که نوع درک فوکو از عقلانیت و تلقى وى از کار فکرى و روشنگرانه، او را یک متفکر خاص، محلى و مقید به شرایط زمانى- مکانى مشخص نموده است. یعنى فکر فوکو نیز اجازه نمى دهد که وى را فراتر از موضوعات، مقولات و فضایى که او در رابطه با آن صحبت کرده است، استفاده کنیم. اگر چنین است که فوکو متفکرى است محلى و خاص و گفته هایش مقید به شرایط خود اوست این سؤال مطرح مى شود که اهمیت خواندن آثار فوکو در چیست و ما چرا باید او را مطالعه کنیم 

منبع:وب گاه دکتر حسین کچویان

  • یکی از ما چند نفر
۰۴
شهریور

  نام فیلم  اواتار Avatar

  محصول کشورهای  امریکا و انگلیس - 2009

  شرکت فیلم سازی  توینتیث سنچری فاکس

  ژانر  حادثه‌ای ، ماجرایی

  کارگردان  جیمز کامرون  James Cameron 

فیلمنامه "اواتار" رامانند اغلب آثار قبلی جیمز کامرون، خودش نوشته و هیچ همکار یا شریکی برای نوشتن یا تکمیل و یا بازنویسی آن نداشته است و بازهم علیرغم دارا بودن ابعاد مختلف سرگرمی و هیجان و جذابیت های تصویری (که با جلوه های ویژه تصویری فوق پیشرفته امروز تهیه شده)، وجوه اندیشه های فلسفی خاص درآن بارز است.وجوهی که درآثاری مانند:"بیگانه ها" (1986)، "ورطه" (1989)، " ترمیناتور"(1991)، "ترمیناتور 2:روز داوری"(1992) و حتی "تایتانیک" نیز به چشم می خورد. مثلا آن بازتاب و تکرار سخنان کاپیتان زیردریایی فیلم "ورطه"، هنگامی که در اعماق اقیانوس و در فضای میان لجه ای آب ، گرفتار بیگانه ها شده چه شباهت غریبی با تغییر شکل های ربات جیوه ای فیلم "ترمیناتور 2:روز داوری" در میان مخزن مذاب دارد ، گویی که هردو در برزخی هول آور به انعکاس اعمال خویش می نگرند. یا آن چرخش دوربین در میان اتاق ها و راهروهای کشتی غرق شده تایتانیک که همه آن زرق و برق و وسایل مربوطه مانند لوسترها و بشقاب ها و قاشق و چنگال ها در میان آب ها شناور است ، در حالی که در تصاویر پیشین آنها را در اوج تجمل و زینت دیده بودیم ، انگار که همه چیز به گناهی عظیم ، گرفتار قهر و غضب شده است ، همچنانکه در فیلم "ترمیناتور" این گرفتاری برای آخرالزمان ، هشدار داده می شود. شاید از همین رو باشد که جیمز کامرون ترجیح می دهد، فیلمنامه هایش را بدون کمک و همکاری دیگران، خود بنویسد و بازنویسی نماید.

اما قصه "اواتار" از آن تازگی و بداعت آثار پیشین کامرون برخوردار نیست و بسیاری از مایه ها و فراز و فرودها  و حتی ماجراهای آن، یادآور صحنه های مشابه در فیلم های دیگر است.

داستان فیلم از سال 2154 آغاز می شود، برادر یک دانشمند فضایی (که به قتل رسیده) به نام "جیک سالی" ( یک تفنگدار دریایی ارتش آمریکا که در جریان تجاوزات جنگی آمریکا به دیگر کشورها مجروح شده و از ناحیه دو پا فلج گردیده است) عازم ماموریتی ویژه در "پاندورا"(یکی از اقمار سیاره مشتری) می شود. جایی که قرار است منابع طبیعی سرشارش ، کره زمین را از خطر نابودی و اضمحلال نجات بخشد. در این سیاره ، موجوداتی به نام "ناوی" زندگی    می کنند که بسیار شبیه انسان هستند ، فقط 3 متر قد دارند و به چیزی میان انسان و حیوان راه می برند. ماموریت گروهی که جیک سالی به آنها می پیوندد و ارتش آمریکا نیز با  پیشرفته ترین سلاح هایش حضور دارد ، نفوذ در بین گروهی از این ناوی ها به نام "اواتار" است و دستیابی به مرکز انرژی سیاره که از درختی عظیم و مقدس به نام "ایوا" منشاء    می گیرد. به همین دلیل با استفاده از DNA اواتارها ، اواتارهایی مصنوعی به وجود آورده تا انسان ها بتوانند با وسیله ای خاص ، آنها را کنترل کرده و داخل جمعیت اواتارها شوند. جیک سالی یکی از همین اواتارها را کنترل می کند و در اولین قدم با یک دختر اواتار به نام "نیتری" ، آشنا شده که وی را از خطر مرگ نجات بخشیده است. پس از آن کم کم به درون قبیله وی راه یافته و در می یابد ، پدرش رییس قبیله بوده و مادرش رهبر معنوی قبیله به نام "موان" است. مراحل پذیرفته شدن جیک به عنوان یک عضو قبیله اواتار که "اوماتیکایا" نام دارد، بسیار سخت و دشوار می نمایاند و او مسیرهای پیچیده ای را طی می کند تا اینکه حتی به بالاترین درجه یعنی هدایت پرنده ای ازنژاد اسطوره ای "توروک" به نام"تایروکو"موفق می شود و جا پای رهبر افسانه ای آنها یعنی "توروک ماکتو" می گذارد. از این پس او دیگر هدف اصلی ماموریتش را از یاد برده و جذب زندگی و رفتار اواتارها شده و  تصمیم می گیرد همراه آنها در مقابل تجاوز ارتش و نیروهای بیگانه زمینی بایستد!

قلی زاده

 

  • یکی از ما چند نفر
۰۳
شهریور

 

بسم الله الرحمن الرحیم

نگاهی گذرا بر فیلم " وکیل مدافع شیطان "



این فیلم داستان وکیل مدافعی جوان و بسیار جاه طلب می باشد که در آن، وجدان او مورد آزمایش قرار می گیرد.

وکیل مدافع شیطان با بازی آل پاچینو، کیانو ریوز ، کارلایز ترون و به کارگردانی تیلور هکفورد یک درام فلسفی شگفت انگیز است. طرح اصلی این فیلم بر پایه ی تقابل میان خیر و شر است.

کوین لوماکس (با بازی کیانو ریوز) ، وکیل مدافعی جاه طلبی است که به همراه همسرش ماری آن (با بازی کارلایز ترون) در شهر فلوریدا در جنوب شرقی آمریکا، زندگی می کند. فلوریدا شهری مذهبی است که آرمان مردمان آن اعتقاد به خداست. همسر کوین زنی است با روحیه ای شکننده و بسیار حساس که به عنوان نمادی از انسان های پاک در این فیلم مطرح می شود.

در پی دادرسی ماجرای میان یک معلم هوس باز و دختر بچه ای مظلوم در دادگاه این شهر، کوین توانست رای دادگاه را متکبرانه و به صورتی ناعادلانه به نفع خود رقم بزند.

به دنبال این پیروزی و شکست ناپذیری متکبرانه ی کوین در دادگاه های مختلف، یکی از بزرگترین موسسات حقوقی نیویورک او را برای کار در این شهر دعوت می کند. کوین که به دنبال کسب موفقیت های بیشتر است این پیشنهاد را قبول می کند؛ هر چند مادر او که فردی مذهبی در شهر فلوریدا به شمار می رود با او مخالفت می کند و رفتن او را به نیویورک به منزله ی ورود به شهربابیلون ” می داند. شهری که بر اساس انجیل ، به دلیل نافرمانی مردمانش به عذاب الهی دچار شد.

با این همه کوین همراه همسر خود ماری آن ، به شهر نیویورک می روند. همچنان که می دانید نیویورک شهری بسیار مدرن در شرق ایالات متحده است با مردمانی که اغلبشان نگاه روشنفکرانه را دنبال می کنند؛ این موضوع را می توان با استناد به شعار رسمی این ایالت که ” بالا تر و فراترمی باشد، بیان نمود. در این زمان کوین با رئیس شرکت خود آقای جان میلتون(با بازی آل پاچینو) دیدار می کند. آقای میلتون در این فیلم نماد شیطان است.

در طی یک از سکانس های مهم این فیلم آقای میلتون و کوین به پشت بام شرکت -که بسیار هم بلند می باشد- می روند. در آن بالا آقای میلتون به مردم پایین اشاره می کند و آن ها را به صورت نقاطی کوچک در خیابان ها بیان می دارد. و سپس با این فضا سازی از کوین می پرسد که آیا نبودن هر کدام از این نقاط، هیچ اهمیتی دارد؟!

از این گفته ی آقای میلتون این طور می توان برداشت کرد که، شیطان با کوچک جلوه دادن گناهان، سعی می کند ما را به سمت آن ها تشویق نماید.

پس از این سکانس و در ادامه ی فیلم ، آقای میلتون پیشنهاد وکالت موکلانی را به کوین می دهد که هیچ کدام بی گناه نیستند و کوین هم – که انسان بسیار خودخواه و مغروری است - به دنبال پیگیری روند شکست ناپذیری وکالت خود ، این پیشنهادات را یکی پس از دیگری می پذیرد. به این ترتیب ،عملا کوین تمام زمان خود را صرف وکالت این افراد مجرم می کند. به سبب خودخواهی ها، و گاهی هم هوس رانی های کوین، آرام آرام او از زندگی و همسر خود دورتر می شود. هر چه کوین بیشتر به همکاری های خود با آقای میلتون ادامه می دهد، همسر او ماری آن ، که نماد انسان های معصوم در این فیلم می باشد، دچار مشکلات روانشناختی عمیق می شود و روز به روز بد تر می شود. کوین نیز به سبب حال نامساعد همسرش دچار افسردگی می شود، اما همچنان به کار خود در نیویورک ادامه می دهد.

ماری آن، از کوین می خواهد که همکاری اش را با آقای میلتون متوقف کند و با هم به فلوریدا بازگردند ، اما کوین این درخواست ها را رد می کند. سرنجام ماری آن ، خود را می کشد و با این اقدام او، ضربه ای کاری به روحیه ی کوین وارد می شود . کوین که دیگر متوجه اعمال خودخواهانه و زشت خود شده است ، زندگی خود را متاثر از آقای میلتون می بیند. به این ترتیب فورا خود را به اتاق آقای میلتون در بالاترین طبقه ی ساختمان می رساند. سپس او آقای میلتون را در خود کشی همسرش مقصر می شمارد و حتی با اسلحه ی خود به سمت او شلیک می کند. اما از ان جا که آقای میلتون شیطان مجسم است، بنابراین این شلیک ها نیز بی اثر است.

آقای میلتون در پاسخ این گونه می گوید:

خوبه شلیک کن    این همون خشمیه که من دوست دارم …! “ ” این آخرین مرحله تا عریانی کامله . . .”

من همیشه تماشات می کردمانتظار می کشیدم من طرفدار انسانم…!  کاملا انسان گراولی من عروسک گردان نیستم کوین…! انجام کارا با خودتونه ..!”

در این موقع کوین از آقای میلتون می پرسد: تو کی هستی … ؟ چی هستی ….؟

و آقای میلتون پاسخ می دهد:

آه من اسمای زیادی دارم.. شیطان …! نه! …. بگو ببینم کوین کی می تونه کاملا منکر بشه که تمام قرن بیستم مال من نبوده ..؟! تمامش کوین! تمامش ! دیگه نوبت منه.. ! دیگه نوبت ماست ..! ”

اگر شما هم این فیلم را دیده باشید، حتما می دانید که چگونه کوین با تمسک به قاعده ی اختیار و فضیلت جویی ، خود را از این مخمصه خارج می کند و شیطان را در گام نهایی خود ناکام می گذارد. با این رستگاری، کوین فرصتی دوباره برای زندگی ای سالم می یابد و این بار در همان دادگاه شهر فلوریدا که در آن یک بار به ناحق رای دادگاه را برده بود حضور می یابد و از وکالت آن معلم ضد اخلاق انصراف می دهد. هر چند این کار او باعث می شود تا خدشه ای بزرگ در شهرت او پدید آید.

در سکانس انتهایی این فیلم بار دیگر شیطان به صورت یک خبرنگار به وسوسه ی کوین می پردازد و کوین باز هم بنا بر ویژگی شاخص غرور خود، تن به اشتباهی دیگر می دهد.

با دیدن این فیلم می توان دریافت که یکی از مهمترین نقاط ضعفی که شیطان می تواند از آن بر ضد ما انسان ها استفاده کند ، خودخواهی برخی از ماست . هم چنین می توان دریافت که شیطان به صورت های مختلف در زندگی ما انسان ها حضور دارد و هر بار به طریقی به دنبال گمراه کردن ماست. به امید آن که روز به روز، با تمسک جستن به اخلاقیات و توسل به خوبی ها فروتن تر و متواضع تر شویم …. انشاءالله...

 قلی زاده

  • یکی از ما چند نفر
۰۳
شهریور


کلیک کنید.

  • یکی از ما چند نفر
۲۶
مرداد


در پایان روز پنج‌شنبه 24 مردادماه جاری، در پی 4 روز پرکار که از دوشنبه تا پنج‌شنبه هفته گذشته در صحن علنی مجلس شورای اسلامی ادامه داشت و با بحث‌های داغ و پردامنه نمایندگان موافق و مخالف درباره صلاحیت وزرای پیشنهادی رئیس جمهور محترم همراه بود، رأی مثبت و منفی نمایندگان به صندوق‌ها ریخته شد و نهایتا 15 تن از 18 وزیر پیشنهادی رئیس جمهور محترم از مجلس شورای اسلامی رأی اعتماد گرفتند و 3 وزیر آموزش و پرورش، علوم، تحقیقات و فن‌آوری و ورزش و جوانان از حضور در کابینه آقای دکتر روحانی بازماندند. درباره آنچه طی این 4 روز و در جریان رسیدگی به صلاحیت وزرای پیشنهادی مطرح شده بود و نتیجه نهایی آن، گفتنی‌هایی هست که به برخی از با اهمیت‌ترین آنها اشاره می‌کنیم؛
1- تمامی چند وزیر پیشنهادی که متهم به حضور و حمایت از فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 بودند بدون استثناء -تأکید می‌شود که بدون استثناء- ضمن انکار حضور و حمایت خود، از فتنه آمریکایی- اسرائیلی یاد شده اعلام دوری و انزجار کردند و با قاطعیت -بعضاً همراه با سوگند- آن ماجرای پلشت را بیرون از دایره اسلام و انقلاب و نظام دانسته و بر وفاداری خود به امام(ره) و رهبر معظم انقلاب و پیروی از خط ترسیم شده از سوی ایشان تأکید ورزیدند. این تأکید و اصرار اکید که گاه با اشاره به مستنداتی نیز همراه بود، صرفنظر از میزان انطباق آن با واقعیت، نشانه و گواه آن است که فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 در سیاه‌ترین و بدنام‌ترین نقطه تاریخ این مرز و بوم دفن شده تا آنجا که کمترین نشانه از پیوند و رابطه با سران و اصحاب فتنه می‌تواند نفرت و انزجار مردم را در پی داشته باشد و معدود افرادی که به همراهی با آنان متهم شده بودند نیز، خوشنامی خود را در اعلام برائت از سران رسوا و اصحاب بدنام آن فتنه آمریکایی- اسرائیلی می‌دانند.
برائت از فتنه 88 که می‌توان از آن با عنوان پوزش صریح و یا تلویحی متهمان به حضور در فتنه یاد کرد، یکی از برجسته‌ترین موضوعاتی بود که در طول 4 روز بحث و بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی سایه پررنگ آن بر تمامی اظهارات نمایندگان موافق و مخالف و گزینه‌های معرفی شده به وضوح احساس می‌شد. این سایه به اندازه‌ای پررنگ بود که اعتراض گسترده و توأم با عصبانیت اپوزیسیون خارج کشور و مدعیان فراری اصلاحات را در پی داشت.

  • یکی از ما چند نفر
۲۳
مرداد
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • یکی از ما چند نفر
۱۶
مرداد


کمتر از ۵۰ روز از انتخاب حسن روحانی به عنوان رییس جمهور جدید جمهوری اسلامی ایران می گذرد که طرح "تشدید تحریم نفتی ایران" در کنگره امریکا با اکثریت قاطع آرا (۴۰۰ موافق و ۲۰ مخالف) تصویب شد، هر چند این طرح هنوز به تایید نهایی مجلس سنا و امضای اوباما نرسیده است اما حامل چند نکته اساسی است:

۱. علیرغم تغییر رییس جمهور ایران و روی کار آمدن فردی که در مجامع بین المللی و دیپلماتیک به نرمش در برابر غرب شهرت دارد، امریکایی هابه دنبال ایجاد فضایی هستند تا ایران از موضع ضعف حداکثری وارد مذاکره با امریکا شود. به عبارت دیگر امریکایی ها حتی روی کار آمدن روحانی را نیز چندان به فال نیک نگرفته و به دنبال مذاکره برابر و بدون پیش فرض با جمهوری اسلامی نیستند، همچنان حقوق مردم ایران برای امریکایی ها کمترین اهمیتی ندارد و تشدید تحریم های نفتی ایران حتی بعد از انتخاب روحانی، یعنی امریکا فشار همه جانبه به جمهوری اسلامی را در دستور کار خواهد داشت

  • یکی از ما چند نفر
۱۴
مرداد



برای مشاهده تصویر با وضوح بالا روی عکس کلیک کنید.

منبع: دیدبان

  • یکی از ما چند نفر
۱۳
مرداد

سلام بچه ها

طاعاتتون قبول

لازمه که دقیق این دو سخنرانی رو در مراسم تنفیذ  12مرداد 1392 بخونیم و در طول این 4 سال در ذهن و خاطرمون باشه

سخنان اقای روحانی خصوصا در مورد اعتدال

بیانات حضرت آقا پس از سخنرانی آقای روحانی

+

سخنان دکتر روحانی در مراسم تحلیف


بچها خیلی خیلی التماس دعای فرج

اگ یادتون بود برای این حقیر هم دعا کنید


هاتف 1

  • یکی از ما چند نفر
۱۲
مرداد

اصلی ترین خطری که در این سالهای پیش رو خواهیم داشت "فرهنگ" است از این به بعد هر میزان که نیروهای حزب اللهی روی فرهنگ کار کنند، کم است. ما انقلابمان یک انقلاب فرهنگی و دینی بوده است اما در سالهای بعد از انقلاب همواره این موضوع مورد غفلت بوده است. در دوران سازندگی و اصلاحات که فرهنگ کشور رو به استحاله رفت؛ در دوره احمدی نژاد نیز عملا فرهنگ رها شد و خیلی از سیاست های فرهنگی قبل ادامه یافت.

 لذا درست است که در شرایط کنونی فوریت کشور حل مساله معیشتی و اقتصاد مردم است، اما خطرناک ترین تهدید کشور استحاله فرهنگی است که تا حدی هم رخ داده است. حل این مساله هم نه به معنای گشت ارشاد و رفتارهای سلبی (که در البته در جای خودش لازم است)، بلکه کارهای ایجابی است که که تاکنون کمتر صورت گرفته است.

ما در این انتخابات علت اصلی شکست مان نارضایتی اقتصادی بود؛ اما ریشه و زیربنای آن "فرهنگ" بود چون اگر توده مردم ما فرهنگ انقلاب و مقاومت را باور داشتند، با تمام سختی ها انتخاب دیگری می کردند. باور داشتن مقاومت، یک ریشه تربیتی و فرهنگی می خواهد و به همین خاطر هم بود که شاید کسی که در سالهای اخیر بیشترین ضربات اقتصادی را دید، رای اش سعید جلیلی بود اما آن کسی که سرمایه اش در سالهای اخیر چند برابر شده بود، رای به حسن روحانی را انتخاب کرد. فهم و باور داشتن گفتمان مقاومت، یک باور فرهنگی است که از این دست مثالها زیاد است و باید برای پذیرش اجتماعی این قبیل موضوعات در جامعه از این به بعد بیشتر کار کرد.


وبلاگ دست نوشته های یک دانشجو-امیر حسین ثابتی



هاتف 1
  • یکی از ما چند نفر
۰۵
مرداد

pdf کتاب اخبات که سه تا سخنرانی توپ استاد صفایی تو شبای قدره

تقدیم به رفقای عزیز-گوارای وجود

التماس دعا


لینک زیرو بزنید

http://www.einsad.ir/Main.php?pid=books_ostad_form&id=49&start=11&tedad=10&ftitle=&fid=

بعدش روی «دریافت فایل» کلیک کنید.


هاتف 1

  • یکی از ما چند نفر
۰۴
مرداد

" انسان سایش پذیر است.هر انسان دیگری جز معصومین در برخورد ها و سایش ها و اصطکاک ها,ساییده و کم می شود و برجستگی های رو حی اش تغییر می یابند.باید مراقبش بود... "

عوامل فرسایش نیرو های خودی (در جبهه ی فرهنگی که جبهه ی مغفول مانده ی نیرو های انقلابی است) در کلام رهبری به طور خلاصه موارد زیر می باشد:


1.عدم توجه مسئولین به گزینش و شناسایی استعداد ها.

2.خودباختگی خودی ها در برابر شخصیت های جبهه ی دشمن.

3.تردید عناصر خودی در پایبندی نظام به آرمان هایش.

4.ورود خودی ها به  دعواهای خطی و حزبی.

5.دنیا و جلوه های فریبنده ی آن.


کتاب دغدغه های فرهنگی


  • یکی از ما چند نفر
۲۶
تیر
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • یکی از ما چند نفر
۲۵
تیر
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • یکی از ما چند نفر
۲۴
تیر


حسین شریعتمداری مدیر مسؤول روزنامه کیهان در یادداشت امروز خود نوشت: 1- برخی از شواهد و قرائن موجود حکایت از آن دارند که مدعیان اصلاحات برخلاف آنچه ادعا می‌کنند، در سهم‌خواهی از دولت آقای روحانی با مشکلات و موانع جدی روبرو شده‌اند.

دکتر روحانی به عنوان یک سیاستمدار کارکشته و سرد و گرم چشیده، هوشمندتر از آن است که نداند، سهم رأی جبهه‌اصلاحات در سطح کشور به سختی از 7 درصد تجاوز می‌کند بنابراین و همان گونه که بارها تاکید کرده است خود را وامدار این جبهه و هیچ جبهه و گروه‌ دیگری نمی‌داند. از نگاه رئیس‌جمهور منتخب، این نکته نیز پنهان نیست که اگر جبهه اصلاحات رأی داشت، نامزد اختصاصی خود، آقای عارف را به زور وادار به کناره‌گیری نمی‌کرد.

از سوی دیگر، اعضای اصلی جبهه اصلاحات به صراحت و رسما اعلام کرده‌اند که آقای روحانی نامزد این جبهه نبوده است و مدعیان اصلاحات بعد از آن که کاندیدای اختصاصی خود را فاقد رأی دیده‌اند، از روی ناچاری به حمایت از آقای روحانی روی آورده‌اند. آقای محمدعلی نجفی عضو مرکزیت و سخنگوی کمیته هفت نفره اصلاح‌طلبان در مصاحبه با هفته‌نامه «آسمان» می‌گوید «در آخرین جلسه قبل از ثبت‌نام تقریباً از اینکه آقای خاتمی یا هاشمی وارد صحنه شوند ناامید شدیم. به همین خاطر یک پیشنهادی شد که از چهار کاندیدای بالقوه که نهایتاً می‌توانند نامزد اصلاح‌طلبان باشند بخواهیم تا ثبت‌نام کنند و نهایتاً یکی از آنها را انتخاب کنیم.» آقای نجفی تصریح می‌کند «چهار نامزد مورد نظر جبهه اصلاحات آقایان؛ مهرعلیزاده، جهانگیری، شریعتمداری و عارف بوده‌اند.» عضو مرکزیت و سخنگوی کمیته هفت نفره اصلاح‌طلبان در پاسخ به این سؤال که چرا به سراغ آقای روحانی نرفتید؟ می‌گوید «جمعی از اصلاح‌طلبان اعتقاد داشتند که اگر ما فردی را که مواضع روشن‌تری در رابطه با گفتمان اصلاحات داشته باشد، انتخاب کنیم بهتر است، لذا در آن مرحله توافقی درباره ایشان وجود نداشت.»

یکی از ما چند نفر....

آقای روحانی فراموش نمی‌کند که برخی از داعیه‌داران کنونی حمایت از ایشان نظیر آقای دکتر زیباکلام اعلام کرده بود، «روحانی اصلاً اصلاح‌طلب نیست» و تأکید کرده بود که ایشان در نهایت «بیشتر از دو میلیون رأی ندارد.» همین دیروز، مسؤول ستاد دکتر عارف اعلام کرد که «روحانی اصلاح‌طلب نیست.» و... این چرخه و ده‌ها نمونه مشابه دیگر، نمی‌تواند از دید و نگاه دکتر روحانی پنهان بماند. بنابراین بدیهی است که خود را وامدار اصلاح‌طلبان نداند.

2- مدعیان اصلاحات اما به حضور در کابینه دکتر روحانی نیاز حیاتی دارند چرا که طیفی از آنها در فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88، آشکارا دست به وطن‌فروشی ‌زده و در نقش ستون پنجم مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس علیه جمهوریت و اسلامیت نظام وارد کارزار شده بودند. سران و عوامل فتنه ‌88 با‌توجه به حمایت‌های گسترده و همه‌جانبه بیرونی، تصور نمی‌کردند که کودتای مخملی غرب علیه ایران اسلامی با آن شکست سنگین و مفتضحانه روبرو شود. از این روی و با اطمینان از پیروزی کودتا و نهایتاً سقوط جمهوری اسلامی ایران! پرده‌ها را کنار زده و ماهیت نفرت‌انگیز خود را آشکار کردند و اکنون همین اصحاب فتنه انتظار حضور در دولت جدید را دارند!

اصحاب فتنه، حمایت از آقای روحانی را دریچه و روزنه‌ای برای بازگشت به عرصه سیاسی نظام تلقی می‌کردند و از آنجا که تابلوی واقعی آنها به ننگ وطن‌فروشی آلوده است، زیر تابلوی «اصلاحات» به میدان آمده بودند.

بدیهی است رئیس جمهور منتخب، هرگز نخواهد پذیرفت که کابینه خود را با حضور عوامل وابسته به دشمنان بیرونی بدنام کند، چرا که حضور آنها علاوه بر بدنام کردن کابینه، می‌تواند یک خطر بالقوه و جدی برای نظام و از جمله دولت آقای روحانی تلقی شود.

  • یکی از ما چند نفر
۱۹
تیر

” مرلین منسون ” نام مستعار ” برایان وارنر ” متولد سال ۱۹۶۹ میلادی از یک خانواده فقیر در منطقه کانتون اوهایو آمریکا می‌باشد .گروهی نیز اظهار کرده‌اند وی مدتی را در یک مدرسه مذهبی مسیحی تحصیل کرده‌است.رایان در سن ۱۸سالگی ضمن نقل مکان به منطقه تامپابای در فلوریدا به شغل روزنامه‌نگاری روی می‌آورد.

 در طول این مدت مطالب مختلفی را با قلمی ضعیف و سطحی‌نگر در نقد اشعار موسیقی‌های مبتذل و سخیف ” متال ” و ” راک ” به رشته تحریر در می‌آورد. گروهی از هواداران وی به غلط او را منتقد متال معرفی می‌کنند.آنچه با اطمینان در‌خصوص این برهه زمانی شیطان‌مدرن می‌توان اظهارنظر کرد، این است که سال‌‌های جوانی برایان سال‌‌های آشنایی وی با فضای مسموم گروه‌های شیطان‌پرستی وگروه‌های متالیکا ، هی‌پی و… است .

منسون در کودکی

پس از آشنایی با اسکات میچل گیتاریست فعال در برخی گروه‌های کوچک و نه چندان حرفه‌ای راک ، گروه متال خود را تشکیل می‌دهد .
وی در این سال‌‌ها نام مرلین منسون را با ترکیب نام دو نفر دیگر بر خود می‌گذارد .
نام مرلین را از بازیگر زن بنام هالیوودی ” مرلین مانرو ” که شهرت به فساد و بازی در فیلم‌های غیر‌اخلاقی داشت و از ظاهر زیبایی برخوردار بود و منسون را نیز از نام یک کشیش ناراضی فرقه‌گرایی مسیحی بر‌می‌گزیند .

عکس مرلین و منسون

 وی با همکاری عناصر دیگری همچون ” گجت گین ” نوازنده باس ، ” مادونا واین ” ، نوازنده کیبورد و ” اسپوکی کیدز ” چند مجموعه موسیقی را ضبط و روانه بازار می‌نماید .

پس از انجام اقدامات جسورانه گروه منسون در انتخاب رنگ‌بندی صحنه ‌، نوع اجرا ، گستاخی در استفاده از الفاظ رکیک و ترویج فحشا در آثار ایشان ، ” ترنست رزنور ” (یکی از فعالان گروه متال در آمریکا) در سال ۱۹۹۳ زمینه تبادل‌نظر گروه منسون که دچار تغییرات رادیکال‌تری نیز شده بود را با مدیر یک شرکت فعال در حوزه موسیقی آمریکا بنام ” ‌تایتینگ ریکورد زلیپل ” را فراهم می‌آورد .
عناصر تازه وارد گروه و مدیر شرکت یاد شده زمینه‌های گرایش بیشتر شیطان‌مدرن را به وحشی‌گری در صحنه‌های اجرا و انجام اعمال خارق‌العاده یک انسان سالم و دارای هویت انسانی را فراهم می‌آورند.منسون در این سال‌ها و به سرعت عصر توحش موسیقیایی‌اش را پشت سر گذاشت و به ستاره مبتذل ، اما پر‌مخاطب رسانه‌های آمریکایی بدل شد .او در سال ۱۹۹۷ به یکی از خبرسازترین چهره‌های جهان بدل شد .مرلین منسون رهبر شیطان پرستی

در هر حال این شیطان‌مدرن به نظر گروهی یک متال و ‌به نظر گروهی دیگر یک
پانکیسم است .

اما برخی عقاید محوری این شیطان‌ دست‌آموز آمریکا به قرار ذیل است :
۱٫ هر کس او را نمی‌فهمد خودش دچار مشکل فکری است و کودن است .
۲٫ هر کس برداشت بدی از آثار وی دارد ،‌ خودش دچار رذایل اخلاقی است و براساس زاویه دیدش به کارهای او نگاه می‌کند .
۳٫ تکثر در قرائت‌ها و برداشت‌ها (پلورالیسم)
۴٫ اقتدار و قدرت وسیع شیطان‌ از دیگر عقاید وی است .
۵٫ منسون در جای دیگر می‌گوید من از خدای مردمی متنفرم که از آن مردم تنفر دارم .
۶٫ ضدیت با مسیح نیز با توجه به گرایش کلی شیطان‌پرستان در عناد با دین مسیح در ساخت فکری بدون سازمان منسون جایگاه ویژه‌ای دارد.

تجلی تفکرات (پوچ‌گرایی) نیچه را می‌توان در اشعار منسون مشاهده کرد.

مرلین منسون

منسون انجیل را پاره کرده و خطاب به جمعیت با صدای سنگین و خشکیده فریاد زد :
” این است خدای شما . ”

او در هنگام برگزاری یکی دیگر از کنسرت‌هایش مدفوع را بر روی صحنه اجرا بلعیده و سپس مست و لایعقل به نعره کشیدن‌های مداوم ادامه داده‌است .

در حال حاضر که ۳۷ سال سن دارد.استفاده از آرایش‌‌های خاص و بسیار تند تهوع‌آور از جمله ویژگی‌های ظاهری این ستاره ‌آمریکایی است .

نکته همیشگی و تکراری در کلیپ‌‌هایش رواج فحشا آن هم به شیوه‌های خشن و وحشیانه است و جالب آنکه دولت‌های غربی که جلسات متعددی را در راستای جلوگیری از خشونت علی‌الخصوص خشونت علیه زنان برگزار می‌نمایند ، امروزه صادر‌کننده تصاویری هستند که در آنها به بدترین شکل ممکن به انسان‌های مذکر و مونث تجاوز می‌‌شود .

چشم چپ منسون اولین نمادی است که از آن به عنوان (look Marilyn manson) یاد می‌شود . این چشم با لنزی پر‌رنگ روشن از چشم دیگر وی متمایز شده‌است .
اغلب تصاویر از منسون به گونه‌ای تهیه می‌شود که این چشم به صورت واضح نمایان باشد .

برخی از مطبوعات کشور ،‌ علی‌الخصوص آن گروهی که با عنوان ” مطبوعات زرد ” شناخته می‌شوند با اهدافی به اصطلاح روشنگرانه اما در‌حقیقت تبلیغی به معرفی شخصیت مرلین منسون پرداختند .
                                                  قلی زاده

  • یکی از ما چند نفر
۱۸
تیر

به تازگی کتاب هایی در ژانر شیطانی – جادویی در مدارس برخی از شهرها توزیع شده است. به دنبال این اقدام و سوال های دریافت شده از مردم در مرکز اطلاع رسانی و پاسخ گویی موسسه بهداشت معنوی، نمونه ای از این کتاب ها که در قالب رمان هستند، بررسی می شود. برخی از این آثار متعلق به نویسنده ای انگلیسی است که در سال ۱۹۵۶ و در خانواده‌ای یهودی و ثروتمند در لندن به دنیا آمد.

setareye-sheytani

آنتونی هوروویتس (Horowitz, Anthony) اولین کتاب داستانی اش را در بیست و سه سالگی با عنوان وارد شدن به فردریک کیباور به چاپ رساند. او فیلمنامه‌های زیادی برای برنامه‌های تلوزیونی که اغلب آنها در مورد کشتار و قتل بود نوشت. و همچنین بیش از پنجاه کتاب اعم از رمان و داستانهای کوتاه دارد که برخی از آنها۶۰۰ میلیون نسخه به فروش رفته است. کتابهایی که در ایران از وی چاپ شده عبارت است از: ستاره شیطانی، درازه کلاغ، طلوع شب، گورستان، اشک تمساح، موج مرگ، گوش میمون، ضربه عقاب، جزیره اسکلتی، گذرگاه اسکلت، عقرب، کلبه نحس، مدرسه شوم، فرشته بزرگ، دوربین قاتل، اتوبوس شب رو، ترس، سوخته، شیطان و پسرکش، مادربزرگ، ستاره آرزو، جنوب از جنوب غربی، دشمن اجتماع شماره۲، شاهین مالتی، چهارشنبه مرگبار.

یاداشت ذیل نگاهی است بر مجموعه چهار جلدی از قدرت پنجم. داستان با کتاب دروازه کلاغ آغاز می شود در کتاب ستاره شیطانی هیجانی می شود و در دو کتاب طلوع شب و گورستان ادامه می یابد.

دروازه کلاغ : قصه پسربچه ای ۸ ساله به نام «متیو فریمن» است که پدرش دکتر است و در راه یک میهمانی به همراه همسرش در تصادف کشته میشود مت خواب این تصادف را میبیند و همراه پدر و مادرش نمیرود و زنده میماند. خانمی که دوست مادرش بود مدعی میشود که خاله متیو است به کمک شوهر الکلی اش به بهانه ­نگهداری متیو اموال دکتر را بالا میکشد پس از تمام شدن ارثیه مت بداخلاقی ها شروع میشود و متیو به چیزی اعتراض نمیکند.

قهرمان داستان به همراه دوست خودکه سه سال از خودش بزرگتر است از فروشگاهها دزدی میکند تا اینکه هنگام دزدی از یک انبار دستگیر میشود. چون ۱۴ساله است او را به زندان نمی افتد و به برنامهLEAF فرستاده می شود. (برنامه ای که کودکان بذهکار را به روستاهای دور برای کار در مزرعه میبرند تا از اجتماع دور باشند و کمتر خلاف کنند.) در این برنامه او اسیر کسانی میشود که از او کار میکشند و قصد قربانی کردن او را برای شیطان دارند. آنها با جن در ارتباط ند و جادوگری میکنند.

مت احساس میکند که دارای قدرتی خاص است ولی از کیفیت آن خبر ندارد و تحت کنترلش نیست. داستان با خواب و رؤیا و توهمهای مت عجین شده. او با کسانی همسفر میشود که حتی زبان مشترک ندارند! شلوار جین پاره و کثیف در توصیفات داستان به صورت نمادی از مت در می آید. برای ملموس کردن داستان تصویری از فیلمهای وسترن و فیلم کوئنتین تارانتینو را یاد میکند.

مت یکی از ۵ کودکی است که پس از چند بار درگیری با نیروهای شیطانی بر آنها پیروزشده و بالاخره دنیا را نجات میدهد. آنچه مت آن را قدرت فوق طبیعت می نماید همه در رؤیا و توهم رخ میدهد.

در این کتاب نمادهای شیطانی مثل کف اتاق شطرنجی، صلیب وارونه آویزان، چاقویی که تیغه نقره ای مات و مارپیچ که دسته اش از شاخ بز ساخته شده، کاملاً بسیار تصویر می شود و آیین های شیطانی به طور شفاف و هیجان انگیزی معرفی میشود. نیروهای شیطانی را حاکم و حکمرانان دنیا معرفی میکند که با ترفند زمینیان مظلومانه شکست خورده و از زمین رانده شده اند.

در جایی مراسم مذهبی را همردیف طلسم ها نام میبرد، که به نوعی با نیروهای جنی در ارتباط است و در جای دیگر نیروی جادوی سیاه را همانند انرژی بمب هسته ای جلوه می دهد. به طوری که نیروهای شیطانی با بمب هسته ای باهم میتوانند کارهایی انجام بدهند که کسی قادر به انجام آن نیست. یعنی برای نیروهای شیطانی قدرتی برابر انرژی هسته ای قائل است.

در یکی از صحنه های داستان پرفسور دراوید که رهبری یک گروه جادوگری را به عهده دارد، هنگامی که چاقو برمیدارد تا مت را قربانی کند، میگوید خون قدرتمندترین انرژی را دارد. قربانی هم مهمترین بخش مراسم جادویی است. چون بیانگر آزادسازی انرژی است. با دادن نقش رهبری یک گروه شیطان پرست به فردی که پرفسور معرفی میشود علمی بودن و اعتبار این خرافات در ذهن خواننده جا می افتد و به این ترتیب موضوعات موهوم و خرافی در عمق هیجانات و ذهن مخاطب کاشته میشود. به این ترتیب قتل که کار علمی و مؤثر به نظر می رسد.

درکتاب ستاره شیطانی داستان مت، به اوج هیجان کاذبش میرسد مت باکسانی آشنا می شودکه با ارواح ارتباط دارند و به اوکمک می کنند. بیشترین توهم مت درموزه ای نزدیک لندن اتفاق می افتد که او با استخوانهای گودزیلاها و دایناسورها درگیر می شود. گویی آنهاجان میگیرندوزنده میشوند. دومین قهرمان داستان پدرو است. مت و پدرو هنگامی با هم آشنا میشوند که مت خوابش برده و پدرو از او دزدی میکند. سپس نویسنده باتوصیف فقروفلاکت انها این کارهای خلاف شان را توجیح میکند. گویی دزدی در صورت نیاز پذیرفته شده­ ای و حق فرد نیازمند است.

مت و پدرو زبان همدیگر را نمی فهمند و فقط درخواب میتوانندباهم حرف بزنند. آن دو درسفر به همراه یکدیگر به معبدی میروند که ­پول­ ورود به ­آن ­معبد را ندارند. ­در آن ­معبد ۴۰۰۰ کشیش­ زندگی میکردند و درودیوارها و لوسترها و مجسمه­ها از طلاست این معبد مرکز دینی اینکاها و رصدخانه بوده که فاتحان آن را غارت کرده و کلیسایی به سبک اسپانیایی برآن ساخته بودند.

اینتی رایمی مهمترین روز تقویم اینکاها است ۲۴ ژوئن پیشگو میگوید که پسری در این روز در مقابل نیروهای شیطانی می ایستد. اما ممکن است شکست بخورد.

سالاماندا قهرمان منفی داستان، شخص ثروتمند و قدرتمندی است که به نیروهای شیطانی کمک میکند تا برنده بشوند به آسمان ماهواره میفرست تا ستاره ها را مصنوعی در اندازه های کیهانی ایجاد کند. وقتی ستاره ها درمحل مناسب قرار میگیرند دروازه شیطانی بازمیشود و نیروهای شیطانی آزاد میشوند. مت موفق می شد به اتاق کنترل برسد تا با صفحه کنترل جلوی بازشدن دروازه شیطانی را بگیرد. با کمال تعجب میبیند که فابین پشت صفحه کنترل نشسته. فابین کسی که او را حمایت می کرد و مت هم به او اعتماد کامل داشت و محل خود را به او اطلاع میداد. مت باتعجب و وحشت میپرسد چرا خیانت کردی ؟

فابین جواب می دهد: «چون میخوام برنده باشم دنیا عوض میشه فقط یک سئوال می مونه: می خوای بقیه عمرت رو با بدبختی و دردورنج زندگی کنی یا کنار برندها زندگی خوبی داشته باشی؟ نیروهای شیطانی بالاخره برمیگردند و دنیا رو در دست میگیرند چرا بجنگیم؟» با این سئوال خیانتش را توجیح میکنه زندگی خوب و بدون دردورنج را در کنار شیطان می بیند. و در قیاس با کامیابی و خوشبختی تعریف خوب وبد را عوض میکند. درحالیکه شیطان و بدی درد و رنج به ارمغان می آورند. قدرت به هرقیمت غافل از اینکه نیروهای شیطانی وسالاماندا با کمک فابین و امثال فابین به قدرت میرسند پس از مدتی کوتاه فابین و امثال فابین را هم کنار میزنند و این قدرت ظاهری، کوتاه مدت و ناپایدار است .

هوروویتس درطول داستان قدرت شیطان را بالاترین قدرت معرفی میکند وشکست آن را غیرممکن می نمایاند. به طوری که پیروزی بر نیروهای شیطانی فقط از راه فریب و نیرنگ ممکن است. در حالی شیطان نیرویی غیر از وسوسه ندارد و اگر انسان ها به او خدمت نکنند، هیچ یک از خواسته هایش عملی نمی شود. شیطان تسلطی بر انسان ندارد مگر اینکه که خودشان را تسلیم او کنند.

نویسنده برای ایجادانگیزه فداکاری ومسئولیت پذیری در نوجوان، نجات کل دنیا را مطرح میکند نوجوان برای دست یافتن به این تجربه رؤیایی به ذهن و تخیل پناه میبرد و از واقعیت دور میشود. استفاده از جادو و نیروهای فوق بشری و تخیلی و توهمی هم به دلیل انطباق نداشتن با واقعیت نوجوان را به ذهن و تخیل و کناره گیری از واقعیت ارجاع میدهد. و این رؤیاپروری یکی از مهمترین عوامل ایجاد بیمایهای روانی است.

مهمترین مسئله در این کتاب این است که درنهایت شیطان ونیروهای وهمی را برنده میداند و پیروزی بر شیطان را نیازمند قدرتی موهوم و شرارت بار می داند، که توسط نوجوانان خلافکار آن نیروی های جادویی فعال می شود.

قلی زاده

  • یکی از ما چند نفر
۰۵
تیر

http://iran4myanmar.ir/core/wp-content/uploads/2012/10/nf00167859-1.jpg


برای مشاهده ی این اینفوگرافی با سایز بزرگ ,لینک زیر را باز نمایید:
http://iran4myanmar.ir/core/wp-content/uploads/2012/10/nf00167859-1.jpg


تصاویری از فجایع انسانی میان مار:







http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1391/04/26/13910426000251_PhotoL.jpg

توسط 203/2

  • یکی از ما چند نفر
۲۹
خرداد


 پیروزی آقای دکتر حسن روحانی در انتخابات پرشور و حماسی اخیر، بلافاصله بعد از اعلام نتیجه انتخابات با تحلیل‌ها و گمانه‌زنی‌های فراوان و متفاوتی در داخل و خارج کشور روبرو شد. بیشترین حجم این تفسیرها به دو موضوع؛ «احتمال تغییرات جدی در سیاست‌های کلان نظام» و «نقش و تاثیر این انتخاب بر آرایش سیاسی احزاب و جریانات داخلی» اختصاص داشت که هنوز هم ادامه دارد. یادداشت پیش روی اشاره‌ای گذرا به نکات یاد شده دارد.
1- آقای روحانی که در انتخابات حماسی 24 خرداد با کسب اکثریت آرای مردم به ریاست جمهوری اسلامی ایران انتخاب شده‌اند، اگرچه اعلام کرده‌اند در اداره امور اجرایی کشور سلیقه‌ای متفاوت با اصولگرایان و سایر نامزدها دارند ولی این سلیقه سیاسی متفاوت در چارچوب سلیقه‌های درون نظام تعریف شده و احراز صلاحیت ایشان از سوی شورای نگهبان را در پی داشته است بنابراین، تنها رخداد تازه‌ای که این روزها، با انتخاب آقای روحانی اتفاق افتاده- و اتفاق مهمی نیز هست- جابه‌جایی مسئولیت امور اجرایی کشور از یک سلیقه سیاسی به سلیقه سیاسی دیگری در چارچوب و بستر تعریف شده نظام است. رخدادی که در عمر سی‌و چند ساله نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بارها اتفاق افتاده است. این جابه‌جایی نشان می‌دهد که اولا؛ نگاه مردم برای حل مشکلات و از جمله مشکلات اقتصادی به درون نظام است و به قول حضرت آقا؛ «نظر دشمنان برای ملت ایران اهمیتی ندارد» و ثانیا؛ برخلاف آنچه دشمنان بیرونی ادعا می‌کنند، «حلقه‌مدیریت» در نظام اسلامی بسته نیست و مسئولیت‌ها می‌تواند با انتخاب مردم در میان سلیقه‌های مختلف درون نظام جابه‌جا شود.
2- تعیین سیاست‌های کلی و کلان نظام مطابق اصل 110 قانون اساسی از اختیارات رهبری است. بنابراین برخلاف هیاهوی دشمنان بیرونی و دنباله‌های داخلی آنها، با انتخاب آقای دکتر روحانی، سیاست‌های کلان نظام تغییری نکرده و نخواهد کرد. آقای روحانی سال‌های متمادی دبیر شورای عالی امنیت ملی و یکی از نمایندگان رهبر معظم انقلاب در این شورا بوده- و هنوز هم هستند- و می‌دانند که علاوه بر اختیار قانونی رهبری در تعیین سیاست‌های کلی نظام- ولایت مطلقه فقیه- بسیاری از سیاست‌های کلان با ارجاع رهبر انقلاب، در این شورا مورد بحث و بررسی قرار گرفته و نهایتاً در صورت تأیید ایشان به اجرا درمی‌آید. اعضای این شورا مطابق اصل 176 قانون اساسی عبارتند از؛ رؤسای سه قوه، رئیس ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح، مسئول امور برنامه و بودجه، دو نماینده به انتخاب مقام‌رهبری، وزرای امور خارجه، کشور و اطلاعات و برحسب موضوع، وزیر مربوطه و عالی‌ترین مقام‌های ارتش و سپاه. با توجه به نکته یاد شده، با حضور آقای دکتر روحانی در رأس قوه اجرایی کشور، هم نگرانی بعضی‌ها و هم انتظار برخی دیگر درباره تغییر سیاست‌های کلان نظام بی‌اساس و نشدنی است و البته ایشان نیز تاکنون چنین ادعایی را مطرح نکرده‌اند.
3- همزمان با انتخاب آقای روحانی، سه جریان جبهه اصلاحات، اطرافیان آقای هاشمی رفسنجانی و اصحاب فتنه تلاش گسترده و از قبل پیش‌بینی شده‌ای را برای مصادره آرای ایشان به نفع خود آغاز کردند. این تلاش با استناد به حمایت آقایان هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی از آقای روحانی صورت گرفته و ادامه دارد. جریانات یاد شده در تبلیغات و اظهارنظرهای خود به طور زیرکانه‌ای موقعیت آقای دکتر روحانی را تضعیف کرده و ادعا می‌کنند چنانچه هاشمی و خاتمی از وی حمایت نکرده بودند نمی‌توانست اکثریت آراء مردم را به دست آورد! این عملیات روانی گسترده و پرحجم برای مصادره آرای آقای دکتر روحانی در حالی است که؛
الف: مدعیان اصلاحات در همان اوایل کار متوجه شدند نامزد اختصاصی آنها، آقای عارف کمترین شانسی برای پیروزی ندارد و تمامی نظرسنجی‌ها از پایین‌ترین رده مقبولیت ایشان در میان 8 نامزد ریاست جمهوری یازدهم حکایت می‌کند. اصرار آقای عارف که نامزد اصلاح‌طلبان است آراء ایشان را کمتر و کمتر می‌کرد و نهایتا تصمیم به حذف ایشان گرفته شد و با وجود مخالفت‌ها و مقاومت‌های فراوان آقای عارف، او را وادار به انصراف کردند و این در حالی بود که حلقه‌های دوم و سوم جبهه اصلاحات- که معمولاً در جریان تصمیم‌های اصلی نیستند- به شدت اعتراض می‌کردند که چرا نامزد اصلاح‌طلبان را حذف می‌کنید و از روحانی که هیچ قرابتی با اصلاحات ندارد حمایت می‌شود؟!
ب: درباره حمایت گروه‌ها و جریانات اپوزیسیون از کاندیداتوری آقای دکتر روحانی، قبل از همه باید از هوشمندی ایشان قدردانی کرد که برخلاف خاتمی و موسوی و کروبی، نه فقط روی خوشی به این جرثومه‌های فساد و تباهی نشان نداد بلکه با اظهارات خود در مناظره‌های تلویزیونی و تأکید بر آموزه‌های نظام و انقلاب- ولو با سلیقه و بیانی متفاوت- راه سوءاستفاده آنها را در مقیاس قابل توجهی سد کرد.
4- اگرچه مدعیان اصلاحات با سر و صدا و هیاهو و تیترهای اول روزنامه‌ها و نشریات تحت مدیریت خود اصرار داشته و دارند که انتخاب آقای دکتر روحانی را پیروزی اصلاح‌طلبان قلمداد کنند و ایشان را وامدار و مدیون خود بدانند! ولی با توجه به نکته یاد شده؛
الف: آقای روحانی نه فقط مدیون آنها نیست، بلکه مدعیان اصلاحات به ایشان بدهکار هستند، چرا که آنان در پوشش حمایت از نامزدی آقای روحانی فرصت حضور و خودنمایی در عرصه سیاسی کشور را یافته بودند.
ب: اصحاب فتنه و برخی از مدعیان اصلاحات- تاکید می‌شود که برخی و نه همه آنها- بعد از وطن‌فروشی در فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 که با ادعای تقلب در انتخابات کلید خورده بود، در پی آن بودند که از یکسو پشیمانی خود از جنایاتی که مرتکب شده بودند را نشان بدهند و از سوی دیگر برای این شرمندگی و رسوایی پوششی دست و پا کنند. اعلام حمایت آنان از نامزدی آقای روحانی اگرچه نمی‌تواند مانع مجازات آنها باشد ولی پوشش مورد اشاره را در اختیارشان گذارده است. از این روی با جرأت می‌توان گفت که نه فقط آقای روحانی وامدار مدعیان اصلاحات نیست، بلکه آنها به آقای دکتر روحانی بدهکار هستند، اگرچه پُز طلبکارانه گرفته‌اند.
5- به اعتقاد نگارنده که با شواهد قابل ارائه فراوانی نیز همراه است، آرای آقای دکتر روحانی قبل از آن که خاستگاه گروهی و حزبی داشته باشد، خاستگاه مردمی داشته است و عوامل زیر را می‌توان در کسب آرای ایشان موثر دانست.
الف: روحانی بودن که در میان مردم از اعتبار و اعتماد ویژه برخوردار است. این ویژگی از قضا در میان حلقه‌های اول و دوم جبهه اصلاحات منفی تلقی می‌شود! یکی از همین طیف طی مصاحبه‌ای درباره آقای خاتمی- مصاحبه وی موجود است- گفته بود «گروه خونی ایشان به علت آن که روحانی است، با اصلاحات سازگار نیست!»
ب: تعدد نامزدهای اصولگرا که نهایتا هیچکدام از آنها حاضر نشدند به نفع یکی از میان خود انصراف بدهند. ممکن است گفته شود مجموعه آراء آنها نیز کمتر از آراء آقای روحانی بود که در پاسخ باید گفت؛ مردم با مشاهده تعدد آنها و مخصوصا موضع‌گیری برخی از آنان علیه یکدیگر در مناظره‌های تلویزیونی، بیم آن داشتند که این تفاوت نظرها و کنار نرفتن به نفع دیگری رویه و روشی باشد که هنگام ریاست بر قوه مجریه نیز ادامه یابد و همانند آنچه در دولت دهم شاهد بودند برخی از تنش‌های آسیب‌رسان را در پی داشته باشد.
ج: شرایط ناهنجار اقتصادی کشور و مخصوصا گرانی‌های لگام‌گسیخته و افزایش جهشی قیمت‌ها، همراه با سیاه‌نمایی‌های گسترده علیه دولت کنونی و نادیده گرفتن خدمات برجسته و بعضا کم‌نظیر آن از یکسو و پرداختن دولت به مسائل حاشیه‌ای و بی‌توجهی غیرقابل توجیه به مشکلات معیشتی مردم از سوی دیگر نقش فراوانی در جلب آراء به سمت آقای روحانی داشت. از این روی جناب دکتر روحانی قبل از آن که از حمایت کارگزاران و مدعیان اصلاحات تشکر کنند بایستی خود را مدیون حلقه انحرافی نفوذی در دولت بدانند!
د: تاکید آقای روحانی بر پیروی از رهبر معظم انقلاب، دو دهه نمایندگی حضرت آقا در شورای عالی امنیت ملی و... از جمله عوامل دیگری است که در همپوشانی با سایر عوامل یاد شده در کسب اکثریت آرای مردم نقش داشته است.
6- این روزها مدعیان اصلاحات و اصحاب فتنه در هماهنگی با رسانه‌ها و مراکز بیرونی، اصرار دارند انتخاب آقای روحانی را با مشخصاتی که خود برای ایشان ترسیم نموده‌اند، نشانه تضعیف اصولگرایی و تفکر بسیجی در این مرز و بوم قلمداد کرده و سرخوردگی آنان را دنبال کنند، و حال آن که اقتدار نظام و جایگاه برجسته کنونی آن در منطقه و جهان مدیون فداکاری بسیجیان و حزب‌الله پاکباخته است و این جریان الهی و انقلابی در همه عرصه‌های داخلی و خارجی کشور حرف اول را می‌زند... و شرح بیشتر در این باره را به زمان دیگری موکول می‌کنیم.
7- و بالاخره، اکنون آقای روحانی رئیس جمهور همه ملت هستند و به قول حکیمانه رهبر معظم انقلاب، باید رقابت‌ها تبدیل به رفاقت شود و همگان برای تحقق آنچه رئیس جمهور منتخب وعده داده است به کمک ایشان بشتابند.

  • یکی از ما چند نفر
۲۷
خرداد

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/22199/01.jpg

  • یکی از ما چند نفر
۲۷
خرداد


  • یکی از ما چند نفر