مروری بر یک خطای استراتژیک در جنگ نرم
4.حاصل صدها میلیارد تومان بودجه مبارزه با تهاجم فرهنگی در هزاران اردو و طرح و همایش و جلسه توجیهی؛ شده است:گمنامیهزاران اثر و هزاران عنصر مولد در جبهه فرهنگی انقلاب و در عوض شناخت دقیق دهها و صدها اثر و عنصر ضد انقلاب و ضد دین.بیدریغ پول خرج میکنند؛ جلسه میگذارند؛ اردو میکشند؛ بولتن مینویسند ؛ خبر ویژه میسازند که مبادا جوانان حزباللهی از آخرین ساختههایهالیوود یا جدیدترین نمادهای شیطانپرستی یا تازهترین آروغهای تئوریک در دانشگاههای فرنگ بیاطلاع و بیخبر بمانند و همانها که برآمده این کلاسها و دورهها و آموزشها و دغدغههایند بی اطلاع ترینهایند (در بسیاری از اوقات) از بهترین فرآوردههای هنری و رسانهای جبهه فرهنگی انقلاب!
هیجده سال پیش دستخط رهبر انقلاب در تجلیل از دهها عنوان کتاب دفاع مقدس منتشر شده و بسیاری از آنها هنوز به چاپ دوم نرسیده است!
اکثریت قاطع نیروهای فرهنگی که فریاد “ای رهبر آزاده، آمادهایم آماده”شان در فلک پیچیده است یکدهم رهبری که ادعای پیرویاش را دارند چهرهها و آثار و مراکز جبهه فرهنگی انقلاب را نمیشناسند. از نام بردن پنج هنرمند انقلاب عاجزند. گاه سالهاست ورق زدن کتابی را به یاد نمیآورند و با این همه افسران جنگ نرم و در حال مبارزه با تهاجم “فرهنگی”اند!! دفترچه تلفنی از اساتید در جیب دارند که هر از گاه همایشی در تبیین پلورالیزم و فمینیزم و سکولاریزم و صهیونیزم و هالیوود و شیطانپرستی و فراماسونری و بهائیت و وهابیت برگزار کنند که نکند از قافله مبازه با تهاجم فرهنگی عقب بمانند .
تا به حال یک کتاب خوب به کسی معرفی نکردهاند اما بارها با آب و تاب اطلاع و البته انزجار خود از فیلمهایی را به رخ کشیدهاند که “براساس پروتکلهای یهود” و “برنامهریزی فراماسونری درهالیوود” برای به انحراف کشاندن جوانان ساخته شده است.
5.مقایسه فضای حاکم بر تهدیدمحوران محافظهکار با حال و هوای فعالیتهای فرهنگی نسل اول انقلاب بسیار راهگشا و معنادار است.
گمان بردهاند که آنچه تکلیفگرایان آرمانخواه با تلاش و همت و کار مضاعف به دست آوردهاند را با محافظهکاری حفظ توانند کرد ؛ غافل از آنکه علت مبقیه جبهه فرهنگی همان علت محدثه است و برای جمهوری اسلامیدر عرصه فرهنگ، تهدیدی بزرگتر از نادیده گرفتن فرصتها و مهمل گذاشتن ظرفیتها و معطل کردن نیروها وجود ندارد. ماموریتی که خود با این رویکرد “تهدید محور” به جای دشمنان بر عهده گرفتهاند.
جبهه فرهنگ انقلاب در سالهای آغازین به جای آنکه محو تحلیل آثار هنری و رسانهای دشمن باشد اولویتش را بر تولید و باز تولید محصولات متنوع هنری و رسانهای گذاشته بود. هر مسجدی یک گروه سرود داشت. هر دو مسجدی یک گروه تئاتر داشت. هر مدرسه و مسجدی کتابخانه فعالی داشت که در آن آخرین آثار نویسندگان و هنرمندان نوعا جوان انقلاب به مخاطب عام عرضه میشد. از کارهای حجمیتا دیوارنویسی تا ... .
از روزی که آن نسل با همت و پرکار را خاله زنکهای نهادهای امنیتی به بولتنخوانی گماردند و تحلیلگران خودنما و مجلسآرا اوقاتشان را در جلسات “دشمنشناسی و دوست فراموشی” تلف کردند و ارادههاشان را از تکلیفگرایی و آرمانخواهی به محافظهکاری و تهدید“محوری” منحرف کردند؛ شد آنچه شد.
دوستیهای خاله خرسهای خرمگسها را بزرگ و بزرگتر کردند تا سنگ جمودی که بر سر نسل در خواب کرده فرود میآورند توجیه پذیرتر شود.
امروز از بندر لنگه تا جاجرم و از الشتر تا خاش و از نازی آباد تا قلهک همه جا با نسلی از منفعلانی که نام فعال فرهنگی بر آنان نهاده اند روبروییم که دشمن را بهتر از دوست و هالیوود را بیشتر از امام و مدرنیته را عمیقتر از اسلام ناب و شیطان پرستی را دقیق تر از اسلام آمریکایی میشناسند .
با ادبیات خمینی بیگانهاند و در تکرار اصطلاحات قلمبه سلمبه فرنگی (البته به قصد نقد و انزجار !) لذتی را میجویند که در کلمات ساده و پیامبر گونه امام نمییابند.
فعال فرهنگی در دهه اول انقلاب کسی بود که دل در گرو اسلام پابرهنگان و انقلاب مستضعفین داشت.
با زبان ساده سخن میگفت و آثار همه فهم عرضه میکرد و در کار ساختن و پیش رفتن بود و نه ایستادن و کشیک کشیدن.
پرشورترین “مرگ برآمریکا”ها را نیز همان نسل فریاد میکرد که توانایی شکست دادن آمریکا را در همه عرصهها (فرهنگ و جامعه و اقتصاد وسیاست و...)در بازوان پرتلاش و پر توان خود و در آینه همت بلند و فعالیت لاینقطع در همه عرصهها به عیان حس میکرد .
6 .رجزجنگ نرم را با چه واژههایی باید سرود؟ کرار و S300 و یا...؟
منبع:سرمقاله راه۴۸،۴۹(وحید جلیلی)
- ۹۱/۰۶/۰۴