نگاهی به تغییر سبک زندگی در دوره کارگزاران
سبک زندگی در دوره پهلوی
پیروزی انقلاب اسلامی علاوه بر تغییر در نظام سیاسی، ارزش های فرهنگی و اجتماعی حاکم بر جامعهی ایران را نیز تغییر داد. در دورهی پهلوی برنامه ها و سیاست گزاری های حکومت عموماً صبغه ای غربی و غیردینی داشت. شاه برآن بود تا طرح های توسعه گرایانهی مدنظرخود در حوزه های فرهنگی را با اصول مدنظر شرکای غربیاش منطبق سازد. از دههی 1340 و با شروع برنامه های بلندپروازانه نوسازی محمدرضاشاه، شیوهی زندگی آمریکایی به عنوان نمونه ایده آل زندگی از سوی تریبون های رسمی رژیم تبلیغ می شد. این وضعیت به موازات افزایش ارتباطات فرهنگی میان ایران و ایالات متحده آمریکا صورت گرفت. حضور گستردهی دانشجویان ایرانی در دانشگاه های آمریکا، برگزاری جشنواره های هنری و فرهنگی با حضور چهره های اروپایی وآمریکایی، همکاری های علمی و فرهنگی میان دانشگاه های دو کشور و توزیع کتابها و نشریات مرتبط با تاریخ و فرهنگ ایالات متحده آمریکا در همین راستا بود. از سوی دیگر میزان سفرهای کاری و تفریحی ایرانیان به کشورهای اروپایی و آمریکا به شکل چشمگیری افزایش یافت.
این گونه بود که در دههی1350 برخی نمادهای سبک زندگی غربی نظیر رستوران های مدرن با غذاهای فرنگی، دیسکوهای شبانه، سینماها، اماکن تفریحی و ورزشی مختلط و... به وضوح در شهرهای بزرگ ایران و به ویژه تهران خودنمایی می کرد. چنین سیاست هایی از جانب حکومت پهلوی و مواجه آن با فرهنگ و آموزه های اسلامی یکی از عوامل اصلی بروز انقلاب اسلامی بود که بررسی مفصل آن مجال دیگری را می طلبد.
سبک زندگی پس از پیروزی انقلاب اسلامی
شرایط اجتماعی ناهمخوان با روحیهی مذهبی جامعهی ایران، با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی کاملاً دگرگون شد. انقلابی که به منظور حاکمیت ارزش های اسلامی و زدودن نمادهای منفی فرهنگ غرب از کشور رخ داد و رهبری آن نیز در دستان توانمند عالمی وارسته و مرجع تقلیدی آگاه همچون حضرت امام خمینی (ره) قرار داشت. تغییر در حوزه های فرهنگی و اجتماعی خواسته ی قاطبهی مردمی بود که از وابستگی نظام منحوس شاهنشاهی به دولت های بیگانه به ستوه آمده و خواستار احیاء احکام الهی در عرصهی فرهنگ و روابط اجتماعی بودند. رأی قاطع مردم به جمهوری اسلامی گواهی بر خواست تاریخی آنان در باب تشکیل حکومت و جامعه ای مبتنی بر مذهب بود.
در سالهای دهه 1360 شاهد بازتعریف مجدد جنبههای گوناگون زندگی ایرانیان هستیم. این وضعیت ناشی از دگرگونی ارزشهای مسلط در نظام فرهنگی و اجتماعی نسبت به دوران پیش از انقلاب است. تحولی که از کتابهای درسی گرفته تا نحوه ی پوشش مردم و محتوای موسیقی و فیلم های سینمایی تولید شده در این سالها قابل مشاهده بود. این تغییرات گسترده به حدی بود که حتی نام خیابانهای تهران را هم در برگرفت. نام خیابان «روزولت» به شهیدمفتح، «آیزنهاور» به آزادی، «ملکه الیزابت» به کشاورز و «چرچیل» به بابی ساندزتغییر یافت.
مسئولین کشور مصمم بودند نظامی جدید از اخلاق و سلوک اجتماعی را معرفی کنند که مبنای آن آموزههای اسلامی و انقلابی باشد. این نظام اخلاقی از سوی جامعه نیز مورد پذیرش قرار گرفت چرا که با خواست مردم نیز همخوانی داشت. پس از شکل گیری و تثبیت نهادهای سیاسی- اداری و تصویب قانون اساسی، قوانین عادی و مدنی هم با آموزههای دینی منطبق گردید.«دیسکوها و مشروب فروشیها تعطیل و تولید و مصرف مشروبات الکلی ممنوع شد. تنها آوازهای سنتی خوانندگان مرد و موزیک نظامی از رادیو تلویزیون دولتی پخش می شد و فیلمهای سینمایی خارجی برای سازگاری با ارزشهای اسلامی مورد بازبینی قرار میگرفتند».
تبعیض اجتماعی میان اقلیت فرمانروا و اکثریت فرمانبردار در دوران پهلوی که یادآور همان مناسبات کهن ارباب رعیت بود نزد عموم مردم رنگ باخت. از این رو صلاحیت افراد بر مبنای میزان پایبندی آنها با اهداف و آرمان های والای انقلاب اسلامی تعیین می شد و مناسبات مادی و دنیایی در اولویت های بعدی قرار داشت. در پرتو این گفتمان جدید،رابطهی دوگانهی مستضعف و سرمایه دار شکل گرفت که بار ایدئولوژیک داشت و در آن طبقه ی سرمایه دار(حتی اگر ضدیتی با انقلاب نداشت) به دیده ی منفی نگریسته می شد.
باتوجه به تنگناهای اقتصادی ناشی از جنگ تحمیلی، صرفه جویی در کالاهای اساسی و پرهیز از مصرف کالاهای لوکس وغیرضروری از سوی دولت مورد تأکید قرار گرفت. شکل زندگی مردم در حوزه عمومی به سمت ساده زیستی و مبارزه با تجمل پیش رفت.«انگشترهای طلای آقایان با نقره و عقیق عوض شد و کت وشلوارهای شیک به اورکت سربازی تبدیل شد. جلسات قرآن و ادعیه گسترش یافت و مساجد آنقدر پر میشدند که برای نماز جماعت جایی نبود.جمعیت قابل توجهی از جوانان به جای هجوم به دانشگاه به حوزه های علمیه روی آوردند تا جایی که در آنجا نیز کنکور برگزار شد. تغییر به قدری عمیق بود که مردم کوشش میکردند نامهای غیرمذهبی خود را تغییر دهند و از فرامرز و سیاوش به محمّد و علی و سجاد تبدیل کنند. در سازمانها، وزرا و مدیران از کفشهای «دمپایی» و لباس ساده استفاده کرده از میزهای طاغوتی پرهیز میکردند و پشت میزهای معمولی می نشستند.
سبک زندگی در دوره سازندگی
با پایان جنگ تحمیلی در سال 1367، بازسازی نظام اقتصادی کشور به دغدغه اصلی مسئولین و نخبگان سیاسی کشور بدل شد. رحلت جانگداز حضرت امام خمینی(ره)، بازنگری در قانون اساسی و انتخاب رییس جمهور جدید به تغییر در ساختار سیاسی کشور انجامید و فصلی جدید در نظام جمهوری اسلامی ایران آغاز گردید. بدین ترتیب «توسعه کشور» در عرصه های گوناگون محور اصلی برنامه های دولت جدید به ریاست «هاشمی رفسنجانی» قرار گرفت. این دوره هشت ساله(76-1368) که در ادبیات سیاسی با عنوان «دوران سازندگی» یاد می شود، سبب ساز تحولات گسترده ای بود که ابتدا در حوزهی عمرانی و اقتصادی و سپس در عرصه های فرهنگی واجتماعی رخ داد. بخش عمده ای از این تغییرات به تغییر در «سبک زندگی» افراد جامعه مربوط بود.
با وقوع انقلاب اسلامی ارزش ها و نگرش های اسلامی برجسته شد امّا پایان جنگ و آغاز شرایط نوین سیاسی واقتصادی و همچنین برنامه های توسعه، فرآیند تحول در ارزش ها را پدید آورد که بر اساس آن سبک زندگی غربی که در مقابل سبک زندگی اسلامی به حاشیه رفته بود دوباره به متن جامعه بازگشت. با نظر سیاستگزاران توان و ظرفیت عاملان در گسترش راه های انتخاب افزایش یافت.البته این فرآیند زیر پوستی و خزنده بود و یکباره صورت نگرفت. اگر دههی اول انقلاب، تودهگرایی و صرفه جویی تشویق میشد، پس از آن همگام با رشد برنامههای آزاد اقتصادی، فرهنگ مصرفگرایی در بین جامعه رسوخ کرد. تبلیغ گسترده کالاها و خدمات همراه با مجلات و روزنامههای رنگی فضای یکدست جامعه را تغییر داد.
- ۹۱/۰۳/۰۲